پیشینه تاریخی پخش مذاکرات مجلس از رادیو

 

مجلس اول شورای ملی هرچند مجلسی طبقاتی بود و نمایندگان توده‌های مردم، که زینت‌بخش اجتماعات منتج به مشروطه بودند، از جلوس بر کرسی‌های آن محروم مانده بودند، اما آنان حقی از مذاکرات مجلس یافتند. مطابق اصل ۸۷ فصل پانزدهم نظامنامه‎ی داخلی دارالشورای ملی ایران، عموم مردم می‌توانستند با داشتن بلیت برای استماع مذاکرات در اجلاسات علنی داخل مجلس شورای ملی شده و در جایی که برای تماشاچی مقرر شده بود، بنشینند. [۱] این حق در نظامنامهٔ اساسی که‌‌ همان قانون اساسی اولیه بود، وجود داشت و در اصل سیزدهم ضمانت اجرای مذاکرات مجلس را علنی‎بودن آن دانسته بود: «مذاکرات مجلس شورای ملی از برای اینکه نتیجهٔ آن‌ها به موقع اجرا گذارده تواند شد، باید علنی باشد. روزنامه‌نویس و تماشاچی مطابق نظامنامهٔ داخلی مجلس حق حضور و استماع دارند، بدون اینکه حق نطق داشته باشند. تمام مذاکرات مجلس را روزنامه‌‌جات می‌توانند به طبع برسانند بدون تحریف و تغییر معنی، تا عامهٔ ناس از مباحث مذاکره و تفصیل گزارشات مطلع شوند. هرکس صلاح‌اندیشی در نظر داشته باشد، در روزنامهٔ عمومی برنگارد تا هیچ امری از امور در پرده و بر هیچ کس مستور نماند. لهذا عموم روزنامه‌جات مادامی که مندرجات آن‎ها مخل اصلی از اصول اساسیه‎ی دولت و ملت نباشد، مجاز و مختارند که مطالب مفیده‎ی عام المنفعه را، همچنان مذاکرات مجلس و صلاح‌اندیشی خلق را بر آن مذاکرات به طبع رسانیده، منتشر نمایند و اگر کسی در روزنامه‌جات و مطبوعات برخلاف آنچه ذکر شد و به اغراض شخصی چیزی طبع نماید یا تهمت و افترا بزند، قانوناً مورد استنطاق و محاکمه و مجازات خواهد شد.[قرار خواهد گرفت] (2)
مذاکرات مجلس تنها راه رابطه مجلسیان با توده‌ها بود. آنان از طریق این رابطه می‌توانستند شهرهٔ عام و خاص و وجیه‌المله شوند. تا جایی‌که سعدالدوله با نطق‌هایش، تماشاچیان را به تحسین وامی‌داشت و مجلس را تحت نفوذ خود درآورده بود. بعد‌ها سیدحسن تقی‌زاده که رقیب او در سخنرانی بود، او را با محمد مصدق شبیه دانست. شاید منظور تقی‌زاده از این شبیه‌سازی، رفتارهای پوپولیستی و عوام‌فریبی باشد: «... شمرده حرف می‌زد که تندنویس‌ها تمام گفته‌های او را بنویسند. مردم را جلب کرده بود. کار او سخت به دکتر مصدق شبیه بود. مردم گفته‌های او را تعقیب می‌کردند...» [۳] نمایندهٔ تبریز خود نیز از قبل این نطق‌ها شهرتی تام یافت. تا جاییکه در کوی‌و‌برزن شهرت نطق‌های او پیچیده بود.[۴] سیدحسن مدرس و مصدق هم از نمایندگان نامدار ادوار اولیهٔ مجلس شورای ملی بودند که با نطق‌های خود توده‌ها را تهییج و تحریک می‌کردند.
 مدرس با مدد از نطق‌های خود در واقعهٔ جمهوری‌خواهی هم توانست فراکسیون تجدد، حامی رضاخان، را زمین‌گیر سازد و هم توده‌های خارج از مجلس را علیه جمهوری خواهی بسیج کند.[۵]
 پایان مجلس ششم و محرومیت افرادی چون مدرس و مصدق از راه‌یابی به مجلس هفتم شورای ملی، خاتمه‌ای بر نطق‌هایی بود که مجلسی مستقل را نمایندگی می‌کردند. رضاشاه اقتدار و سلطهٔ خود را بر مجلس و دولت گسترش می‌بخشید، مجلس سخنگو و دولت مجری سیاست‌هایی بود که از بالا دیکته می‌شد. از همین رو از نطق‌های پرشور و مستقل دیگر خبری نبود. بعد‌ها که رادیو به جمع رسانه‌های داخلی ایران پیوست، مشروح مذاکرات مجلس و نطق‌های نمایندگان دیگر جذابیتی نداشتند. رادیو مولود سازمان پرورش افکار بود. سازمانی که به ادعای مبدع آن، احمد متین دفتری، «در دفاع از شاه» تأسیس شده بود.[۶]
 اهداف مندرج در اساسنامهٔ سازمان همچون چاپ کتاب در جهت «افکار میهن‌دوستی و شاه‌پرستی» و به همراه ابزار و رسانه‌های دیگری چون مطبوعات، رادیو و موسیقی در این راستا [۷] چنین ادعایی را تأیید می‌کند. در این میان رادیو مهم‌ترین و تأثیرگذار‌ترین رسانه برای آموزش ایدئولوژی رژیم بود. با وجود بی‌سوادی اکثریت جمعیت ایران و آموزش ناکافی دولتی‌ها در شهرهای دور از مرکز برای این مهم، رادیو می‌توانست ناشر افکاری باشد که در سطور روزنامه‌ها و کتاب‌ها چاپ می‌شد. بر این مبنا، اگر نطقی از رادیو پخش می‌شد، در ستایش از اقداماتی بود که انجام می‌شد. گویی مجلس و دولت دنده‌های چرخی بودند که برای یک هدف مشترک عمل می‌کردند، اما وقتی پایه‌های سلطنت رضاشاه لرزان شد و در ‌‌نهایت مجبور به ترک ایران گردید، رادیو اولین اقدام اثرگذارش را در نشان دادن پیوند نمایندگان مجلس و مردم آشکار ساخت. هرچند که این پیوند با توجه به بی‌میلی اکثریت توده‌ها به رادیو چندان گسترده نبود. با این همه، رضاشاه هنوز از ایران خارج نشده بود، که اولین جلسهٔ مذاکرات مجلس را از رادیو شنید. یک ناظر، گزارش رادیو از این جلسه را چنین روایت می‌کند: «اول سید یعقوب انوار به شدت به اوضاع بیست‌ساله حمله کرد و جملهٔ الخیر فی‌ما وقع را گفت. بعد [علی] دشتی نطقی کرد که در آن موقع بی‌سابقه بود و معایب و مضار حکومت فردی و خفقانی را که پهلوی در سراسر مملکت مستقر کرده بود، متذکر شد و در پایان اظهاراتش محاکمهٔ شاه مستعفی و رسیدگی به جواهرات سلطنتی را از دولت فروغی خواست. [۸]» تأثیر پخش این نطق‌ها از رادیو چنان بود که گویی شاهپور علیرضا، پسر رضاشاه، «از شدت غیظ لگدی به رادیو زد و آن را بر زمین سرنگون ساخت.[۹] »
 پخش مذاکرات مجلس از رادیو
 اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ و پیوستن به پیمان اتحاد سه‌گانه موجب شد که رادیو تابع سیاست‌های اشغالگران باشد. آنان طبق این پیمان نه تنها وسایل ارتباطی از جمله رادیو را در اختیار گرفتند، بلکه از این حق برخوردار بودند که سیاست‌های سانسوری خود را بر آن اعمال کنند. [۱۰] بنابراین هیچ‎کدام از نهادهای قانونی کشور از قدرت کنترل بر رادیو برخوردار نبودند تا بتوانند از آن برای اعمال قدرت و نفوذ خود بهره گیرند.
 پایان اشغال و آغاز مجلس پانزدهم شروع کشاکش نیروهای درون مجلس و دولت‌های گوناگون بود. از آنجا که برخلاف امروز، امکان پخش مستقیم مذاکرات مجلس وجود نداشت و گویندگان رادیو از روی نوشته - به وسیلهٔ خبرنگاران یا تندنویسان مجلس – آن‌ها را می‌خواندند، دست دولت برای اعمال سانسور بر اخبار باز‌تر بود. تا آنجا که رادیو تهران در خلاصه‌گویی و به عبارتی سانسور مذاکرات نمایندگان به ضرب‌المثل تبدیل شده بود. حتی دکتر احمد متین دفتری در اعتراض به خلاصه‌نویسی صورت‎مجلس مذاکرات، این رفتار را به کار رادیو تهران شبیه دانست، که سخنان موافقین دولت را مشروح و مفصل می‌نویسد و در مقابل برای نمایندگان مخالف امساک به خرج می‌دهد. [۱۱] سیدحسن تقی‌زاده هم این انتقاد را به دولت ابراهیم حکیمی وارد می‌دانست، زیرا که رادیو را تریبون اختصاصی دولت ساخته است: «افسوس دارم که اداره رادیو عادت توجهی برای رساندن مذاکرات و بیانات وکلای ملت و مخصوصاً مخالفین حکومت یا بی‌طرف‌ها ننموده و آن‌ها را که حقاً باید مانند اظهارات خود حکومت و موافقین او به سمع عامهٔ ملت برسد، لایق ذکر نمی‌شمارد... ولی بیانات و اعلامیه‌ها و بیانیه‌های متصدیان حکومت را عیناً با آب‌و‌تابی می‌خواند. [۱۲]» تقی‌زاده که سخنانش با تأیید نمایندگان مواجه شده بود، هم به بودجهٔ رادیو از خزانه‎ی ملت اشاره کرد و هم شاهد مثال از انگلستان آورد که، رادیو با وجود نظارت دولت از سیاست بی‎طرفی تبعیت می‌کند.[۱۳] این نماینده بار دیگر در بحث بودجه نیز بهانه‌ای برای انتقاد از رادیو یافت و گفت: «رادیو که خرج آن را ملت می‌دهد، در جهت منافع ملت نیست.» او نه تنها به پخش نشدن مذاکرات مجلس، که به تحریف سخنان نمایندگان معترض بود. کاری که البته در حق نمایندگان مخالف صورت می‌گرفت. به اعتقاد وی، این کار همچون آوردن «الاالله» از کلام «لااله الاالله» است. [۱۴]
 با داغ‎شدن مسأله نفت در سیاست خارجی ایران، برخی از نمایندگان اعمال سانسور بر سخنانشان را به جهت «انحراف افکار عمومی از سیاست خارجی» می‌دانستند. [۱۵] دهقان از قول خسرو قشقایی نقل کرد که محمدساعد مراغه‌ای، نخست وزیر، شخصاً دستور داده که مشروح مذاکرات از رادیو پخش نشود. [۱۶] در حالی‌که به گفتهٔ جلالی نائینی، مردم مجبورند روزی ده پانزده بار سخنان ساعد را از رادیو بشنوند، اما در مقابل دستور صریح به پخش نشدن مشروح مذاکرات مجلس داده است. [۱۷] البته برخی همچون علی شایگان، این وضعیت را متوجه بهرام شاهرخ، رئیس اداره کل انتشارات و تبلیغات متولی رادیو، می‌دانستند. [۱۸] بهرام شاهرخ، فرزند کیخسرو شاهرخ، که مدتی گویندهٔ رادیو برلین بود. او چند بار از این رادیو به رضاشاه حمله کرد و پس از آن از ظلم انگلیس‌ها بر او داد سخن داد. دکتر علی شایگان معتقد بود رادیو تحت ریاست شاهرخ «اخباری [را] که راجع به نفت به ضرر ملت ایران است، با آب و تاب بیان می‌کند. [۱۹]»
شاهرخ این وضعیت را ناشی از ضیق وقت برای رادیو بیان کرد و پخش مشروح مذاکرات را در تمام دنیا بی‌سابقه می‌دانست و معتقد بود که در مقابل انتقادات و اعتراضات مخالفان، دولت تا چه مقدار اجازهٔ دفاع دارد [۲۰]. پاسخ محمدساعد مراغه‌ای به این اظهارنظر شاهرخ، نشان از همراهی نخست‌وزیر با کارگزارش دارد. او هم برای پخش نطق نمایندگان، جلوگیری از توهین را بهانه‌ای برای پخش نشدنی اعلام کرد. [۲۱]
 بنابراین طبیعی بود این اعمال سانسور بر اخبار نفت در دورهٔ رزم‌آرا تشدید شود. نخست وزیری که اعتقاد به ادارهٔ صنعت نفت را اداره کنند و قصد فیصلهٔ آن بدون ملی شدن را داشت. بر این اساس، او در حکمی به تاریخ هجدهم مهرماه ۱۳۲۹ پخش هر سخنی را از اشخاص در رادیو را منوط به اجازهٔ دولت کرد: «به موجب این امریه، کلیهٔ اشخاصی که می‌‎خواهند در رادیو صحبت نمایند، چه خارجی و چه داخلی بایستی قبلاً نطق آن‌ها تهیه و کنترل شود و به هیچ وجه نبایستی اجازه داده شود هر خارجی به میل و نظر خود آنچه می‌خواهد بگوید. چه یک کلمه برخلاف مصالح کشور بایستی در رادیو گفته نشود. [۲۲]» در مقابل سانسور سخنان مخالفان، رزم‌آرا حداکثر بهره را از رادیو برای تبلیغ منویات خود برد. آن نطق تاریخی‌اش را که ایرانیان را به ناتوانی در ادارهٔ صنعت نفت متهم کرد، چندین بار از رادیو پخش کرد. قرائت این نطق به رضا سجادی، اولین گویندهٔ رادیو تهران، سپرده شد. فردی که دارای صدایی رسا بود و بیانیه‌هایی چون آزادی آذربایجان را از رادیو اعلام کرده بود.[۲۳] این استفادهٔ انحصاری از رادیو و محروم کردن رقیبان (مخالف) از آن، صدای مخالفان را درآورد. به طوری که حسین مکی در نطقی در مجلس اعلام کرد: «تبلیغات خیانت‌آمیز رادیو تهران و اهانت‌های دائمی که به مقدسات و آرزوهای جامعهٔ ایرانی می‌کند، مورد تنفر و انزجار ما است و از مجلس شورای ملی تقاضا داریم که این وسیلهٔ تبلیغات را از دست نوکران بیگانه خارج و به نفع ملت ایران به کار اندازد. [۲۴]» علاوه بر این، میتینگی اعتراضی به دعوت آیت‌الله کاشانی در میدان بهارستان تشکیل شد. کمتر از دو ماه بعد از این نطق رزم‌آرا در مسجد شاه به قتل رسید.
 با توجه به هیجانی که در کشور به وجود آمده بود، حسین علاء، جانشین رزم‌آرا، سعی داشت فضا را تلطیف کند. یکی از راهکار‌ها وعدهٔ پخش کامل سخنان نمایندگان مجلس از رادیو بود. اقدامی که گویا با محمدرضا شاه در میان گذاشته شده بود. اما این اقدام در‌‌ همان گام اول ناکام ماند. این اقدام قبلاً با مخالفت رضا سجادی، مواجه شده بود. چرا که به اعتقاد وی «ممکن است نطق وکلا چند ساعت باشد، اما مخالفت بعدی علاء از جنس دیگری بود. قرعهٔ پخش کامل سخنان نمایندگان برای اولین بار به نطق محمود نریمان، نمایندهٔ مخالف دولت، افتاد. نطقی که موجب شد علاء از سخن خود مبنی بر «این کار تحت هر شرایطی باید انجام شود» عدول کند [۲۵]. علاء نه تنها پخش کامل مذاکرات را متوقف کرد، بلکه رضا سجادی را هم از کار برکنار کرد، که با اعتراض آشتیانی‌زاده مواجه شد. آشتیانی زاده به کنایه دولت علاء را «دولت خیلی دمکرات» خواند و خطاب به او اظهار داشت: «هم رادیو متعلق به ملت ایران است و هم گویندهٔ رادیو متعلق به ملت ایران است [۲۶].» گویا محمد مصدق هم در این باره به علاء اعتراض کرده و با این پاسخ مواجه شده بود که: «این رضا سجادی آدم عجیبی است. از دولت حقوق می‌گیرد و نطق موافق دولت را شل می‌خواند، در حالی که نطق مخالفان را کوبنده و سفت. [۲۷]»
 با روی کار آمدن محمد مصدق، روند پخش مذاکرات مجلس همچنان محل مناقشه بود. آشتیانی زاده در آغاز کار دولت، از نخست‌وزیر تقاضا کرد نطق نمایندگان اعم از موافق و مخالف از رادیو پخش شود. [۲۸] نمایندهٔ مجلس، از نخست وزیر تقاضا کرد نطق نمایندگان اعم از موافق و مخالف از رادیو پخش شود. فولادوند، نمایندهٔ مجلس خطاب به مظفر بقایی، از اعضای فراکسیون جبهه ملی، اعتراضات آنان در این باره به دولت‎های سابق یادآور شد: «آقای دکتر بقایی، متوجه باشید نگذارید به نام شما سوءاستفاده کنند... آقایان سابقاً خودشان می‌گفتند که رادیو دستگاه تبلیغات دولتی شده، در حالی که رادیو یک دستگاه ملی است و برای مردم این مملکت است و الآن هم‌‌ همان تبعیضات می‌شود و [سخنان] بعضی از وکلا را تحریف می‌کنند. [۲۹]» هرچند نمایندهٔ دولت در این جلسه از تذکر دولت به رادیو برای پخش سخنان موافق و مخالف دولت خبر داد [۳۰]، اما واقعیت آن بود که دولت چندان در پی عملی کردن وعده نبود. علی اصغر بشیر فرهمند، رئیس ادارهٔ انتشارات و تبلیغات، در نامه‌ای به مصدق در پاسخ به این اعتراضات، هم‌زمان نبودن ساعات اخبار رادیو و جلسات مجلس را دلیل، «قرائت خلاصهٔ بیانات» نمایندگان ذکر کرد. او حتی ارائه بی‎کم‎و کاست سخنان نمایندگان را به دست دایرهٔ تندنویسی مجلس یا خود نمایندگان را «به علت محدود بودن وقت اخبار» ناممکن دانست. [۳۱]
خود مصدق هم چندان مایل نبود تریبون رادیو را در اختیار مخالفانش قرار دهد. چنانکه وقتی سرلشکر وثوق، فرماندهٔ ژاندارمری کل کشور، از نخست وزیر درخواست موافقت با تأسیس رادیو ژاندارمری را کرد، درخواستش با مخالفت دولت مواجه شد. به اعتقاد کارگزاران دولت، موافقت با چنین امری موجب ایجاد رسانه‌های رقیب برای رادیو تهران می‌شد. [۳۲] بر این مبنا در دولت مصدق رئیس ادارهٔ انتشارات و تبلیغات بر مطالب رادیو نظارت نداشت بلکه حسین فاطمی، معاون نخست وزیر، این امر را بر عهده داشت. مطلبی که مورد اشاره و اعتراض شوشتری قرار داشت: «... آنچه را که دولت و آقای فاطمی دستور می‌دهد، عمل می‌کنند و لاغیر. یعنی نطق‌ها و بیانات نمایندگان موافق را با آب‌و‌تاب و تام مخصوص در چندین نوبت می‌گویند و به زبان‌های خارجی هم ترجمه کرده، منعکس می‌سازند، ولی از گفتهٔ نمایندگان مخالف چیزی گفته نمی‌شود...» [۳۳] چنین نقشی بعد‌ها توسط بشیر فرهمند در دادگاه نظامی مصدق مورد تأیید قرار گرفت. حتی دکتر مصدق خود نیز بر کنترل و اجازهٔ پخش مطالب رادیو نظارت شخصی داشت. [۳۴]
 جدایی آیت‌الله کاشانی و مظفر بقایی از مصدق بر شمار مخالفان دولت در مجلس شورای ملی افزود. مخالفان جدید مصدق دچار‌‌ همان وضعیتی شدند که قبلاً فولادوند دربارهٔ آن هشدار داده بود. مظفر بقایی کرمانی که در مقابل فراکسیون طرفداران مصدق، فراکسیون نجات نهضت را تشکیل داده بود، پیشنهاد کرد: «میکروفون مجلس به رادیو تهران وصل شود تا نطق‌ها به طور مستقیم پخش شود. [۳۵]» پیشنهادی که با حمایت آیت‌الله کاشانی، رئیس مجلس، نیز همراه بود.[۳۶] مخالفان درصدد بودند جلوگیری کنند از اینکه گویندگان رادیو نطق‌های آنان را قرائت و احتمالاً سانسور کنند همچنین به نظر می‌رسد نمایندگان مخالف در پی آن بودند با پخش صدایشان از رادیو به انتقال احساساتشان به شنوندگان مبادرت ورزیده و بر افکار عمومی تأثیرگذارند. کاری که محمد مصدق با نطق‌های رادیوییاش می‌کرد. در مقابل، بشیر فرهمند این پیشنهاد را به دلیل محدود بودن فرستنده‌ها و اشتغال این تعداد محدود به «ارتباط تلفنی و تلگرافی با نقاط مختلف جهان» ناممکن دانست. [۳۷] نخست وزیر هم بهترین راه‌حل را این دانست که «یک نسخه از صورت کامل مذاکرات جلسات علنی مجلس شورای ملی به اداره کل انتشارات و تبلیغات ارسال گردد تا به وسیلهٔ رادیو پخش و به استحضار عامه برسد. [۳۸]»، اما نمایندگان مخالف مانند میراشرافی معتقد بودند مطالب مذاکرات هم دستخوش تحریف رادیو می‌شوند. [۳۹] در مقابل مجلس و رئیس آن پیشنهاد دیگری به حامی پخش مستقیم مذاکرات دادند. آیت‌الله کاشانی در نامهٔ خود به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۳۲ نوشت: «در جلسه علنی مجلس شورای ملی نوار مخصوصی از مذاکرات مجلس تهیه و پس از ختم جلسه عیناً تسلیم اداره کل انتشارات و تبلیغات بشود تا از رادیو تهران عیناً پخش و منتشر شود. [۴۰]» ‌‌نهایت اینکه مجلس نتوانست در مورد مذاکرات نمایندگان با دولت به توافق برسد. طولی هم نکشید که مجلس به اتکای همه‌پرسی به دست مصدق منحل شد و دولت مصدق هم با کودتای ۲۸ مرداد سقوط کرد.
به جز دورهٔ اندک نخست وزیری سپهبد فضل الله زاهدی، دولت‌ها نمایندهٔ دربار بودند و مجلسیان هم به اشاره، نقش موافق و مخالف را بازی می‌کردند. اما در‌‌ همان دورهٔ نخست وزیری زاهدی، برخی از نمایندگان به نحوهٔ پخش مذاکرات از رادیو معترض بودند. به ویژه این اعتراضات در جریان مذاکرات کنسرسیوم نفت شدت یافت. مذاکراتی که اعتراض به آن برای برخی از استادان دانشگاه حکم اخراج را در بر‌داشت. چنین محدودیتی بر نطق نمایندگان نیز وجود داشت. شمس قنات آبادی در اعتراض به چنین وضعیتی گفت: «من از آقایان وزرا و هیئت محترم دولت خواهش می‌کنم که به رادیو تهران دستور بدهند که نطق من را منتشر نکنند، چون واقعاً برای یک مملکتی ننگ است که دستگاه تبلیغاتی‌اش کار پلیس تأمینات را بکند و آن هم بد‌ترین کار‌ها یعنی سانسور کردن... یعنی از بین بردن کلمات و نطق یک گوینده. [۴۱]»
 مدتی از عمر مجلس هجدهم به نزاع نمایندگان طرفدار زاهدی و دولت جانشین او، علاء، گذشت. در این زمان جهانگیر تفضلی در رادیو بر سانسور نطق نمایندگان طرفدار زاهدی نظارت غیررسمی داشت و به نوعی نمایندهٔ شاه در این عرصه محسوب می‌شد. [۴۲] این وضعیت مورد اعتراض نمایندگانی چون جمال امامی، مهدی میراشرافی و شمس قنات آبادی قرار گرفت. تا جایی که می‌راشرافی تفضلی را با مظفر فیروز در دولت احمد قوام و حسین فاطمی در دولت مصدق مقایسه می‌کرد. [۴۳] مخالفت‌ها با تفضلی چنان بود که مخالفان دولت، حسین علاء را به استیضاح تهدید کردند و سرانجام به هنگام غیبت شاه در سفری به خارج کشور موفق به کنار گذاشتن تفضلی از مسئولیت‎اش در اداره کل انتشارات و تبلیغات شدند. [۴۴] علاوه بر این، نمایندگان مخالف دولت ماده واحدهای را پیشنهاد کردند که از این قرار بود: «... دولت موظف است فوراً اقدام کرده مذاکرات مجلس شورای ملی درموقع تشکیل مستقیماً از رادیو پخش گردیده تا عامهٔ مردم از مذاکرات مجلس استحضار حاصل کرده و بهره‌مند گردند.» هرچند این طرح امضای بیست نماینده از جمله شمس قنات آبادی، میراشرافی، امیر احتشامی، شوشتری و سعید حکمت را درپای خود داشت، اما رأی دیگر نمایندگان برای تصویب فوریت را به دست نیاورد. عمیدی نوری از مخالفان این ماده واحده، معتقد بود: «این مسأله جزو قانون اساسی است و احتیاج به قانون عادی ندارد و می‌توان برای عدم اجرای آن دولت را استیضاح کرد.[۴۵]» در واقع اشارهٔ عمیدی نوری به اصل سیزدهم قانون اساسی بود، که تفسیربردار بود. هرچند این اصل به آگاهی توده‌ها از مذاکرات مجلس اشاره کرده بود، ولی به دلیل غیبت رادیو در آن زمان، اشاره‎ی ویژه‎ای به این موضوع نداشت. با پایان مجلس هجدهم این وضعیت هم رو به پایان نهاد. هر روز که محمدرضا شاه در صراط استبداد پیش می‌رفت و سیطره‎ی او بر دولت و مجلس گسترش می‌یافت، دیگر این دولت نبود که بر رادیو اعمال قدرت می‌کرد. در این میان حتی دولت نیز از انتقادهای رادیو مصون نبود. رادیو به زمان ابتدای تولد خود بازگشته بود. رادیو ابزار تبلیغی نهاد سلطنت شد. نهاد سلطنت بازی قدرت را برده بود.
 با روشن شدن جرقه‌های انقلاب اسلامی، زمزمه‌های مخالفت در میان نمایندگان مجلس بلند شد. از همین رو با روی کار آمدن دولت نظامی، شخص نخست وزیر نظامی، ارتشبد غلامرضا ازهاری، بر سانسور و کنترل اخبار و مذاکرات مجلس نظارت داشت.[۴۶] انقلاب اسلامی نیز بر دغدغهٔ آگاهی مردم از مذاکرات مجلس صحه گذاشت و در اصل ۵۴ پیش‌نویس قانون اساسی بر علنی بودن مذاکرات و درج گزارش کامل آن در «روزنامهٔ رسمی کشور» تأکید شد. [۴۷] این اصل اما در مجلس بررسی نهایی قانون‌اساسی مورد بازنگری قرار گرفت و گزارش کامل مذاکرات علنی مجلس از طریق «رادیو و روزنامهٔ رسمی برای اطلاع عموم» ذیل اصل ۶۹ قانون‌اساسی مورد تصویب نمایندگان خبرگان قرار گرفت. [۴۸]
 سخن آخر
 هرچند قانون اساسی مشروطه نهاد سلطنت و دیگر قوا را برآمده از ملت می‌دانست، اما این معنا چندان در عمل توفیق اجرا نیافت. حتی مجلس اول شورای ملی که طبقاتی بود، توده‌ها در واقع تنها با اطلاع یافتن از مذاکرات مجلس - حقی که در قانون‌اساسی هم بدان تصریح شده بود - در مشروطه شدن نهاد قدرت سهمی یافته بودند. مذاکرات مجلس از‌‌ همان ابتدا موضوعی برای مناقشه میان نهادهای انتخابی و انتصابی یا مشخصاً نهاد مجلس و نهاد سلطنت بود. نمایندگان از مذاکرات و نطق‌های مجلس برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی بهره می‌جستند و این امر در بزنگاه‎هایی چون واقعهٔ جمهوری خواهی در پایان دورهٔ قاجاری اهمیت خود را باز نمایانده بود. چون نهاد سلطنت قدرت یافت، مجلس را چنان بی‌تأثیر ساخت که دیگر از نطق‌های تأثیرگذار خبری نبود. این مناقشه اما پس از شهریور ۱۳۲۰ باز رخ عیان ساخت. دوره ای که نهاد سلطنت را چندان قدرتی نبود و در مقابل، نهاد مجلس چندصدایی شده بود. نکته آنکه در این دوره رسانه‎ی فراگیر رادیو هم پا به عرصهٔ اجتماع ایران گذاشته بود. رسانه‌ای که با توجه به بی‌سوادی اکثریت جامعه از مطبوعات تأثیرگذار‌تر بود. بر این مبنا به نزاع مجلس و سلطنت که دولت هم در میان هواداری از یکی از این دو لغزان بود، مناقشه بر سر استفاده از رادیو برای رابطه با توده‌ها افزوده شد. مناقشه‌ای که سرانجام به نفع نهاد سلطنت پایان یافت. در واقع چنین پایانی حکایت از ناکامی مشروطه در اتکای قوای حکومتی به ملت داشت. چرا که با وابسته شدن دولت و مجلس به نهاد سلطنت، دیگر لازم نبود افکار عمومی برای حمایت یکی از طرفین فراخوانده شوند.
-----------------------------------
[۱] - غلامحسین میرزا صالح (به کوشش)، مذاکرات مجلس اول، توسعهٔ سیاسی ایران در ورطهٔ سیاست بین‌الملل، (تهران، مازیار، ۱۳۸۴)، ص۷۷۲.
 [۲] - همان، صص۷۷۴-۷۷۳.
 [۳] - سیدحسن تقی‌زاده، زندگی طوفانی، خاطرات، به کوشش ایرج افشار،تهران علمی، ۱۳۷۲،ص۵۷.
 [۴] -. همان، ص۶۳
 [۵] - دربارهٔ تأثیرگذاری نطق‌های سیدحسن مدرس ن ک: عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه، (تهران، زوار، ۱۳۷۱)، ج۳.
[۶] - دکتراحمد متین دفتری خاطرات یک نخست وزیر به کوشش عاقلی، تهران علمی،۱۳۷۱، ص۱۶۴.
 [۷] - محمود دلفانی (به کوشش)، فرهنگ ستیزی در دورهٔ رضاشاه (اسناد منتشرشدهٔ سازمان پرورش افکار ۱۳۲۰ – ۱۳۱۷ هجری شمسی)، (تهران، سازمان اسناد ملی ایران ۱۳۷۵)، ص۳-۲.
 [۸] - «یادداشت‌های منتشرنشدهٔ دکتر سید حسین فاطمی»، فصلنامهٔ مطالعات تاریخی، سال اول، شمارهٔ اول، (زمستان۱۳۸۲)، ص۷۱.
 [۹] - همان، ص۷۲.
[۱۰] - صفاءالدین تبرائیان (به کوشش) ایران در اشغال متفقین، (تهران، مؤسسة خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱)، ص۱۹۱.
 [۱۱] - لوح مشروح، مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهٔ پانزدهم، (پنجشنبه، ۲ مهر ۱۳۲۶)، جلسه‌ ۲۰، ص۲۱.
 [۱۲] - همان، دورهٔ پانزدهم، (سه‌شنبه، اول دی ۱۳۲۶)، جلسه‎ی ۳۵، ص۳۶.
 [۱۳] - همان.
 [۱۴] - همان، دورهٔ پانزدهم، (سه‌شنبه ۶ مهر ۱۳۲۷)، جلسهٔ ۱۰۶، ص۱۰۷.
 [۱۵] - همان، دورهٔ پانزدهم، (یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۲۸)، جلسهٔ ۱۵۷، ص۱۵۸.
 [۱۶] - همان، دورهٔ شانزدهم، (سه‌شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۲۸)، جلسهٔ ۷، ص۷.
 [۱۷] - همان، دورهٔ شانزدهم، (پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۲۹)، جلسهٔ ۹۹، ص۹۹.
 [۱۸] - همان.
 [۱۹] - همان.
 [۲۰] - علیرضا اسماعیلی و دیگران (به کوشش) اسنادی از تاریخچهٔ رادیو در ایران (۱۳۴۵-۱۳۱۸ هـ. ش)، (تهران، معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹)، ص۲۹۲.
 [۲۱] - همان، ص۲۹۲.
 [۲۲] - آرشیو مرکز اسناد ریاست جمهوری، پایگاه نخست وزیری قبل از انقلاب، شماره‌ی۴۲۲۵.
 [۲۳] - مرتضی رسولی پور، «از گویندگی در رادیو تا نمایندگی مجلس»، مصاحبه با سیدرضا سجادی، فصلنامهٔ تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال ششم، شمارهٔ ۲۵، (بهار۱۳۸۲)، ص۲۰۷.
 [۲۴] - لوح مشروح، مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهٔ شانزدهم، (پنجشنبه، ۱۴ دی ۱۳۲۹)، جلسهٔ ۹۹، ص۹۹.
 [۲۵] - مرتضی رسولی پور، پیشین، ص۲۰۹-۲۰۸.
[۲۶] - لوح مشروح، دورهٔ شانزدهم، جلسهٔ ۱۳۶، ص۱۳۶ (تاریخ ندارد).
 [۲۷] - مرتضی رسولی پور، همان، ص۲۰۹.
 [۲۸] - لوح مشروح، دوره‎ی شانزدهم، (اردیبهشت ۱۳۳۰)، جلسه‎ی ۱۴۹، ص۱۴۹.
 [۲۹] - همان، دورهٔ شانزدهم، (پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۳۰)، جلسهٔ ۱۷۳، ص۱۷۳.
 [۳۰] - همان.
[۳۱] - علیرضا اسماعیلی، پیشین، صص۴۰۳-۴۰۲.
 [۳۲] - همان، ص۳۹۵.
 [۳۳] - لوح مشروح، دورهٔ شانزدهم، (یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۳۰)، جلسهٔ ۱۸۶، ص۱۸۶.
 [۳۴] - جلیل بزرگمهر (به کوشش)، مصدق در محکمهٔ نظامی، (تهران دوستان، ۱۳۷۸)، صص ۵۳۹-۵۳۸ و نیز: مرتضی رسولی پور، پیشین، ص ۲۱۲.
 [۳۵] - علیرضا اسماعیلی، پیشین، ص ۴۱۲.
 [۳۶] - همان، ص ۴۱۱.
 [۳۷] - همان، ص ۴۱۳.
 [۳۸] - همان، ص ۴۱۵.
 [۳۹] - لوح مشروح، دورهٔ هفدهم، (یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۳۱)، جلسهٔ ۷۵، ص۷۵.
 [۴۰] - علیرضا اسماعیلی، پیشین، ص ۴۱۷.
 [۴۱] -. لوح مشروح، دوره‎ی هجدهم، (یکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۳۲)، جلسهٔ ۵۶، ص۵۶.
 [۴۲] - یعقوب توکلی (به کوشش)، خاطرات جهانگیر تفضلی، (تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزهٔ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶)، ص ۱۰۱.
 [۴۳] -. محمدعلی سفری، قلم و سیاست، (تهران نامک، ۱۳۷۳)، ج۲، ص ۲۱۱.
[۴۴] - یعقوب توکلی، پیشین، ص۱۰۶.
 [۴۵] - لوح مشروح، دورهٔ هجدهم، (۱۱ تیر ۱۳۳۳)، جلسه‎ی ۱۳۷، ص۱۳۷.
 [۴۶] - صورت‎جلسات دولت‎های ازهاری و بختیار، مرکز اسناد ریاست جمهوری، منتشرنشده، ص ۱۹.
 [۴۷] - صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی، (تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، ۱۳۶۴)، ج۳، ص ۱۸۰۱.
 [۴۸] - همان، ج۳، ص ۱۸۰۶.

سایت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.