دو نگاه به تاريخ ايران

 

سخن را با اين نكته مي‌آغازم كه اگر تاريخ ، رويكرد به گذشته‌اي باشد كه در ساخت و شكل دادن وضع كنوني جوامع نقش بسيار مهمي دارد تاكنون طبق بررسي صاحب اين سخن دو رويكرد غالب در باب تاريخ ايران در ميان دولت‌هاي پيش و پس از انقلاب اسلامي و البته نويسندگان هم انديشه‌شان وجود داشته است، نخست؛ رويكرد افتخار آميز: در اين رويكرد تنها به بخش‌هايي از تاريخ پرداخته شده و اين بخش‌ها از حد طبيعي خود بزرگتر مي‌شوند و البته كه گرايش‌هاي شخصي يا گروهي يا سياسي مي‌توانند به گزينش‌هاي مختلف دست بزنند و به تناسب نيازهاي كنوني خود بعضي از رخدادها، بعضي از شخصيت‌ها و بعضي از دوره‌هاي تاريخي را مورد ستايش قرار داده و به گونه‌اي روايت كنند كه در نظر مخاطب و خواننده همه تاريخ و رخدادهاي آن، در گزينش راوي خلاصه گردد. براي توضيح بيشتر مي‌توان از چهار رويكرد گزينشي ياد كرد:
پيش از انقلاب اسلامي
1. رضاشاه نخستين بار در حاكميت  خود گرايشي به ايران باستان نشان داد و همزمان به ترويج ساختارهاي جديد اجتماعي غرب و نيز بعضي از صنايع آن در ايران روي آورد.
2. محمدرضا شاه پهلوي نيز به ويژه در دهه‌ي پنجاه رويكرد به ايران باستان را فزوني داد و با اقدامات خود ابعاد تازه‌اي به آن بخشيد و كوشش كرد كه حتي تاريخ رسمي ايران نيز تاريخ دو هزار و پانصد ساله شود و تاريخ هجري قمري كه مبدأ ايران اسلامي بود محو گردد.
پس از انقلاب اسلامي
3. در دهه اول به سبب حال و هواي عمومي پيدا شده از پيروزي انقلاب اسلامي و مخالفت ملي‌گراها با بعضي از مباني آن رويكرد به دوره اسلامي ايران از قوت بيشتري برخوردار شد و ايران اسلامي از ايران باستان جدا گرديد و در نتيجه دوره انقلاب اسلامي نيز اهميتي دو صد چندان يافت.
4. از دهه‌ي دوم به بعد رويكردهاي تفاخرآميز تنوع و تكثر يافت و از نظر دولت‌ها و هم‌انديشان آن‌ها، عصرهاي جديدي در تاريخ ايران ظهور كرده بود كه بايد معيار افتخار تاريخ ايران به حساب مي‌آمدند. در عصر سازندگي گفته شد كه از دوره‌ي مادها تاكنون اين همه سازندگي در ايران صورت نگرفته است. در عصر اصلاحات با تغيير نگرش‌ها رخدادهاي مهم عصر سازندگي كم اهميت و گاه منفي به حساب آمد و دوران مذكور به عنوان رشد بي سابقة آگاهي ملي ممتاز شد. اما كار به اينجا ختم نشد و با دگرگوني سياسي و انجام انتخابات نو عصر عدالت پيدا شد و همة تاريخ انقلاب اسلامي  و كوشش‌ها و تكاپوهاي انجام يافته در دوره‌هاي پيشين اصلاحات و سازندگي و جنگ نيز به محاق رفت و كوشش گرديد تا تحولات مهم ايران جديد همه در اين دوره خلاصه گردند.
دوم؛ رويكرد تحقيرآميز: روي ديگر روند افتخارآميز ، رويكرد تحقيرآميز بود. آن‌گاه كه به دوره‌اي يا شخصيتي يا رخدادي نگاه افتخارآميز مي‌شود. به ناچار بايد همه يا بعضي از دوره‌ها و شخصيت‌ها و رخدادهاي واقعي تاريخي ناديده گرفته و تحقير شوند.
چون ايران باستان بزرگ شمرده شد، تاريخ ايران دوره اسلامي را ناديده گرفته شد  و از آن غفلت گرديد و آن‌گاه كه تاريخ دوره اسلامي ايران بزرگ به چشم آمد، تاريخ ايران باستان با همه ريشه‌ها و تأثيراتش بر دوره اسلامي ايران فراموش گرديد و سپس وقتي كه فقط انقلاب اسلامي محور ارزيابي تاريخ ايران شد، دو دوره مهم تاريخ ايران باستان و ايران دوره اسلامي از چشم‌ها افتاد  و سرانجام چون كه دوره‌هاي پس از انقلاب اسلامي نام‌گذاري شد و تنها اولويت‌هاي سياسي هريك از اين دوره‌ها معيار ارزيابي عظمت ايران قرار گرفت، دوره پيشين انكار شد و همه تكاپوهاي آن دوره در ارزيابي‌ها به هيچ انگاشته شد و استعداد اين رويكردها نشان مي‌دهد كه به طور طبيعي مي‌توانند باز هم در آيندة ايران نقش‌آفريني كنند.
بعضي از پيامدهاي دو رويكرد در عرصه فرهنگ
1. حذف بخش های مهمی از تاریخ ایران:
همه رويكردها فارغ از نيت تئوريسين‌هايشان به يك موضوع اهتمام داشتند و آن حذف بخش‌هايي مهم از تاريخ ايران بود در حالي كه تاريخ هر ملتي با همة فراز و نشيب‌ها و همة دوره‌ها و رخدادها و شخصيت‌هايش يك كل در هم تنيده است.
2. زمينه‌سازي براي آموزش‌هاي غلط تاريخ ايران:
با اعمال نظر هر يك از صاحبان رويكردها كه توان تأثيرگذاري بر عرصه عمومي فرهنگ ايران را داشتند متون آموزشي درسي تاريخ نيز مهيا شد و در هر دوره تدريس گرديد و فرزندان اين مرز و بوم در مستعدترين مقطع سنّي آموزشي خود يا تاريخ سرزمين خويش از منظر نويسندگان وابسته با رويكردها آشنا شدند و آموزش ديدند و آن آموزه‌ها را مساوي با كل تاريخ سرزمين خود گرفتند و البته اين خواسته تئوري‌پردازان نيز بود در حالي كه واقعيت‌هاي تاريخ ايران بسيار فراتر از آن چه كه در اين متون نوشته شده مي‌باشد.
3. فقدان علت‌يابي‌هاي صحيح در تاريخ:
با حذف بخش‌هايي از تاريخ و حاكميت رويكردها بر آن امكان علت‌يابي‌هاي واقعي رخدادها از دست رفت چرا كه رخدادها به زنجيره‌هاي پيدا و پنهان دقيقي از عوامل مربوط مي‌شوند كه حذف هر بخش ولو كوچك مي‌تواند در تشخيص دقيق علت‌يابي‌هاي تاريخي مؤثر افتد.
4. زمينه‌سازي براي ظهور و تحليل‌هاي ناصواب و تعميم آن:
پيامد ديگر فقدان علت‌يابي‌هاي صحيح و دقيق، ظهور تحليل‌هاي ناصواب و نامدلّل و ناموجه از رخدادهاي تاريخي يك دوره و تعميم آن به دوره‌هاي ديگر بود اين موضوع از سوزنده‌ترين و رنج‌آورترين پيامدهاي حاكميت رويكردها بر تاريخ ايران به حساب مي‌آيد چرا كه به توهم دامن زده و زمينه‌ها و فرصت‌هاي پيشرفت واقعي را سلب مي‌نمايد.
5. مقدمات پيدايش بي انصافي‌هاي گسترده:
با خلاصه كردن تاريخ پيشرفت‌هاي ايران در يك دوره خاص و حذف و ناديده گرفتن جايگاه دوران‌هاي ديگر در عرصه پيشرفت، مردمان هر دوره واجد خواسته‌هاي دو صد چندان شدند و البته به دليل گسترش فوق‌العاده رسانه‌ها پس از انقلاب اسلامي در ايران اين خواسته‌ها و مطالبات با توجه به حاكميت رويكردهاي دوگانه افتخارآميز و تحقيرآميز فوق‌العاده افزايش يافت به آن اندازه كه هيچ دولت و حاكميتي را ياراي برآوردن آن‌ها نبوده و نيست و روحيه طلبكاري ملي به كمك اين رويكردها به فرهنگ تبديل شده است.
پيشنهاد رويكرد تمدني و ويژگي‌هاي آن
با توجه به آن چه گفته شد نويسنده براي برون رفت از روند آسيب‌رساني بيشتر به فرهنگ عمومي و خصوصي جامعه ايران از سوي رويكردهاي ياد شده، رويكرد تمدني را پيشنهاد مي‌كند:
- اين رويكرد ، گذشته را همان‌گونه كه بوده است با توجه به اسناد تاريخي و نيز تأمل دقيق در آن‌ها   وصف مي‌كند و هيچ بخشي از تاريخ ايران را حذف نكرده و از كوچك كردن يا بزرگ كردن بي مبنا و نامدلل دوره‌ها، شخصيت‌ها و رخدادها پرهيز مي‌نمايد.
- اين رويكرد رخدادهاي جامعه را حاصل كنش‌هاي جمعي همه طبقات اجتماعي برپا كننده يك جامعه دانسته و سهم و تأثيرگذاري آن‌ها را به فراموشي نمي‌سپارد و جايگاه آن‌ها را فارغ از جنبه‌هاي مثبت و منفي‌شان به شمار مي‌آورد.
- اين رويكرد توان ارزيابي كلان دوره‌هاي تاريخ و تمدن اسلامي ايراني را داراست و مي‌تواند محققانه ويژگي‌ها و مسائل اصلي هر كلان دوره را تبيين كرده و چگونگي تداوم و عدم تداوم پاره‌اي از مسائل را در همه دوره‌ها نشان داد و ضمن بحث از موقعيت كنوني تمدن اسلامي ايراني در منطقه و جهان، چگونگي استفاده از منابع دوره‌هاي پيشين را نيز پيش رو نهد و واقع‌بيني را به جامعة نخبگان وتصميم‌گيران منتقل نمايد.
- اين رويكرد مي‌كوشد تا از طريق ارزيابي‌هاي مبتني بر اسناد تاريخي همه جانبه، موقعيت‌هاي اجتماعي گذشته را با ديدگاه انتقادي نگريسته و كوشش‌ها و تكاپوهاي هر دوره اجتماعي (مركب از مردم و حاكميت) را ارج نهد و كاستي‌هارا نيز با توجه به شرايط اجتماعي هر دوره بررسي نمايد.
- اين رويكرد توان انجام ارزيابي‌هاي مصنفانه و اخلاقي از موقعيت‌هاي اجتماعي گوناگون تاريخ ايران را دارد و توان انتقال آن را به نسل جوان كشور نيز واجد است.
- با گسترش اين رويكرد به تاريخ ايران بازار انصاف گرم خواهد شد و طبعاً بر موقعيت كنوني مطالبات از نظام تأثير خواهد داشت و تكاپوهاي انجام شده آن در پرتو رشد نگره‌ي منصفانه بيشتر به چشم خواهد آمد و كاستي‌هاي موجود نيز غير طبيعي جلوه نخواهد كرد و تصحيح كلي در بينش و نگرش ملي به مسئوليت‌هاي متقابل دولت و ملت را پديدار خواهد ساخت.
- سرانجام اين رويكرد قدرت سازمان دهي استعداد و نخبگان ايران اسلامي را در درون خود هم به عنوان يك رويكرد و هم به عنوان يك روش و هم به عنوان يك هدف كلان آيندة‌ ايران را داراست.

سایت تابناک

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.