رفتار اصولگرايانه/سرمقاله روزنامه جام جم/مهدي فضائلي
12 بهمن 1390 |
انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي بدون ترديد و بهدلايل مختلف كه اين يادداشت درصدد پرداختن به آنها نيست، اگر مهمترين انتخابات جمهوري اسلامي ايران نباشد، حتما جزو مهمترين انتخابهاست.
هدف راهبردي تعيين شده دشمنان در اين مقطع كه با تمسك به ترفندهاي مختلف در پي تحقق آن هستند، تبديل اين فرصت به تهديد است و تحقق اين هدف راهبردي را با سناريوهاي مختلف دنبال ميكنند، اگر بتوانند با كاهش مشاركت مردم در انتخابات و اگر نتوانند حتي در صورتي كه مشاركت چشمگير و گسترده باشد، مانند آنچه در انتخابات سال 88 رخ داد، اما جمهوري اسلامي ايران و رهبري آن، چه در دوران امام راحل (ره) و چه در زمان زعامت حضرت آيتا. . . خامنهاي، مشاركت گسترده را به عنوان يك اصل مورد تأكيد قرار داده و زمزمههاي «مشاركت مديريت شده» يا «مشاركت مطمئن» كه برخي مدعيان امروز مردم از گذشته آن را پيشنهاد ميكردند فرصت خارج شدن از برخي گفتوگوهاي محفلي پيدا نكرد. طراحيهاي دشمن براي سوء استفاده از مشاركت گسترده هم نتوانسته و نخواهد توانست اين راهبرد نظام را با ترديد روبهرو كند.
طبعاً مشاركت گسترده مردم، الزاماتي دارد كه رقابت قانونمند بين همه جريانهاي پايبند به مباني نظام آنگونه كه در قانون اساسي تعريف شده است، جزو مهمترين آنهاست. از اين منظر، رقابت بين جبهه پايداري و جبهه متحد بهرغم اشتراكاتي كه دارند، نه تنها مذموم نيست بلكه قابل دفاع هم هست.
حضور سلائق مختلف اصولگرايان در كنار اصلاحطلبان پايبند به قانون اساسي، مستقلين و حاميان دولت، يكي از ترفندهاي دشمن مبني بر القاء رقابتي نبودن انتخابات را با شكست روبهرو ميكند، چرا كه الان فقط يك جريان حضور ندارد و نبايد هم داشته باشد، آنهم جريان ساختارشكن و ضد نظام و نه منتقد است. در اين باره گفتنيهاي ديگري هم هست كه شايد در آينده به آن بپردازيم. نكته اصلي كه اين نوشتار در صدد تمركز بر آن است، اشاره به يك مدل اخلاقمدار و اصولگرايانه رقابت بين اصولگرايان است. از جمله آسيبهاي شناخته شده در مورد تحزّب در ايران، «دعوت به خود، به جاي دعوت به خداست». اين مساله در غرب اساسا مفهوم ندارد، چرا كه احزاب غربي صراحتا دستيابي به قدرت آن هم با هر وسيلهاي را مجاز ميدانند و تصاحب قدرت در غرب با هدف كسب حداكثر منافع مادي براي زندگي در همين دنيا و به هر شكل ممكن است، اما در جامعه اسلامي، هدف از تشكّل و نه الزاما حزب با مفهوم غربي آن، انجام تكليف الهي براي خدمت با هدف تامين منافع مادي و سعادت اخروي مردم است. البته ميپذيريم كه اين هدف در عمل با چالشهاي زيادي روبهرو بوده و هست.
شنيده ميشود كه جبهه پايداري و جبهه متحد اصولگرايي هر كدام ميخواهند (حداقل در تهران) ليست مستقل ارائه كنند. اگر مفهوم اين عبارت آن باشد كه اين دو جبهه فهرست مورد نظر خود را با يكديگر هماهنگ نميكنند، اشكالي به آن وارد نيست اما اگر منظور از ليست مستقل آن باشد كه اگر فردي (ولو اصلح براي مجلس) در ليست طرف مقابل بود، چون در آن جبهه است ما او را در ليست خود نميگذاريم، عدول از اصولگرايي و فرو افتادن در ورطه قبيلهگرايي است. يك جزء از مدل اخلاقي مورد نظر اين است كه اين دو جبهه، بهترينهاي اصولگرا را صرفنظر از اين كه در جبهه پايداري هستند يا متحد يا به كدام نزديكترند در فهرست خود قرار داده و از او حمايت كنند.
بازخواني رفتار حزب جمهوري اسلامي و خصوصاً مرحوم شهيد بهشتي در انتخابات رياست جمهوري دوم و معرفي شهيد رجايي به عنوان رئيسجمهور، در حالي كه او عضو حزب نبود و رقباي او از اعضاي شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بودند، ميتواند در اين مقطع مفيد باشد. البته اين مدل اجزاي مهم ديگري هم دارد كه انتظار ميرود اصولگرايان با در نظر گرفتن همه آنها رقابتي پرشور و در عين حال اخلاقمدار را سامان دهند.
منبع:جام جم
|