گزارش جمعیت ایثارگران درباره انتخاب حداد
15 خرداد 1392 |
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی با انتشار جزواتی با عنوان «چرایی انتخاب¬دکتر حدادعادل» دلایل خود در حمایت از نامزدی وی را تبیین کرد.
به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، به نقل از جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، فرمایشات رهبرحکیم انقلاب از سال 1368 تاکنون در مورد نامزد اصلح در انتخابات ریاست جمهوری توسط کمیته سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی احصاء شد که بر این اساس دکتر حدادعادل را مصداق این شاخصه-ها یافتیم؛ در جزوه های ارایه شده تلاش کردیم با توجه به سوابق و دیدگاههای وی، به تبیین «چرایی انتخاب¬دکتر حدادعادل» بپردازیم. بخش هایی از این گزارش به شرح ذیل است:
الف- فضیلتی است که در چشم مردم نشست
«دکترغلامعلی¬حدادعادل» در سال 1324 در یکی از محلات جنوب تهران و در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدر ایشان زنده¬یاد «حاج رضا حداد عادل» به دیانت و محبت اهل-بیت(ع) و جوانمردی معروف بود. حدادعادل در سال 1342 در رشته فیزیک به دانشگاه تهران راه یافت و پس از پذیرفته شدن در دوره کارشناسی ارشد فیزیک، به دانشگاه شیراز رفت و همزمان با تحصیل، به عنوان عضو هیئت علمی آن دانشگاه به تدریس پرداخت.
«حدادعادل» در سال 1349 تحصیل خود را در دوره کارشناسی ارشد فلسفه در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1351 به تحصیل در دوره دکترای فلسفه پرداخت و با دفاع از پایاننامه خود تحت¬عنوان «نظرکانت درباره مابعدالطبیعه» به اخذ مدرک دکترای تخصصی فلسفه نائل آمد. وی از سال 1351 تا سال 1357 در دانشگاه صنعتی شریف به تدریس پرداخت و در این سالها توانست در محضر «استادشهیدمرتضی¬مطهری» از درس¬های فلسفه اسلامی آن استاد استفاده کند.
وی پایهگذار المپیادهای علمی دانش¬آموزی در ایران است که در ارتقای سطح علمی دانش¬آموزان بسیار موثر بوده است. تاسیس دبیرستان¬های دخترانه و پسرانه فرهنگ و تاسیس پژوهشکده تاریخ علم در دانشگاه تهران از دیگر فعالیت¬های وی می¬باشد. «مدیرعاملی بنیاد دائره¬المعارف اسلامی، ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و مدیر گروه واژه گزینی آن فرهنگستان، ریاست مرکز مطالعات و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)، عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام» از دیگر مسئولیت¬های وی بوده است.
ریاست فرآکسیون اقلیت مجلس ششم (فرآکسیون اصولگرایان)، ریاست مجلس هفتم و ریاست کمیسیون فرهنگی در مجلس هشتم از فعالیت¬های نمایندگی «حداد عادل» می¬باشد. وی هم¬اکنون مشاور عالی مقام¬معظم رهبری، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم¬انسانی (به انتخاب شورای عالی انقلاب فرهنگی) و نماینده مردم تهران در مجلس نهم است. «دکترحدادعادل» اخیرا به افتخار ترجمه قران کریم به زبان فارسی نیز دست یافته است و ترجمه وی در سال 1390 در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسیده است.
مشاغل متعدد علمی، فرهنگی و سیاسی در طول سالهای پس از انقلاب از وی مدیری فرهیخته، باتجربه، پُخته و کارآزموده ساخته است. در مجالس پس از انقلاب اسلامی تمام رؤسای مجلس از آقای هاشمی تا دیگران همگی شخصیتهای سیاسی بوده¬اند که در پُست سیاسی ریاست مجلس قرار گرفتند. تنها کسی که در ریاست مجلس، شخصیت علمی و فرهنگی بود و در مصدر سیاسی قرار گرفت، «دکتر غلامعلی حدادعادل» بود که البته در عرصههای سیاسی نیز خوش درخشیده است. همین شخصیت فرهنگی در رویکرد، مشی و مدیریت او تأثیر بسیار مثبتی داشته است. برخورداری از مشی اخلاقی، توأم با صبر و حوصله و روحیه همکاریجویانه این شخصیت فرهنگی، او را از سایر شخصیت¬های سیاسی متمایز کرده است. مشی¬ای که یا در سیاسیون وجود ندارد یا کمرنگ است.
«حدادعادل» به ویژه بعد از دوم خرداد 76 و خصوصاً در دوازده سال اخیر شخصیتی بوده که به نوعی به «نماد اصولگرایی» تبدیل شده است و در بزنگاههای مهم به ویژه فتنه 88 اگر قرار باشد نماد و الگویی معرفی شود که در هر گام خود پا جا پای رهبری گذاشته است، قطعاً یکی از آن افراد حداد عادل است. وی به دلیل مواضع روشن و اصیلی که داشته همواره و حتی در ریاست مجلس هفتم، داعیهدار و منادی وحدت اصولگرایان بوده است. حداد عادل در عین حال با غیراصولگرایان و جریان فتنه و انحراف، مرزبندی خود را با رعایت اصول اخلاقی و انصاف حفظ کرده است.
در میان سیاستمداران افرادی را داریم که سیاست آنها بر فرهنگ و حکمت¬شان تقدم دارد و کسانی را هم داریم که فرهنگ و حکمتشان بر سیاست تقدم دارد. وی از افراد فرهیخته در عرصه فرهنگ و ادب است که ویژگیهای فرهنگی وی بر وجه سیاسی¬اش تفوق و برتری دارد. ضمن اینکه وی در عرصه¬های سیاسی نیز صاحبنظر بوده و بارها، ولایتمداری، انقلابی¬گری و اصولگرا بودن خود را به اثبات رسانده است.
حدادعادل به دلیل خصلت همکاریجویانهای که دارد «تعامل» را مقدم بر «تنازع» قرار داده و میدهد. البته تعاملی که اثر بخش باشد و نه تعاملی که صرفاً سروصدا و هیاهو و دعوا به همراه داشته باشد و در این راه شأن و شئون مجلس، حقوق نمایندگان و قوه مقننه را همواره از مجرای غیررسانهای دنبال کرده است و تا جایی که وی توانسته مسائل اختلافی سران قوا را به افکار عمومی نکشانده و با قاطعیت و بدون سروصدا دنبال نموده است.
نمونه آن را می¬توان در ایستادگی بر روی اجرای قانون سهمیه¬بندی بنزین در مقابل دولت جستجو کرد. «حدادعادل» با همه مشورت میکند و کسی را در مشورت حذف نمیکند اما در تصمیمگیری، خلاف تواضع دوست داشتنی¬اش، دارای استقلال و قاطعیت نیز هست. وی که رئیس فرهنگستان هنر و ادب است، بسیاری از واژههای ثقیلی را که سیاستمداران از آن استفاده میکنند را بر زبان جاری نمیکند و نمی¬خواهد علیرغم تسلطی که بر زبان دارد، با واژه¬ها، به مردم، فخر بفروشد.
از دیگر ویژگیهای «حدادعادل» این است که همانطور که در مجلس هفتم شاهد بودیم از تمام ظرفیتهای اصولگرایی در اداره مجلس بهره گرفته است و در همین مجلس از طیف سنتی اصولگرا تا اصولگرایان تحولخواه و دیگر نحلههای مجلس استفاده کرده است. از آنجایی که حدادعادل تعلق حزبی و گروهی و متعصبانه نداشته است، همین موضوع سبب گردیده تا از نیروهای کارآمد در جمع اصولگرایان با هر سلیقهای که باشند، استفاده کند.
حدادعادل را میتوان مظهر اصولگرای ناب و اصیل نامید و به خاطر همین مشی فرهنگی و اخلاقی و انصاف¬گونه او بود که هم احزاب و نیروهای جبهه متحد اصولگرایان و هم جبهه پایداری و هم سایر اقشار جامعه از او در این انتخابات حمایت کردند. به گونه¬ای که وی با فاصله 50 درصدی با نفر دوم، نفر اول انتخاب مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر شد.
به عبارت دیگر طیف طرفداران او فقط یک جبهه خاص سیاسی نبودند و آدمهای خارج از این جبهه¬ها نیز که او را به اخلاقمداری، ارزشمداری، انصاف و اعتدال در فرهنگ و سیاست میشناختند او را مورد حمایت قرار دادند. به تعبیر مهندس صفار هرندی، «فاصله معنادار رأی دکتر حدادعادل با سایرین نشان میدهد که منش ایشان در سیاست، فضیلتی است که در چشم مردم نشسته است.» وی از نادر نمایندگانی است که در این دوره از انتخابات، هم میزان و هم درصد آرایش نسبت به دوره قبل افزایش یافت.
«حدادعادل» فردی اندیشمند، صاحب¬نظریه، ساده¬زیست، مردمی، دارای روحیه کار و مشورت جمعی خصوصا در تصمیمات مهم است. حدادعادل از سلامت اخلاقی برخوردار است و هرگز به زدوبند و مسائل مالی و رانتخواری خود را آلوده نساخته است. مجلس در دوره ریاست وی(مجلس هفتم)، مجلسی متحد، منسجم، ولایی، کارآمد، مقتدر، همراه با نظام و آرامش¬بخش برای کشور بود. وی در دوره فتنه 88 نیز از افراد بصیر مجلس هشتم بود. حدادعادل نه در زمانی که در اقلیت مجلس بود (مجلس ششم) و نه در زمانی که ریاست مجلس (مجلس هفتم) را بر عهده داشت، ذره¬ای تردید در مبانی و اعتقادات خود پیدا نکرد.
ب- زندگینامه تلگرافی
نام پدر: رضا
متولد: 19/2/1324 – تهران
همسر: طیبه ماهروزاده
تحصیلات و شغل همسر: دکترای فلسفه تعلیم و تربیت – دانشیار دانشگاه الزهرا (س)
فرزندان:
فریدالدین، متولد 1352، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) (در مرحله نگارش رساله)؛
آزاده، متولد 1354، دکترای فناوری نانو از دانشگاه کانازاوای ژاپن؛
زهرا، متولد 1358، کارشناسی ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی، کارشناسی ارشد مدیریت خبر از دانشکده صدا و سیما، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فرهنگی؛
بنتالهدی، متولد 1364، کارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران – کارشناسی ارشد فلسفه دین (در مرحله تالیف پایان نامه)
تحصیلات
• 1336، پایان تحصیلات ششم ابتدایی از دبستان بندار رازی (شهید جهان آرای فعلی) تهران، خیابان لرزاده
• 1342، دیپلم ریاضی از دبیرستان علوی _ تهران
• 1345، لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران
• 1347، فوق لیسانس فیزیک از دانشگاه شیراز
• 1347-1348، ورود مجدد به دانشگاه تهران و تحصیل در رشته علوم اجتماعی
• 1349-1351، کارشناسی ارشد فلسفه از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1351-1357، تحصیل فلسفه اسلامی نزد استاد شهید مرتضی مطهری
• 1353، پایان دروس دوره دکتری فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1364، دفاع از پایان نامه دکتری فلسفه تحت عنوان «نظر کانت درباره مابعدالطبیعه»
تدریس
• 1345-1347، تدریس فیزیک در دانشگاه شیراز
• 1347-1350، تدریس فیزیک در دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق)
• 1351-1357، تدریس فلسفه، تاریخ علم و تاریخ فلسفه غرب و تاریخ فلسفه اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف
• 1357، تدریس فلسفه غرب در حوزه علمیه قم (موسسه در راه حق)
• 1364 تا کنون، تدریس دروس مختلف در فلسفه غرب به ویژه فلسفه کانت در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1370-1373، تدریس کلام جدید در دوره کارشناسی ارشد تربیت مدرس در حوزه علمیه قم (مدرسه دارالشفاء)
مشاغل و مسئولیتها
• 1358، معاونت وزارت ارشاد
• 1359-1361، مشاور وزیر آموزش و پرورش
• 1361-1372، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی (کتابهای درسی)
• 1364 تاکنون، عضو هیئت علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1374 تاکنون، مدیر عامل بنیاد دایرة المعارف اسلامی، نظارت بر تألیف جلدهای دوم تا چهاردهم
• 1374 تاکنون، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله 83 تا 87)
• 1374 تاکنون، مدیر گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله 83 تا 87)
• 1379-1383، نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی
• 1383-1387، نماینده تهران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی
• 1383-1387، رئیس مجلس شورای اسلامی
• 1387 تاکنون، مشاور عالی مقام معظم رهبری
• 1387 تاکنون، نماینده تهران در دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی
• 1387 تا1391، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
عضویت در شوراها و مجامع
• 1358-1359، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی
• 1362 تاکنون، عضو هیئت امنای بنیاد دایرة المعارف اسلامی
• 1361 تاکنون عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور
• 1364-1380، نایب رئیس شورای عالی آموزش و پرورش کشور
• 1369 تاکنون، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
• 1374 تاکنون، عضو شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
• 1375 تاکنون، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
• 1376 تاکنون، عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی
• 1376 تاکنون، عضو هیأت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
• 1381 تاکنون، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
• 1381 تاکنون، عضو هیأت امنای موسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت (ع)
• 1389، عضو شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی و رئیس شورا
بعضی از فعالیت های علمی، فرهنگی و اجتماعی
• 1366، تأسیس المپیادهای دانش آموزی کشور
• 1371 و 1372، تأسیس دبیرستانهای پسرانه و دخترانه فرهنگ
جوایز و افتخارات
• 1368، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی (کتاب تمهیدات – تألیف: امانوئل کانت)
• 1374، اخذ نشان درجه دوم تعلیم و تربیت کشور
• 1376، اخذ جایزه بهترین مقاله سال در علوم انسانی از جشنواره مطبوعات
• 1383، دریافت درجه دکترای افتخاری از دانشگاه اسلامی علیگر هند
• 1386، دریافت درجه دکترای افتخاری از دانشگاه دولتی باکو
• 1387، دریافت جایزه دانشمند برجسته جهان اسلام از موسسه فرهنگی هنری سازمان کنفرانس
فعالیت های سیاسی و فرهنگی قبل از پیروزی انقلاب
• 1350، ممنوع التدریس در دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی (ملی سابق) به جهت فعالیت های سیاسی
• 1350، دستگیری و زندان توسط ساواک
• 1357، عضویت در کمیته «همبستگی دانشگاهیان با مردم» در دانشگاه صنعتی شریف در انقلاب اسلامی
ج- چند نکته از سلوک شخصی
* پدر حدادعادل از مبارزین جدی قبل از انقلاب بود که یکی از واکنش¬های رژیم ستمشاهی به وی در سال 52 رخ داد. در این سال قرار بود نیکسون، رییس¬جمهور وقت آمریکا، وارد ایران شود که پدر غلامعلی حدادعادل برای ضربه به این سفر اقداماتی با فرزندانش انجام می¬دهد که در نهایت در یک روز منجر به دستگیری وی، دو پسرش مجید و غلامعلی، دخترش می شود که بیشترین شکنجه¬ها متوجه خواهر غلامعلی به دلیل روابط سیاسی¬اش با معلمان مدرسه رفاه می¬شود.
* مرحوم پدر حدادعادل از خیرین قبل از انقلاب بود که سیستم منظمی در قالب هیات و خیریه برای کمک به محرومین و انقلابیون داشت. بعد از انقلاب با وجود روحیه شهید رجایی که سرمایه¬داران را مورد توجه قرار نمی¬داد لیکن مرحوم پدرحداد عادل را با اصرار به دولت فراخواند و به وی ماموریت داد به عنوان مشاور نخست وزیر، مامور ساماندهی برخی گمرکات از جمله گمرک جلفا، شهید رجایی و.. می¬نماید.
* حدادعادل از نیروهای پُرکار و پُرتلاش است که در حالت عادی روزی 16 ساعت کار می¬کند که در زمان ریاست مجلس این مقدار بیشتر هم بود که برخی از علما و بزرگان نظام در این خصوص و حفظ سلامتی¬اش تذکر داده¬اند.
* یکی از خصوصیات وی استمرار و پُشت¬کار است به طوری که وقتی مسوولیت و امری به وی داده می¬شود تا پایان دنبال می¬کند. به عنوان نمونه در آخرین مورد که رهبری، تحول در علوم انسانی را به وی امر کردند، وی با ایجاد حلقه¬های کارشناسی با حضور 150 نفر از اساتید درجه اول علوم انسانی و فضلای درجه یک حوزه علمیه قم 2 طرح جدی با جزییات را آماده و چندی پیش به رهبرمعظم انقلاب دادند که بخش¬هایی از آن عملیاتی شده و بخش¬های اصلی آن در سالهای آینده عملیاتی می¬شود.
* یکی از ویژگی¬های حدادعادل جلوگیری از درگیری¬ها و جلوگیری از کشاندن بحث¬های بیهوده به سطح جامعه است. در قضیه «مرتضوی» که همه در یک بن¬بست قرار داشتند با دعوت برخی نمایندگان فعال مجلس وی وارد موضوع شد لیکن به دلیل سوء¬ظن¬های رییس قوه قضاییه، رییس مجلس و رییس¬جمهور مانع ادامه الگوی حدادعادل در این زمینه شدند و در نهایت با الگوی لاریجانی و احمدی¬نژاد، آبروی برادران بزرگوار لاریجانی، احمدی¬نژاد، دولت و در نهایت جمهوری اسلامی مورد تمسخر ضدانقلاب قرار گرفت.
* حدادعادل به دلیل نوع تربیت خانوادگی و ادامه مسیر پدر، هنوز پیوند خود را با هیات¬های سنتی تهران، زورخانه-ها و خیریه¬ای قدیمی حفظ کرده و اکنون عضو هیات امنا چند خیریه است.
* سطح سواد علمی و جایگاه او موجب شده تا برخی از مسوولین کشورهای مختلف به دلیل جایگاه دکترحدادعادل با وی ملاقات علمی داشته باشند. از جمله می¬توان به «خاویرسولانا» مسوول سابق سیاست خارجی اروپا اشاره کرد که به دلیل مواضع معتدلش کنار گذاشته شد. «سولانا» بعد از 3-4 ساعت بحث فلسفی با حدادعادل اظهار داشته است: «من فکر نمی¬کردم چنین افراد عمیقی در فلسفه در میان مسلمانان مخصوصا مسوولین کشورهای اسلامی داشته باشیم در عین حال که فلسفه اسلامی برای من موضوع جذابی شد.»
* «خانم دکتر ماهروزاده» همسر دکتر حداد عادل است که از سال 1360 و دکتر حدادعادل از سال 1345 به تدریس در دانشگاه مشغولند. به جز دریافت حقوق دانشگاه از مسوولیت¬های دیگر از جمله مجلس و نهادهای دیگر که عمدتا از طرف رهبری حکم دارد حقوقی دریافت نمی¬کند.
* در سال 1351، غلامعلی به پنجاه و دومین خواستگاری خود می¬رود. پیش از این به دلایل مختلف از جمله سابقه دستگیری و مبارزات سیاسی و... پدر دختر با پذیرش چنین دامادی در خانواده مخالفت می¬کردند لیکن در نهایت پدر طیبه¬خانم و خودش غلامعلی را می¬پسندند در سال 52 عقد می¬کنند لیکن در این فاصله دوباره دستگیر و دو بار از کار اخراج می¬شود و دوران عقد و عروسی طولانی می¬شود.
* حداد عادل از خانواده¬ای مجاهد و ایثارگر است که در طول مبارزات نهضت امام و در جنگ تحمیلی نیز حضوری موثر داشتند که درخشانترین آن، «شهیدمجیدحدادعادل» است. براساس اذعان مادر، «شهیدمجیدحدادعادل» در تربیت دینی¬اش بسیار تحت تاثیر غلامعلی بوده است.
* آشنایی حدادعادل با حضرت آیت¬الله خامنه¬ای بعد از دو تن از نزدیکانش بوده است. با اینکه وی همراه با حضرت ایشان، در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بوده¬اند لیکن در ابتدا صمیمیتی نداشتند؛ شهیدمجیدحدادعادل به دلیل حضور فعال و جدی در مناطق جنگی و کردستان ارتباط مستمر با حضرت آیت¬الله خامنه¬ای داشته که بعد از آن ارتباط مرحوم پدر وی با ایشان برقرار می¬شود و در نهایت ارتباط غلامعلی با ایشان، پیوندی وثیق، عمیق فرهنگی و حتی به همفکری در عرصه سیاسی کشیده می¬شود.
* خاطرات شنیدنی وجود دارد از مراودات خانواده حدادعادل و حضرت آیت الله خامنه ای؛ یک روز در سال 58 که دو خانواده به منطقه خوش آب و هوایی در اطراف تهران می¬روند و فوتبال و ناهار و... انجام می¬شود و خانواده حضرت آیت¬الله¬خامنه¬ای زودتر به تهران بازمی¬گردند لیکن پدر غلامعلی با همان لحن هیاتی خود، رو به فرزندش میکند و می¬گوید: «این سید با خیلی¬ها فرق دارد از او جدا نشوید عاقبت بخیر می¬شوید.»
* یکی از نکات برجسته در سوابق انقلابی دکترحدادعادل، مهر تایید استاد مطهری بر ایشان است. در ابتدای انقلاب، استادمطهری، وی را برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که چندماه قبل از پیروزی انقلاب اعضایش تعیین شده بودند معرفی میکند. حتی شهیدمطهری وقتی در شورای انقلاب در زمان مهندس بازرگان صحبت از وزرای کابینه بود، شرط کرده بود که حدادعادل باید معاون وزارت ارشاد بشود. آقای بازرگان ناراحت شده بود، گفته بود که طبق قرار، شورای انقلاب فقط باید درباره وزرا نظر بدهد نه درباره معاونین. ولی آقای مطهری گفته بودند من در شورای انقلاب به شرطی به وزیر پیشنهادی شما رأی میدهم که دکترحدادعادل را برای معاونت دعوت کنید. بعد آقای مطهری خودشان به حدادعادل، می گویند که در این باره بحث شده و من تو را معرفی کردم. اگر از تو دعوت کردند مخالفت نکن.
* به دعوت آیت الله مصباح یزدی، اولین استاد غیرمعمم «موسسه در راه حق»، دکتر حدادعادل است. وی از سال 1357، تدریس فلسفه غرب در «موسسه در راه حق» وابسته به حوزه علمیه قم را آغاز می¬کند و به دلیل جایگاه بالای علمی¬اش همواره مورد لطف آیت¬الله مصباح¬یزدی بوده است و به همین دلیل اجازه نمی¬داده دکترحداد جز در منزل ایشان در جای دیگری در قم ساکن باشند. همچنین اخیرا که برخی خواسته¬اند تعرضاتی به دکترحدادعادل به دلیل حضور در ائتلاف سه¬گانه داشته باشند، آیت¬الله¬مصباح یزدی تذکر داده¬اند.
* «حدادعادل» مبدع بسیاری از مباحث علمی و فرهنگی در کشور است که مربوط به عموم جامعه است که از آن مورد می¬توان به راه اندازی المپیادهای علمی کشور و اعزام دانش¬آموزان برای شرکت در این المپیادها، مجلات رشد که برای دانش¬آموزان سطوح مختلف تحصیلی و معلمان، تاسیس انتشارات مدرسه و برهان که در زمینه رشد تربیتی فرزندان این خاک و بوم تاثیر به سزایی داشته است. همچنین می¬توان به تالیف دایره المعارف اسلامی و.. اشاره کرد.
* وقتی اولین گروه المپیاد ریاضی کشور توسط حدادعادل بدرقه می¬شوند وی به آنها می¬گوید: «من در مورد شما یک آرزو دارم و یک تاکید؛ اگر توانستید از اسراییلی-ها جلو بزنید و یک کار هم بکنید که حتما در این اولین المپیاد، ایران اسلامی، آخر نشود.»
* به دلیل مشی حدادعادل مبنی بر پافشاری بر مواضع منطقی و عقلانی که در گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد، آقای هاشمی در دیداری نوروزی سال جاری گفته است: «حدادعادل خط قرمز ماست.» بهزادنبوی اظهار داشته است: «حدادعادل در مجلس ششم بازی ما را به هم زد، در مجلس هفتم هم مجلس را در اختیار رهبری قرار داد.» تاج¬زاده نیز فرمان تخریب وی را صادر کرده است. متاسفانه یکی از عناصر طیف سنتی هم گفته است: «نباید بگذاریم حداد از ائتلاف سه گانه بیرون بیاید.»
* یکی از افراد اهل تحلیل اظهار می¬داشت: «همین افتخار برای ایشان بس است که از ابتدای انقلاب تاکنون، بر خلاف رهبر انقلاب، حدادعادل از سوی هاشمی رفسنجانی برای هیچ پست و سمتی دعوت نشده و حتی طرف مشورت هم قرار نگرفته است.»
* عملکرد این چهره فعال و متعادل سیاسی از دوره حاکمیت اصلاحطلبان تا امروز، حکایت از یک ثبات منطقی و به دور از قدرت¬طلبی دارد؛ حدادعادل که در مجلس ششم در برابر جریان برانداز اصلاحطلبان، ریاست اقلیت اصولگرایان را به عهده داشت، در دوره افول جریان اصلاحات و استقرار جریان اصولگرایی، هرگز حاضر نشد برای رسیدن به قدرت به اصلاحطلبان باج دهد در حالی که ما در میان چهرههای سیاسی، شخصیتهایی را سراغ داریم که در مقابله با جریان برانداز اصلاحطلبان از جمله ژنرالهای اصولگرایی شمرده میشدند و عملکرد مطلوبی داشتند اما در دوره حاکمیت اصولگرایان وقتی در برابر آزمون جذب آرای مردم یا نمایندگان اصلاح¬طلب مجلس قرار گرفتند، حاضر شدند برای به دست¬آوردن تعدادی رای، گذشته سیاسی خود را قربانی زد و بندهای پنهان سیاسی با اصلاحطلبان کنند.
* وقتی نیروهای انقلاب در مجلس ششم به شدت سرخورده و پراکنده بودند و حدادعادل با تشکیل فراکسیون اقلیت در مقابل استبداد حزب مشارکت ایستاد. البته آنها از روز اول با حدادعادل آشنا بودند و تایید اعتبارنامه وی در این مجلس، بیش از 4 ماه طول کشید.
* برخلاف بسیاری از استیضاح¬ها که در طول چند دوره مجلس رخ داده و اغلب آن سیاسی بوده است، فنی¬ترین استیضاح، در زمان ریاست وی در مجلس هفتم، استیضاح وزیر راه بود که وی با مدیریت پشت صحنه، اجازه طرح مسایل شخصی و سیاسی را در این استیضاح نداد و مسایل کاملا فنی و بررسی کارآمدی مدیریت وزارت آقای احمدخرم مورد استیضاح نمایندگان قرار گرفت.
* با سابقه¬ترین مدیر فرهنگی کشور از اسفند 57 است که با شرط شهید مطهری وارد عرصه خدمت به مردم شد.
* صاحبان اندیشه بر این باورند که سخت¬تر از اداره یک واحد صنعتی و اقتصادی، کار مستمر فرهنگی و تحول گفتمانی است. که حدادعادل در طول دوران زندگی همواره این سختترین را برگزیده و با توصیه شهیدمطهری در ابتدای انقلاب، به مدت سه سال همه کتابهای درسی را از اندیشه-های ناسیونالیستی و سکولاریستی پالایش کرد.
* حدادعادل به دلیل جایگاه علمی، سابقه دانشگاهی و مدیریت فرهنگی و سیاسی با خیل عظیمی از نخبگان (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و...) مرتبط است که این موضوع موجب شده تا وی برای اداره دولت آینده دارای تیمی کارآمد از نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد و در عین حال ورود وی به سیستم اجرایی موجب خواهد شد بسیاری از روشنفکران که احتمالا کدورتی از سیستم به دل دارند رابطه خود را بهبود بخشند.
* وی همواره به تولید داخل و کارآفرینی تاکید دارد حتی در دیدارهای فامیلی نیز وی از این موضوع غافل نیست. در یکی از این دیدارها که مطلع می¬شود یکی از آشناها قصد دارد در فعالیت اقتصادی وارد شود که فعالیت واسطه¬گری و به قول برخی دلالی محسوب می¬شود، وی را به شدت از این کار منع کرده و روی¬آوردن به کارآفرینی و تولید داخل را با طرح استدلالهایی مورد تاکید قرار می¬دهد.
* به جرات میتوان گفت که حداد عادل در دوره ریاست خود، مجلس را در اختیار اشارتهای هاشمی¬رفسنجانی قرار نداد تا کار را به جایی برساند که با اشتباهات و لجبازیهای دولت، همه مقدمات برای شعار «دیدید ما گفتیم» هاشمی رفسنجانی مهیا شود.
* در فتنه 88 در آن شرایط بسیار دشوار اولین نفری که حاضر شد در یک تجمع عمومی و یک گفتگوی پرچالش تلویزیونی و در سخنرانی به دفاع از نظام و رهبری بپردازد. حدادعادل بود که بعد از ورود وی فضایی باز شد که برخی نخبگان به خود جرات دادند در آن فضای مسموم عمارگونه وارد شده و به دفاع از انقلاب و رهبری بپردازند.
* یکی از مقاطعی که حدادعادل خوش درخشید، در مقابله با فتنه 88 بود آنجا که اصلاحطلبان تندرو برای انتقام از ولایت¬فقیه و برخی از اصولگرایان در انتقام از رفتارهای غلط احمدینژاد، حاضر شدند دست به هر کاری بزنند و از یاد بردند که در این فتنه، در صف دشمن قرار گرفتهاند و فریاد این عمار رهبری هم آنها را از خواب غفلت بیدار نکرد.
* برخی از اصولگرایان نه تنها در فتنه 88 سکوت که پشت¬پرده با تمام قوا با فتنهگران همراه کردند و دفاع از نظام مظلوم و ولایت را دفاع از شخص پیروز در انتخابات دانستند و بدون تعارف شدند کاسبین فتنه و راکبین فتنه. در رفتار حداد عادل آن وقت که ریاست مجلس هفتم را به عهده داشت تفرعن و تکبر دیده نشد و این ویژگی آن وقت بیشتر رخ نشان داد که به ریاست مجلس هشتم نرسید اما به خوبی نشان داد که اگر از ریاست پایین کشیده شود، ظرفیت پاییننشینی را دارد و الحق کسی که ظرفیت پاییننشینی را دارد، برای بالانشینی مستحقتر است.
* در حوالی سال 70، یک بار همراه با وزیر وقت آموزش و پرورش وقت(سید کاظم اکرمی) به قم می¬رود و خدمت آیت¬الله مشکینی می¬رسند. اکرمی، حدادعادل را به عنوان معاون وزیر و مسئول کار کتابهای درسی معرفی می¬کند. حدادعادل مختصری صحبت می¬کند و توضیحی سه -چهار دقیقه¬ای می¬دهد. آیت الله مشکینی شروع به صحبت می¬کند و حداد عادل در خاطراتش بیان می¬کند که «چیزی که برای من خیلی تکان¬دهنده و به یاد ماندنی بود، این بود که ایشان انگار فکر مرا خوانده بود و حرفهایی را که راجع به اهمیت کتب درسی در دل من بود، به زبان میآورد و توضیح میداد. بعد، خیلی بنده را تشویق و سفارش کردند که به این کار اهتمام داشته باشم. بعد فرمودند: شما برو ببین به درگاه خدا چه کردی که در این انقلاب چنین مسئولیتی نصیب شما شده که بتوانید در کتابهای درسی همه دانش¬آموزان کشور تأثیرگذار باشید، از سرخس تا آبادان و ماکو تا بندرعباس، هر کسی که در این کشور درس میخواند، کتاب درسیاش در اختیار شماست. برو ببین این پاداشی که خدا به تو داده، بابت چه کاری بوده است. بعد گفتند: حضرت موسی(ع) یک بار به خدا عرض کرد: خدایا! در من چه دیدی که مرا به پیغمبری مبعوث کردی؟ خداوند فرمود: من در تو صبر دیدم و اگر در فلان واقعه صبر نکرده بودی، تو را به رسالت مبعوث نمیکردم. خلاصه تو هم باید بروی ببینی چه کار کردی. این محبت ایشان و صحبتهای پدرانه و اخلاقیشان در من تأثیر زیادی داشت.»
* به دلیل مشغله¬های بسیار مسوولین اجرایی و تقنینی کشور، آنها از فضای معنوی فاصله می¬گیرند که این موضوع همواره مورد تذکر مقام معظم رهبری بوده و هست. حداد عادل پایه¬گذار درسهای اخلاق مجلس بود که در ابتدای مجلس هفتم از آیت¬الله مشکینی برای این موضوع دعوت می¬کند که به اذعان نمایندگان مجلس هفتم، جلسات مفید و موثری بود.
د- ویژگی ها و خصوصیات دکتر حداد عادل
«دکترحدادعادل» دارای خصوصیات بسیاری است که به جرات می¬توان گفت فردی شایسته در اداره دستگاه اجرایی کشور است. در ذیل به برخی خصوصیات وی اشاره شده و در ادامه برخی از این خصوصیات که نیاز به تبیین بیشتر و ذکر مثال از گذشته کاری وی دارد اشاره می شود:
- مطیع کامل در برابر حکم و نظر مقام ولایت مطلقه فقیه و حرکت در چارچوب طرح ایشان برای اداره کشور؛
- پُرکار و دارای پُشتکار؛
- استکبارستیز و ضدیت تمام عیار با صهیونیسم؛
- مردمی و مردم گرا و به فکر فقرا و روستاییان؛
- ساده¬پوش، ساده¬زیست و ضداشرافیت؛
- اعتماد به نفس بالا؛
- شجاع؛
- باور به عقل جمعی، تدبیر و کار تیمی؛
- معتقد به کار کارشناسی؛
- شدیدا قانونگرا و باورمند به اجرای متن صریح قانون؛
- آینده نگری درامورات کشور؛
- معتقد به هدایت¬های روحانیت؛
- همگرایی با مجموعه¬های وابسته به نظام؛
- تعهد بالا به وعده¬هایی که می¬دهد؛
- عدم دلبستگی به قدرت؛
- احترام به نهادهای مفسر قانون و قانون اساسی؛
- عدم مماشات با دشمن ولو به قیمت از دست دادن آبرو و از دست دادن موقعیت داخلی؛
- حساسیت بالا نسبت به آبروی افراد؛
- سلامت کامل مالی و بال و پر دادن به افراد ضدفساد و حمایت از آنها؛
- قاطعیت توام با اخلاق و وحدت؛ اولا این موضوع باید روشن شود که قاطعیت مغایر با تفکر، تامل و مشورت نیست. میتوان هم با مشورت نظر نمایندگان، کارشناسان، دانشگاهیان و متخصصان را جویا شد و هم خود فرد تصمیم بگیرد؛ قاطعیت در این است که از حقوق بنیادی مردم و قوا و نهادهای در اختیار صرف نظر شود و آن جایگاهی که در قانون به فرد و نهاد داده شده مخدوش نشود. هر وقت مشکلی برای بنیادهای نهاد موردنظر پیش آید رئیس آن باید با قاطعیت از شأن، منزلت و حقوق آن دفاع کند ولی این دفاع باید به شیوهای صورت گیرد که به سایر ارزشها و به ویژه وحدت لطمه نزند؛ حفظ این دو جنبه با یکدیگر یک تدبیر و هنرمندی میخواهد که باید سعی شود به آن توجه نماییم. عقل کشورداری ایجاب میکند مسئولان بلندپایه کشور اختلافات را در بین خود حل کنند نه اینکه اختلافات را به رسانهها بکشانند؛ سران قوا باید اختلافتشان در درون خودشان حل نمایند و نتایج این همسو شدن را رسانهای و به مردم اعلام کنند و این موضوع باید خطمشی کلی آنها باشد. تا جایی که میتوانند نباید اختلاف نظرهای خود را به سطح جامعه بکشانند؛ این راه و روش عاقلانهای است؛ اگر یک نفر هم علاقه به تبعیت از این روش نداشت، دلیل نمیشود دیگران این روش را کنار بگذارند؛ همه مسوولین باید کار صحیح را انجام دهند مردم به خوبی درک میکنند که چه کسی عاقلانه رفتار میکند، با این شیوه میتوان هم قاطعیت داشت و هم مصلحت را انجام داد. همانطور که بارها هم «حداد عادل» تاکید کرده است روش سیاسی وی مبتنی بر ایجاد تنش و ستیزهجویی نیست و اصولا اعتقادی به ماجراجویی و جدالطلبی ندارد. غیر از این تشخیص وی این بوده و هست که مردم از جدال و جنجال خسته شدهاند، بنابراین مراقبت میکرد و می¬کند که اصولگرایان روش اصلاحطلبان را پیش نگیرند تا همان بیزاری که در مردم از اصلاحطلبان ایجاد شده بود به اصولگرایان سرایت پیدا نکند. در واقع وی با قاطعیت و حفظ جایگاهی که در آن قرار دارد حرکتی توام با اخلاق و وحدت در چارچوب برنامه رهبری در اداره کشور را دنبال می کند.
در این جا به چند نمونه از شیوه¬های رفتاری آقای «دکتر حداد عادل» اشاره می¬شود که قاطعیت توام با اخلاق و وحدت در چارچوب برنامه رهبری در اداره کشور را مدنظر داشته¬اند.
1- نامه نگاری با احمدی نژاد
متاسفانه در حال حاضر روالی وجود دارد مبنی بر رسانهای کردن اختلافات قوا، که هنوز استمرار دارد. در فاصله کمی به انتخابات مجلس هشتم یا شاید بعد از انتخابات و قبل از گشایش مجلس هشتم آقای احمدینژاد نامه تند و تیزی به حداد عادل نوشت که پُر از تعبیرات نامناسب بود و قبل از اینکه نامه به دست وی برسد آن را رسانهای کرد و حدادعادل از رسانهها این نامه را دریافت کرد. این نامه باعث تعجب همگان شد که چرا رئیسجمهور باید با چنین لحنی صحبت کند؛ حداد عادل در جوابی که به آن نامه داد ذکر کرد: «جناب آقای رئیسجمهور؛ استفاده از الفاظ نامناسب برای من دشوار نیست؛ من هم میتوانم با چنین لحنی سخن بگویم اما این را در شأن مسئولان قوا نمیدانم؛ بنابراین سعی خواهم کرد واکنشم در مقابل این نامه شما استدلالی و منطقی باشد.» سپس بدون نیش و کنایه و اهانت در پاسخ نامه رئیسجمهور استدلال خود را مطرح ساخته بود. به نظر می¬رسد حدادعادل وظیفه خود را در عین قاطعیت، اخلاق و وحدت اجرا کرده بود و این نکته را مدنظر داشته که مردم همیشه انتظار ندارند که دائماً اخبار ناراحتکننده از قوای سهگانه بشنوند.
2- سخن آیت الله مشکینی به رییس مجلس هفتم
روزی که رئیسجمهور سه وزیر جدید برای رأی اعتماد به مجلس معرفی کرده بود نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند به یکی از آنها رأی اعتماد ندهند. حداد عادل به همراه برخی همفکرانش در مجلس هفتم این موضوع را قبلاً به اطلاع رئیسجمهور می¬رساند و از وی خواهش می¬کند آن وزیر را معرفی نکند تا هم حرمت آن وزیر محفوظ بماند و هم دولت و مجلس در مقابل یکدیگر قرار نگیرند. رئیسجمهور از این تصمیم نمایندگان آزرده خاطر شده و تصمیم گرفت به مجلس نیاید، در عرف مجلس هم تمام نمایندگان انتظار دارند هر وقت وزیری به مجلس برای رأی اعتماد معرفی شد رئیسجمهور در مجلس حاضر شود و صحبت کند و با معرفی آن وزیر از مجلس درخواست رأی اعتماد نماید. آن روز رئیسجمهور به مجلس نیامد و عدهای از نمایندگان به ویژه نمایندگان فراکسیون اقلیت تهدید به خروج از مجلس کردند؛ حدادعادل در عین حال که مجلس را اداره میکرد دائماً تلاش میکرد که رئیسجمهور را به مجلس دعوت کند، نزدیک ساعت 11 بود که تلاش شان به نتیجه رسید و آقای احمدینژاد وارد صحن مجلس شد. در شرایطی که مجلس آمادگی تشنج را داشت و برخی از نمایندگان بدشان نمیآمد واکنشی از ناحیه حدادعادل به ظهور برسد یا خود آنها شروع به صحبت کنند، با یک مصرع شعر شهریار فضای مجلس را از تشنج به آرامش کشاند. به محض اینکه آقای احمدینژاد وارد شد و در صندلی مقابل حدادعادل، نشست خطاب به وی گفت: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» همه نمایندگان خندیدند و خود احمدینژاد هم خندید و التهاب مجلس کاهش یافت. بعدها در قم وقتی حدادعادل به دیدار مرحوم آیتالله مشکینی رفت ایشان که خیلی به حدادعادل لطف و علاقه داشتند و به همین واقعه در مجلس اشاره کردند و گفتند: «رادیوی من باز بود و مذاکرات مجلس را گوش میکردم این یک مصرعی که تو خواندی به اندازه یک کتاب در فضای مجلس مؤثر بود»؛ آیتالله مشکینی اعتراضها و تذکرات و فضای مجلس را از صبح از رادیو تعقیب کرده بود و چون خودشان در اداره مجلس خبرگان تجربه کم وبیش مشابهی داشتند بسیار این موضوع را تحسین کرد؛ منظور این است که میشود هم تدبیر داشت و هم قاطعانه از حق مجلس دفاع کرد. باید دقت کنیم که ریاست مجلس کار سختی است چون میکروفون روشن است و رادیو هم بهصورت زنده مذاکرات را پخش میکند؛ لذا رییس حتی نمیتواند با کنار دستی خود مشورت کند و در جا باید تصمیم بگیرد.
3- کار به یک حالت به اصطلاح گره کور درآمده است
آقای احمدینژاد یک تفسیر خاصی از قانون اساسی دارد و ریشه بسیاری از اختلافات این است که مجلس آن تفسیری را که ایشان از جایگاه رئیس جمهور در قانون اساسی دارد قبول ندارد. در زمان مجلس هفتم هم آقای احمدینژاد نامههای تندی به حدادعادل می¬نوشت. آن نامهها بیدلیل و خیلی شدیدالحن بود که باعث تعجب مردم در جامعه شده بود. آنهم با آن همه بار سنگینی که حدادعادل به خاطر حمایت از وی به دوش میکشید مردم انتظار نداشتند. این روحیه آقای احمدینژاد که در اواخر مجلس هفتم به این صورت آشکار شد در طول سالهای بعد هم شدت پیدا کرد. لذا کار با دولت احمدینژاد واقعا دشوار است و حدادعادل از صبر بالایی برخوردار بود. حدادعادل همیشه در مشورت با همفکرانش در مجلس، فکر میکرد که چه پاسخی بدهد و چه واکنشی نشان دهد که به سود انقلاب باشد و اختلاف را تشدید نکند. در یک جایی از اختلافات که وی در جلسه¬ای ابراز می¬دارد: «دیدم کار به یک حالت به اصطلاح گره کور درآمده است» نامه¬ای به رهبر انقلاب می¬نویسد و در روز بعد از تعطیلات تاسوعا و عاشورا آن را در مجلس می-خواند. در آن نامه، وی نوشته بود که مجلس قوانینی را تصویب کرده، دولت طی نامه مفصلی که آقای احمدینژاد برای وی نوشته بود و حدادعادل عین متن آن را برای رهبری فرستاد، مطابق یک استدلالهایی مصوبات مجلس را ابلاغ نمیکند. این در واقع معضلی بود بین قوا و جزو وظایف رهبری هم در اصل 110 قانون اساسی هماهنگ کردن قواست. حدادعادل خدمت رهبرحکیم انقلاب این موضوع را می¬نویسد، ایشان هم دو سطر برای حدادعادل نوشتند که «مصوبات مجلس که به تأیید شورای نگهبان محترم برسد برای قوای سه¬گانه لازمالاتباع است.» جواب مقام معظم رهبری در مجلس توسط ریاست مجلس خوانده می¬شود و ماجرا در آن مرحله ختم می¬شود هر چند در ماجرای تعیین رییس مجلس، حدادعادل تاوان این مصلحت¬اندیشی خودرا چندماه بعد می¬بیند و با پشتیبانی مفصل آقای احمدی نژاد و حمایت¬های رحیمی و مشایی، وی از ریاست مجلس با روشی ناپسند کنار گذاشته و فرد دیگری جایگزین می¬شود.
4- مدارا با خاتمی
البته مجلس هفتم با دولت آقای خاتمی مدارا کرد. چرا که که این دولت تنها یک سال دیگر بر سر کار بود و آقای خاتمی به پایان دور دوم خودش میرسید؛ لذا سعی شد حتیالامکان با این دولت منطقی برخورد شود و تلاش شد که در مسائلی که بهنفع کشور است، همکاری شود. بهعنوان نمونه بعضی از نمایندگان در داخل مجلس و بعضی افراد در خارج مجلس انتظار داشتند که مجلس به وزیر پیشنهادی آقای خاتمی برای وزارت جدیدالتأسیس رفاه رأی اعتماد ندهد و میگفتند لازم نیست مجلس هفتم کمکی به تشکیل وزارت رفاه بکند. حدادعادل استدلال می¬کرد که ضرورتی ندارد که با آقای خاتمی این نحو مقابله شود. لذا به جمع-بندی رسیده بود که تشکیل این وزارتخانه به سود کشور است و فردی هم که آقای خاتمی معرفی کرده از حداقل شرایط لازم برخوردار است. بنابراین بهعنوان رییس مجلس تلاش کرد و علیرغم خیلی پیشبینیها، آقای شریفزادگان با اختلاف سه رأی، توانست از مجلس هفتم رأیاعتماد بگیرد. آقای خاتمی هم توجه داشت که بنای حداد عادل و دوستانش در مجلس هفتم بر ستیزهجویی نبود. البته حداد عادل و دوستانش در بعضی موارد با دولت هم اختلافنظر داشتند مثل بحث قانون تثبیت قیمتها، ولی قیافه مجلس هفتم در برابر دولت آقای خاتمی قیافهای ستیزهجو نبود. در واقع آن نجابت اقلیت مجلس ششم در اکثریت مجلس هفتم ظهور یافت. حتی حدادعادل و دوستانش دو روز قبل از پایان دوره آقای خاتمی، وی را به مجلس دعوت می¬کنند، از ایشان تشکر کرده و خسته نباشید می¬گویند. وی هم در مجلس نطق می¬کند، نمایندگان با ایشان عکس گرفتند و حتی به دفتر حدادعادل هم رفته و با هم چای می¬خورند و در کل وی را با احترام بدرقه می-کنند. این اتفاق در حالی میافتاد که رقیب سیاسی وی در انتخابات پیروز شده بود؛ یعنی رییسجمهوری آینده رییسجمهوری اصلاحطلب نبود، ولی در عینحال حداد عادل و دوستانش بداخلاقی نکردند.
5- نظارت بر قوه قضاییه
یکی از تحقق و تفحصهایی که بسیار در مجلس هفتم، جنجالبرانگیز شد تحقیق و تفحص از قوه قضاییه بود که حدادعادل وقت بسیاری را مصروف آن داشت و به میزان زیادی با آیتالله شاهرودی درباره این تحقیق و تفحص گفتوگو کرد و جلسه تشکیل داد تا هم حق مجلس رعایت شود و هم به آن اصل قانونی تفکیک قوا صدمهای وارد. با وجود همه مخالفتهای قوه قضاییه و عدم همکاری قوه قضاییه در آن تحقیق و تفحص، حدادعادل چون بر حق قانونی مجلس اصرار میورزد، دو روز قبل از پایان عمر مجلس هفتم این تحقیق وتفحص را در دستور کار قرار می-دهد و تحقیق و تفحص در مجلس خوانده میشود؛ جالب توجه اینکه برخی از نمایندگان اقلیت به دفاع از قوه قضاییه و مخالفت با مدیریت مجلس برخواستند و تذکرات اعتراض¬آمیز دادند.
خوب است کسانی که گاهی حدادعادل را در مدیریت مجلس، محافظهکار میخوانند بدانند که تحقیق و تفحصی که برای رعایت آییننامه اجرا شد دشمنیهایی علیه وی به وجود آورد و باعث شد در آن فضای رقابتی برای ریاست مجلس هشتم بر تعداد مخالفانش افزوده شود ولی وی معتقد به رعایت حق مجلس در نظارت بود و معتقد بود باید شأن نظارتی مجلس احیا شود. معاونت نظارتی که در مجلس هشتم تشکیل شد در طرح وی در مجلس هفتم وجود داشت و وی به سوی ایجاد این معاونت حرکت کرده بود؛
6- تأسیس واحدی برای نظارت برناظرین مجلس
در مجالس قبل از مجلس هفتم وقتی یک نماینده از یک کمیسیون یا در صحن به عنوان ناظر مجلس در یک وزارتخانه، نهادی یا در یک شورایی انتخاب میشد هیچ ساز و کاری برای پیگیری نحوه نظارتش وجود نداشت. یکی از کارهایی که حدادعادل در مجلس هفتم بنیاد کرد تأسیس واحدی برای نظارت بر نظارت نمایندگان بود و آرام آرام این واحد رشد کرد و در نهایت به صورت یک معاونت درآمد که تا مدتها مسئولیت این بخش نظارتی بر عهده آقای محبینیا عضو هیئت رئیسه بود و حدادعادل از وی می¬خواست به این کار نمایندگان ناظر در شوراها و دستگاههای مختلف سر و سامان دهد؛ همچنین مرتب گزارش این کار را دریافت میکرد.
7- در سنگلاخ روییده شده
در سال چهارم مجلس هفتم که رییس مجلس به همراه نمایندگان به دیدن مقام معظم رهبری می¬روند، حضرت ایشان در اظهار رضایت از مجلس هفتم فرمودند: «این مجلس مانند نهالی بود که در سنگلاخ روییده شده و رشد کرده باشد» و ایشان در واقع با این تمثیل بیان کردند که چقدر کار مجلس هفتم به ویژه در آغاز با دشواری همراه بود و این نوعی اظهار رضایت بود که مقام معظم رهبری از کار مجلس هفتم بیان کردند. مقام معظم رهبری خیلی لطف داشتند و در چند مورد به مصوبات و کارهای مجلس اشاره کردند و آنها را مهم دانستند از جمله اینکه به مقاومت مجلس هفتم در برابر زورگیریهایی که در امر فناوری هستهای از جانب دشمنان ابراز میشد، اشاره داشتند.
8- «مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانه»
در آغاز به کار مجلس هشتم رهبر خردمند انقلاب با صدور پیامی به مناسبت آغاز به کار این مجلس تاکید فرمودند: «لازم است که به اقتضای قدرشناسی و انصاف، از عموم نمایندگان مجلس هفتم بویژه از رئیس فرزانه و پرتلاش و بُردبار مجلس جناب آقای دکتر حدادعادل و هیئت رئیسه محترم آن تشکر کنم. مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانهی خود در مسائل جهانی و ملی، و با دفاع از حقوق ملت در برابر بیگانگان، و با تلاش در راه رفع مشکلات مردم و با حرمت نهادن به آرامش فضای سیاسی و پرهیز از آشفتهسازی و جنجالآفرینی، کارنامهی تحسینبرانگیزی به جای گذاشت.»
البته با نفوذ طیف سنتی، تعریفی که رهبرمعظم انقلاب از دکتر حداد داشتند، در برخی از روزنامه¬ها از جمله رسانه-های دوم خردادی و روزنامه جام¬جم (وابسته به صداوسیما) حذف شد.
9- توجه به حقوق عمومی مردم و محرومین
در سال دوم مجلس هفتم که سال اول دولت احمدینژاد بود، وقتی مجلس در حال تصویب قانون بودجه بود، حدادعادل در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 1385، حاضر شده و به نمایندگان می¬گوید حتما کاری کنید حقوق بازنشستگان افزایش پیدا کند. در سال 84 حداقل حقوق بازنشستگان 119 هزارتومان بود که شامل بسیاری از بازنشستگان میشد، آنهایی که در قدیم با مدرک دیپلم کارمند دولت و بازنشسته شده بودند حقوق هیچکدام از 119 هزار تومان تجاوز نمیکرد؛ از این رو حدادعادل، تأکید داشت به حقوق بازنشستگان توجه شود. در آن زمان، حدادعادل یک سفر طولانی به آمریکای لاتین داشت و از کشورهای برزیل، ونزوئلا و دو کشور دیگر بازدید کرد در بازگشت 12 ساعت در هواپیما بود و پس از ورود به فرودگاه تهران و استقبال رسمی ساعت 7 شب از فرودگاه خارج شد؛ حدادعادل به راننده می¬گوید «یکسره به مجلس برویم»، آنجا در کمیسیون تلفیق حاضر می¬شود و اولین سؤالش از نمایندگان این بود که «برای تعیین حقوق بازنشستگان چه کار کردید؟» نمایندگان نیز در این زمینه همراهی کردند و مجلس تصویب کرد حداقل حقوق بازنشستگان از 119 هزار تومان به 200 هزار تومان ارتقاء یابد که این یک تحول شادیبخش برای همه خانوادههایی بود که با این حقوق زندگی میکردند. همچنین در همان سال، مجلس دریافتی خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد امام(ره) را به دو برابر افزایش داد؛ یعنی صددرصد دریافتی این خانوارها با افزایش بودجه کمیته امداد امام(ره) افزایش پیدا کرد؛ این موارد دیدگاههای عدالتطلمنبع:مشرق
|