پروژه پرنده مقلد/ حکومت سیا بر رسانههای آمریکایی
3 خرداد 1392 |
خبرگزاری تسنیم: بیش از شصت سال است که سازمان سیا توانسته است رسانههای فراوانی را تحت کنترل خود درآورده و به طور غیرمستقیم خواستههای گروه حاکم بر جامعه آمریکا را به فراخور زمان تامین نماید.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم؛ فعالیتهای سری سیا، عملیاتهای مخفی و ارتباط گیریهای آن برای اعمال نظارت، همگی به بهانه امنیت ملی و تحت حمایت سازمانهای مرتبط با این مقوله انجام میگیرد. سیا ارتش سری رئیس جمهوری آمریکاست که همواره فراتر از قانون بوده و دارای قدرت و نفوذ نامحدودی است تا بتواند در سراسر جهان وحشت و ترور حاکم کند. بدین ترتیب رسانهها به عنوان مهمترین ابزار تاثیرگذاری و هدایت افکار عمومی از بزرگترین عرصههای نفوذ سیا بودهاند.
رسانهها به عنوان مهمترین ابزار تاثیرگذاری و هدایت افکار عمومی از بزرگترین عرصههای نفوذ سیا بودهاند.
مروری بر پروژه ماکینگبرد که ریشه در اواخر دهه 40 قرن گذشته میلادی دارد؛ نشان میدهد که ادعای آزادی رسانهها در آمریکا دروغی بیش نبوده و بیش از شصت سال است که سازمان سیا توانسته است روزنامهها و رسانههای به اصطلاح مستقل فراوانی را به کنترل خود درآورده و به طور غیرمستقیم خواستههای گروه حاکم بر جامعه آمریکا را به فراخور اقتضائات داخلی و بینالمللی در زمانهای گوناگون تامین نماید. در اواخر دهه چهل میلادی و در بحبوحه جنگ سرد، سازمان سیا طی پروژه موسوم به ماکینگبرد شروع به نفوذ ساختاری به شرکتهای رسانهای آمریکا کرد. این فرآیند تا حدی پیش رفت که سازمان سیا خروجی اخبار رسانهها را به طور کامل زیر نظر خود درآورد. در این دوران هدف سازمان رقابت با فعالیتهای کمونیستها در تاثیرگذاری بر قشر کارگر اروپا بود. در این دوران سیا حتی از دانشجویان آمریکایی مشغول به تحصیل در خارج نیز برای نفوذ به گروههای کمونیستی و جمعآوری اطلاعات استفاده میکرد. به عقیده سناتور فرنک چارچ، مقدار پولی که سالانه از مالیات دهندگانی آمریکایی گرفته میشود تا توسط هیئت حاکمه آمریکا صرف گمراهسازی و پروپاگاندا در جهان شود بالغ بر 265 میلیون دلار است.
ماکینگبرد نفوذ ساختاری سیا به شرکتهای رسانهای آمریکا بود.
فرنک وایزنر و اداره هماهنگی سیاسی
در 1948 فرنک وایزنر (Frank Wisner) مدیر اداره پروژههای ویژه سازمان سیا شد. پس از مدتی اداره تحت مدیریت وایزنر تغییر نام داد و به اداره هماهنگی سیاسی تبدیل شد. این اداره به عنوان شاخه جاسوسی و ضد جاسوسی سیا عمل میکرد. وایزنر دستور داشت که سازمانی راهاندازی کند که بر طیف وسیعی از فعالیتهای امنیتی-اطلاعاتی داخلی و خارجی آمریکا متمرکز شود. پروپاگاندا، جنگ اقتصادی، عملیات پیشدستانه، خرابکاری و ضدخرابکاری و تدابیر تخلیه، درون واژگونی دولتهای متخاصم، کمک به گروههای مقاومت زیرزمینی و حمایت از عناصر ضد کمونیستی محلی در کشورهای در معرض خطر جهان سوم از جمله مهمترین ماموریتهای سازمان تحت مدیریت وایزنر بود.
وایزنر دستور داشت که سازمانی راهاندازی کند که بر طیف وسیعی از فعالیتهای امنیتی-اطلاعاتی داخلی و خارجی آمریکا متمرکز شود.
پروژه ماکینگبرد
ماکینگبرد به معنای پرندهای است که هر صدایی را که میشوند تقلید کرده و بازگویی میکند. در اواخر سال 48 میلادی، وایزنر برای اجرای کامل دستوراتی که از نظام آمریکا گرفته بود «پروژه ماکینگبرد» را طراحی و بنیانگذاری کرد که هدف کلی آن تاثیرگذاری و کنترل سیا بر رسانههای داخلی و خارجی بود. وایزنر با استخدام فیلیپ گراهام (Philip Graham) از واشنگتن پست، ماکینگبرد را در این رسانه اجرا کرد. در اوایل دهه 50 نیز وایزنر توانست عناصر مهمی در نیویورک تایمز، نیوزویک، سیبیاس و دیگر سازمانهای ارتباطی را برای کار در پروژه ماکینگبرد به خدمت بگیرد.
گراهام مامور راهاندازی پروژه در اولین هدف آن، روزنامه واشنگتن پست، بود.
در 1951، آلن دولس (Allen W. Dulles)، کرد میر (Cord Meyer) که فرزند یک سیاستمدار معروف بود را متقاعد کرد که به سیا ملحق شود. مدارکی در دست است که نشان میدهد میر از سالها قبل با سیا همکاری میکرده و از سازمانهای لیبرالی که عضو آنها بوده برای سیا جاسوسی میکرده است. دبرا دیویس (Deborah Davis) که از افشاگران پروژه ماکینگبرد است؛ میر را کارپرداز اصلی پروژه ماکینگبرد میداند.
در سالهای 1953 تا 1961 آلن دولس که متعلق به طبقه سرمایهداران بود اداره سیا را به عهده گرفت.
شبکه گستردهای از روزنامهنگاران و مدیران رسانهها
عملیات ماکینگبرد، که هدف آن نفوذ و تاثیرگذاری بر خروجی رسانههای بزرگ بود؛ در وهله اول از طریق در اختیارگیری خبرنگاران و پرداخت پول به آنها اجرا شد تا بتواند در ادامه نفوذ کلی را میسر سازد. ایبیسی، انبیسی، سیبیاس، تایم، نیوزویک، آسوشیتد پرس، یونایتد پرس اینترنشنال، رویترز، روزنامههای هیرست، اسکریپز هووراد، کاپلی نیوز سرویس و تعدادی دیگر از جمله سازمانهای رسانهای هدف ماکینگبرد بودند. بیش از 400 روزنامه نگار نیز که به طور مخفی در رسانههای مختلف گماشته شده بودند؛ وظیفه نفوذ و گردآوری اطلاعات را برای سیا به عهده داشتند. بدین ترتیب در دهه 50، سازمان سیا توانسته بود در رسانهها، دانشگاهها و سازمانهای تجاری و اقتصادی نیروهای آمادهباشی را نفوذ دهد.
کرد میر از مدیران اصلی پروژه ماکینگبرد
در 1977، مجله رولینگ استون افشا کرد که یکی از مهمترین روزنامهنگاران ماکینگبرد، جوزف آلسوپ، بوده است که مقالههایش در حدود سیصد روزنامه مختلف چاپ میشد. رولینگ استون نام روزنامهنگاران بسیار مطرح دیگری را نیز به عنوان همکاران پروژه ماکینگبرد که به بازگویی و پیگیری خواستههای سیا میپرداختند افشا نمود: استوارت آلسوپ از نیویورک هرال تریبون، بن برادلی از نیوزویک، جیمز رستون از نیویورک تایمز، چارلز داگلاس جکسون از مجله تایم، والتر پینکوس از واشنگتن پست، ویلیام باگز و هرب گولد از میامی نیوز، چارلز بارتلت از کاتاگونا تایمز و...
این روزنامهنگاران گاهی مقالههایی مینوشتند که به طور مستقیم از سوی خود وایزنر سفارش داده میشد. همچنین سیا برای آنها اطلاعات ویژهای را فراهم میکرد تا نوشتههایشان کاملا خاص به نظر رسیده و از توانایی بالای نفوذ در افکار عمومی برخوردار باشد.
پروژه ماکینگبرد به بازگویی و پیگیری خواستههای سیا میپرداخت.
در 1953، شبکه ماکینگبرد تحت نظارت مستقیم دولس، رئیس سیا بود. در این زمان، شبکه توانسته بود 25 روزنامه و رسانه را تحت مدیریت خود درآورد. این سازمانها اکثرا تحت مدیریت راستگراهای معروف بودند. به این ترتیب سیا علاوه بر روزنامهنگاران و خبرنگاران مختلف توانست مدیران رسانههای فراوانی را نیز به خدمت پروژه ماکینگبرد درآورد. برای مثال، ویلیام پالی از سیبیاس، هنری لیوس از مجله تایم و لایف، آرتور هیز سالزبرگر از نیویورک تایمز، آلفرد فرندلی که مدیریت ویرایش واشنگتن پست را به عهده داشت؛ جری اولری از واشنگتن استار، هال هندریکس از میامی نیوز، باری بینگام از مجله لوئیسویل، جیمز کاپلی از کاپلی نیوز سرویس و جوزف هریسون از کریستین ساینس مانیتور همگی از مدیران رسانهای فعال در شبکه ماکینگبرد بودهاند.
مروری بر نفوذ هیئت حاکمه آمریکا در رسانههای این کشور
ماکینگبرد در خارج از آمریکا
اداره هماهنگی سیاسی بودجه بسیار وسیعی در اختیار داشت که بخش زیادی از آن صرف طرح مارشال (طرح کمک امریکا براى توسعه اقتصادى کشورهاى اروپاى غربى که پس از جنگ جهانى دوم براى جلوگیرى از نفوذ کمونیسم در این کشورها اجرا گردید) میشد. بخشی از این بودجه نیز برای تطمیع روزنامهنگاران و ناشران استفاده میگردید. وایزنر با تمام قوایش تلاش میکرد خطر کمونیسم را در ذهن عموم مردم همیشه زنده نگه دارد. جدای از روزنامهنگاران سیا حتی از هالیوود هم خواستههایی داشت. در 1954، وایزنر بودجهای در اختیار هالیوود قرار داد تا از اثر معروف جورج اورول، قلعه حیوانات، فیلمی ساخته شود.
حداقل 400 مامور سیا به کنترل رسانهها گماشته شدند.
در 1976 گزارشی در کنگره ارائه شد که حاوی نکات مهمی در مورد فعالیتهای خارجی پروژه ماکینگبرد بود: «هم اکنون سیا شبکهای از صدها فرد خارجی را در سراسر جهان تشکیل داده است که برای این سازمان اطلاعات جمع آوری میکنند و در عین حال تلاش میکنند از طریق فعالیت پروپاگاندایی بر اذهان تاثیر بگذارند. این افراد برای سیا این امکان را فراهم میکنند که به تعداد فراوانی از روزنامهها و مجلات، بسیاری از آژانسها و سرویسهای خبری، ایستگاههای رادیوی و تلویزیونی، ناشران کتابهای آگهی و تبلیغاتی، و دیگر رسانههای خارجی دسترسی مستقیمی داشته باشد.»
ماکینگبرد و غولهای سرمایهداری
چنانکه اشاره شد؛ در سال 1948 سازمان سیا شاخه عملیات پنهان خود موسوم به اداره هماهنگی سیاسی را زیر نظر فرنک وایزنر راه اندازی کرد. وایزنر یکی از وکلای فعال در بخش اقتصادی بود که روابط خوبی با سرمایهداران آمریکایی داشت. در سالهای 1953 تا 1961 آلن دولس که متعلق به طبقه سرمایهداران بود اداره سیا را به عهده گرفت. دولس از همکاران شرکت سولیوان و کرومول بود که نمایندگی امپراطوری اقتصادی راکفلر را به عهده داشت. برنامه استخدام سازمانها و اژانسهای خبری و رسانهای آمریکا برای جاسوسی انتشار پروپاگاندا توسط افرادی طرحریزی و اجرا شد که هم با رسانهها و هم با سرمایهداران ارتباط خوبی داشتند. فرنک وایزنر، آلن دولس، ریچارد هلمز (Richard Helms) و فیلیپ گراهام که انتشار دهنده واشنگتن پست بود طراحان اصلی پروژه ماکینگبرد بودند که بعدها هدایت کار را به عهده میر گذاشتند. وایزنر کسی بود که گراهام را برای مدیریت برنامه وارد گروه کرد و جالب توجه است که هر دو نیز به ظاهر دست به خودکشی زدند.
نفوذ سیا بر رسانههای آمریکا آشکارا از زبان مدیران این سازمان اعلام میشود.
هنوز آمریکاییهای بسیاری وجود دارند که فکر میکنند کشورشان از رسانههای آزاد برخوردار است و در همان حال اخبار و اطلاعات را از تلویزیونهای تحت کنترل حاکمیت به دست میآورند و دچار این سوء تفاهم هستند که خبرنگاران و روزنامه نگاران در خدمت جامعه هستند نه حاکمیت. این درحالیست که گزارشگران کارکنانی هستند که در اختیار خواستههای صاحبان کمپانیهای رسانهای هستند و این سرمایهداران نیز به نوبه خود در برابر خواستههای سفارش دهندگان آگهیهای تجاری پر درآمد و یا درخواستهای دولتی، هرچه که باشد، هیچگونه مقاومتی ندارند.
سازمان سیا از سال 1948 تا کنون با صرف هزینههای فراوان در حال کنترل رسانههای داخلی و بینالمللی آمریکاست.
شبکههای بزرگ، در اصل توسط غولهای اقتصادی کنترل میشوند و قانون آمریکایی نیز تضمین کرده است که حفظ سود و نفع سرمایهگذاران در این شرکتها همیشه در اولویت باشد. از سوی دیگر در اولویت بودن نفع سرمایهداران نیز همیشه در تضاد با روزنامهنگاری مسئول و آزاد بوده است. چند دهه پیش در آمریکا در حدود پنجاه شرکت بزرگ اقتصادی فعال بودند. اما با در پیش گرفتن سیاست انحصارگرایی از طرف نظام سرمایهداری حاکم بر آمریکا، به تدریج از تعداد شرکتها کاسته شده و حجم شرکتهایی که دیگر بنگاههای اقتصادی را میبلعیدند بزرگتر شد. در نتیجه تمرکز یافتن قدرت مالی در چند پایگاه محدود و تاثیرگذاری آنها بر رسانهها از تنوع سلیقه در دنیای رسانهای به شدت کاست و علنا قدرت تصمیمگیری در مورد گردآوری اخبار و رسانهای شدن آنها به دست چند سرمایهدار محدود افتاد که به شدت به دنبال سود خود هستند.
گمراه سازی، سیاهنمایی و استفاده از افراد به اصطلاح کارشناس برای تایید اهداف از پیش تعیین شده از مهمترین روشهای کاری رسانههای تحت کنترل سیا میباشد.
ماکینگبرد یک برنامه نفوذ بزرگ بود که با پشتیبانی مالی لابی غولهای سرمایهداری در سیا شروع شد. این پشتیبانی بیشتر از طریق تزریق پول توسط سیا به کنگره آزادی فرهنگی که توسط تام بردن و پت بوخانان از مدیران سیانان تاسیس شده بود انجام میگرفت. از سوی دیگر مدیریت شرکتهای رسانهای علاوه بر کارشناسان رسانه دارای افرادی از بنگاههای دیگر نیز هستند. در واقع مدیریت رسانه در آمریکا به صورت ائتلافی از سوی بانکها، کمپانیهای سرمایه گذاری، کمپانیهای نفتی، شرکتهای دارویی و بیمه و بهداشتی و نیز بخش تکنولوژی تحت نظر سازمان سیا انجام میگیرد.
تا دهه 80، سیستمهای رسانهای بیشتر به صورت محلی و ملی کار میکردند. در آن دهه بود که تحت فشار بانک جهانی، دولت آمریکا و صندوق بینالمللی پول رسانهها تبدیل به بخش های خصوصی و بینالمللی شدند که باید یک سیستم جهانی تبلیغات تجاری را پیگیری میکردند. در نتیجه چندین شرکت معدود رسانهای بینالمللی که اکثرا نیز پایگاه اصلی آنها در آمریکاست عرصه رسانهای جهانی را در اختیار خود گرفتند که به طور کلی مامور به دنبال کردن دو هدف عمده بودند: تلاش برای پیشبرد اهداف تجارت جهانی و اجرای طرحهای رسانهای سازمان سیا.
مدیران سیا پی در پی پروژه ماکینگبرد را ادامه دادهاند.
صفبندی نخستین این پروژه رسانه ای-امنیتی-تجاری بزرگ، دارای نه غول رسانهای بود: تایم وارنر/ آ.او.ال، دینزی/ایبیسی، برتلزمن، ویاکوم/سیبیاس، شرکت رسانهای روپرت مورداخ/ فاکس، جنرال الکتریک/ انبیسی، سونی، یونیورسال/سیگرام، و شرکتهای ارتباطاتی. این شرکتها سرکردههای جبهه رسانهای قدرتمندی بودند که سازمان سیا تشکیل داد و در درجات بعدی رسانههای خردتری قرار گرفتند که همگی در ارتباط و هماهنگی با رسانههای سرکرده فعالیت میکنند. از جمله رسانههای خط دوم و سوم میتوان به موارد زیر اشاره کرد: واشنگتن پست/ نیوزویک، نیویوک تایمز/ ویکلی استاندارد، تریبون کو.، یو اس نیوز، گنت/ یو اس آ تودی، داو جونز/ وال استریت ژورنال، واشنگتن تایمز، نایت ریدر و غیره...
رسانههای جهانی به طور کلی مامور به دنبال کردن دو هدف عمده هستند: تلاش برای پیشبرد اهداف تجارت جهانی و اجرای طرحهای رسانهای سازمان سیا.
شیوههای پروپاگاندای رسانهای در این برساختههای سازمان سیا عبارت است از: گمراه کردن، سیاهنمایی، استفاده از به اصطلاح افراد کارشناس برای تایید اهداف از پیش تعیین شده، تهمت زدن و بی آبرو کردن، تعریف و خط دهی به باورهای عمومی، تغییر مسیر توجه جامعه از طریق ساختن سرگرمیهای گوناگون برای توده، قطبی سازی و القای ناگزیر بودن انتخاب.
افشاکنندگان ماکینگبرد
الکس کونستانتین (Alex Constantine) یکی از افشاگران پروژه ماکینگبرد است که چندین مقاله مهم در این مورد انتشار داده است. بر اساس تحقیقات و افشائات کونستانتسن، حدود 3000 نفر در پروژه ماکینگبرد برای پروپاگاندای سیا فعالیت میکرده و از این سازمان حقوق میگرفتهاند. دیوید گویات (David Guyatt) نویسنده دیگری است که کتابها و مقالات فراوانی در مورد نفوذ سیا بر رسانههای آمریکایی نوشته است. استیو کانگاس (Steve Kangas) نیز که میخواست به افشاگران ماکینگبرد ملحق شود فقط توانست دو مقاله در این مورد بنویسد و بعد از آن به ظاهر خودکشی کرد.
رسانههای سیا را باور نکنید!
منبع:تسنیم
|