چه شد که هاشمی پر سروصدا آمد و آرام رفت؟
4 خرداد 1392 |
سیاستمدار پیر هم انگار از اول همین را میخواست. برای او مدیریت صحنه انتخابات و کاندیداها بسیار شیرینتر از حضور عریان در صحنه است؛ هم از تیغ تیز منتقدان و پاسخگویی به دهها سؤال سخت آنان در امان میماند و هم از خطر شکست احتمالی دیگری در انتخابات.
به گزارش سرویس سیاسی جهان نیوز، خبرهای غیررسمیای که از صبح روز سهشنبه 31 خردادماه از شورای نگهبان به بیرون درز کرد، حکم زلزله را در جبهه قحطالرجال اصلاحطلبان داشت. سردرگمی عجیبی در بخش بزرگی از این جریان وقتی فهمیدند صلاحیت آقای هاشمی احراز نشده است ایجاد شد. غروب همین روز هم اطلاعیه وزارت کشور این خبر غیررسمی را تأیید و بند دل هواداران سرسخت او را پاره کرد.
آرای اعضای شورای نگهبان جای هیچ حرف و حدیثی را هم باقی نگذاشته بود.خبرهای تأیید نشده حاکی از آن بود که از 11 رأی مأخوذه، هشت رأی مخالف و تنها 2 رأی موافق تأیید صلاحیت هاشمی بود. یک رأی ممتنع را هم آیتا... شاهرودی داده بود. شاید جواب چند روز پیش آقای هاشمی به
برای آقای هاشمی مطلوب این است که همه پشت سر روحانی قرار گیرند. اما اگر این آرزو تحقق نیابد احتمال معرفی عارف بهعنوان گزینه نهایی هم دور از ذهن نیست، چه اینکه آرای مردمی و پتانسیل موجسازی او به مراتب بیشتر و مطلوبتر از رئیس مرکز تحقیقات استراتریک مجمع تشخیص مصلحت است.
هشدار او، شاهرودی را مردد کرده بود.
خبرهای رسیده حاکی از آن است که آیتا... شاهرودی که در جریان بحث جدی و حقوقی اعضای شورای نگهبان درباره شرایط قانونی کاندیداها قرار داشت، چند روز پیش از تصمیمگیری قطعی شورای نگهبان دیداری نیز با وی داشته است. البته هاشمی در واکنش به توصیه «کنارهگیری»، پاسخ درخوری نمیدهد؛ گویا او پازل متفاوتی را در ذهن چیده بود!
شورای نگهبان بیتفاوت به جوسازیهای سیاسی کارش را به پیش برد و تنها هشت نفر را دارای صلاحیت پست ریاستجمهوری تشخیص داد. اما وجود یک تردیدِ مصلحتآمیز هم در دل شورای نگهبان قابل انکار نیست، طوری که نگاه شورا را متوجه رهبر معظم انقلاب میکند.
گویا شورای نگهبان تصور میکرد که باید اکبر هاشمی رفسنجانی را بر پایه مصلحتهای موجود تأیید صلاحیت کند، اما توصیه «بر اساس قانون عمل کنید.» بهترین خطمشی برای شورای نگهبان بود.
نتیجه مراجعه مجدد شورای نگهبان به قانون همان میشود که از ابتدا بود. هاشمی 80 ساله شاید آنگونه که خود انتظار میکشید فاقد صلاحیت و توانایی لازم برای پست پرزحمت ریاستجمهوری تشخیص داده میشود.
به موازات این رویدادهای سرنوشتساز در درون شورای 11 نفره، در فضای سیاسی و حتی محافل دوستانه و خانوادگی هم بازگشت سیاستمدار پیر نقل محافل بود. ناظران اصلاحطلب با استناد به اینکه رفسنجانی از رهبر انقلاب حکم ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد، چنین استدلال میکردند که همین حکم برای تأیید صلاحیت او کافی است. به زعم آنان مگرشورای نگهبان میتواند شخصیتی را که رهبری او را برای سمت مهمی مانند مدیریت مجمع تشخیص دارای صلاحیت دانسته است، ردصلاحیت کند؟
دلایل مخالفان این نظر بیشتر از یک مورد بود. آنان سن و سال آقای هاشمی و وضعیت نامطلوب جسمی او را مهمترین ملاک برای ردصلاحیتش میدانستند. به باور منتقدان هاشمی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که به هفتهای 2 ساعت جلسه و چند ساعت امور
نخبگان سیاسی هرگز منتظر واکنش غیرمنتظره و خبرسازی هاشمی نبودند و میدانستند او با احراز نشدن صلاحیتش، خیلی راحتتر کنار خواهد آمد تا با حضور مستقیم و پرچالش در صحنه و مناظره سخت با نامزدهای اصولگرا.
جانبی محدود است، هرگز قابل قیاس با پست ریاستجمهوری که خواب و خوراک و آرامش معمول را از شخص میگیرد، نیست. چهرههای پرکار و پرانرژی بسیاری زیر فشار مدیریت یک وزراتخانه موهایشان مثل دندانهایشان سفید شده است، چه رسد به داستان آیتالهی 80 ساله و اداره یک کشور 80 میلیونی با صدها مشکل عدیده.
دراینباره همچنین گفته میشد، مثال آقای هاشمی به فوتبالیست 40 سالهای میماند که اصرار دارد در نوک حمله تیم ملی بازی کند. بیشک این تقاضا عقلایی نیست و بهتر آن است که این بازیکن بهجای اصرار بر کاری که از توانش خارج است در عناوین مختلف خارج از زمین (مربی، مدیر فنی و... ) به فعالیت بپردازد. چه بسا حضورش در آنجا مثمر ثمر و راهگشا واقع شود.
ناتوانی جسمی آقای هاشمی البته فقط یکی از دلایل منتقدان بود. آنان عملکرد بزرگ هاشمیها در فتنه 88، مواضع سؤالبرانگیز همسر، فرزندان و نزدیکان او در سالهای اخیر، اتهامات متعدد سیاسی و امنیتی مهدی و فائزه هاشمی و... را از دیگر واقعیتهایی دانستند که صرف نظر از سن رفسنجانی، میتواند دلیلی برای عدم احراز صلاحیت او باشد؛ مواردی که سن و سال بالای هاشمی حتی اجازه طرح و بررسی آنان را نداد.
بازار پیامک و ایمیل بین موافقان و مخالفان کاندیداتوری رییس مجمع تشخیص هم دراینباره داغ بود. «به توصیه پزشکان، آقای هاشمی نمیتواند بیش از 4 ساعت کار سنگین روزانه داشته باشد.» «پزشکان اعلام کردهاند که تحمل سفرهای هوایی طولانی برای رفسنجانی مشکل و خارج از تحمل است» و...
سر پیری و امتیازگیری
همانطور که انتظار میرفت، آیتا... ساکت ماند و در برابر تصمیم شورای نگهبان هیچ
ناتوانی جسمی آقای هاشمی البته فقط یکی از دلایل منتقدان بود. آنان عملکرد بزرگ هاشمیها در فتنه 88، مواضع سؤالبرانگیز همسر، فرزندان و نزدیکان او در سالهای اخیر، اتهامات متعدد سیاسی و امنیتی مهدی و فائزه هاشمی و... را از دیگر واقعیتهایی دانستند که صرف نظر از سن رفسنجانی، میتواند دلیلی برای عدم احراز صلاحیت او باشد
اقدامی نکرد. اسحاق جهانگیری، رئیس ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی، روز چهارشنبه اول خرداد تأکید کرد: «آقای هاشمی و ستاد ایشان هیچ اعتراضی نخواهند کرد.» دفتر ستاد انتخاباتی وی نیز به آرامی بسته شد.
یکی از دلایلش شاید تأیید صلاحیت حجتالاسلام حسن روحانی بود؛ چهرهای که نزدیک به هاشمی است و اینگونه توصیف میشود که احراز صلاحیتش هدیهای بود از طرف شورای نگهبان به هاشمی.
رفسنجانی تأیید نشد اما نمایندهاش چرا.
سیاستمدار پیر هم انگار از اول همین را میخواست. برای او مدیریت صحنه انتخابات و کاندیداها بسیار شیرینتر از حضور عریان در صحنه است؛ هم از تیغ تیز منتقدان و پاسخگویی به دهها سؤال سخت آنان در امان میماند و هم از خطر شکست احتمالی دیگری در انتخابات.
مهمتر اینکه آقای هاشمی به خواست و آرزوی سران و فعالان اصلاحطلب پاسخ مثبت داد و عملا آنان را بدهکار خود کرد. او همه اعتبارش را بهدنبال درخواست اصلاحطلبان به عرصهای آورد که ناکامی در آن تقریبا از پیش روشن بود. به معنی دیگر او با زیرکی از اصلاحطلبان امتیاز گرفت و موقعیت خود را برای مدیریت صحنه انتخابات در جهت دلخواه، تحکیم بخشید. الان نوبت اصلاحطلبان است که پاسخ «ایثار» هاشمی را بدهند و درخواست او را اجابت کنند؛ تقاضایی که میتواند کنارکشیدن به سود حسن روحانی و حمایت همهجانبه از وی باشد.
هاشمی از سوی دیگر دوست داشت که با تمکین به نظر شورای نگهبان این ادعا را اثبات کند که او هنوز به نظام و ارکان انقلاب وفادار است و حاضر نیست با تحریک تندروها از تأییدنشدن صلاحیتش جنجال بسازد. هاشمی این موضوع را برخلاف ظاهرش، یک امتیاز مثبت برای خود میپنداشت.
بر پایه این تحلیل است که نخبگان سیاسی هرگز منتظر واکنش غیرمنتظره و خبرسازی هاشمی نبودند و میدانستند او با احراز نشدن صلاحیتش، خیلی راحتتر کنار خواهد آمد تا با حضور مستقیم و پرچالش در صحنه و مناظره سخت با نامزدهای اصولگرا. این موضوع به معنی غفلت نزدیکان هاشمی از فرصت پیشآمده برای فشار به نظام و مسئولان ارشد آن نبود، چه اینکه بلافاصله پس از ردصلاحیت هاشمی، حامیان وی نامهنگاری و فشارهای سیاسی خود را آغاز و بیش از همه روی حکم حکومتی و
سیاستمدار پیر هم انگار از اول همین را میخواست. برای او مدیریت صحنه انتخابات و کاندیداها بسیار شیرینتر از حضور عریان در صحنه است؛ هم از تیغ تیز منتقدان و پاسخگویی به دهها سؤال سخت آنان در امان میماند و هم از خطر شکست احتمالی دیگری در انتخابات.
ورود مستقیم رهبر انقلاب به صحنه مانور دادند. به تصور آنان کناررفتن رفسنجانی از جمع کاندیداهای نهایی، تحقق حماسه سیاسی را با مشکل مواجه میکند.
این سخن از یک جنبه به حقیقت نزدیک است. بیشک ورود مستقیم هاشمی به صحنه انتخابات با توجه به سوابق و عملکردش در فتنه 88 میتوانست زمینه حضور کسانی را در انتخابات فراهم کند که دید مثبتی به نامزدهای معتدلی چون معاون اول دولت اصلاحات ندارند. از سوی دیگر رأی منفی رفسنجانی، در صورت حضور او یکپارچه فعال میشد تا امکان پیروزی احتمالی هاشمی در انتخابات را کاهش دهد.
البته کناررفتن آیتالله هرگز نمیتواند به معنی خاموششدن آرای مذکور باشد، زیرا بهنظر میرسد که او تمام تلاشش را برای شکست منتقدان سرسخت خود بهکار خواهد گرفت.
اکنون هاشمی دو مشکل بزرگ دارد. اول پایگاه اجتماعی حسن روحانی است که با وضع مطلوب فاصله بسیار دارد. روحانی تنها رأی بخش کوچکی از اصلاحطلبان را دارد. مشکل دوم محمدرضا عارف است؛ مرد 62 ساله اصلاحات که هشت سال وزیر و معاون اول سید محمد خاتمی بودهاست و در حکومتداری چهرهای باتجربه شناخته میشود. عارف، حسن روحانی را حتی اصلاحطلب هم نمیداند چه رسد به اینکه بهنفع او کنار بکشد!
البته از جانب سید محمد غرضی نگرانی چندانی وجود ندارد. این اصفهانی 72 ساله، وزیر نفت دولت میرحسین و وزیر پست و تلگراف و تلفن، در دو دولت اکبر هاشمی بود و مواضع هماهنگی با او دارد.
برای آقای هاشمی مطلوب این است که همه پشت سر روحانی قرار گیرند. اما اگر این آرزو تحقق نیابد احتمال معرفی عارف بهعنوان گزینه نهایی هم دور از ذهن نیست، چه اینکه آرای مردمی و پتانسیل موجسازی او به مراتب بیشتر و مطلوبتر از رئیس مرکز تحقیقات استراتریک مجمع تشخیص مصلحت است.
در هر صورت اگر جبهه اصلاحات و آقای هاشمی موفق نشوند ائتلافی یکپارچه تشکیل دهند، شکست آنان در انتخابات از پیش قطعی است.
منبع:جهان نیوز،
|