به چه کسي رأی بدهیم؟/ به شخص یا گفتمان؟
  4 خرداد 1392

 


هرکسی در نظام انقلابی به "شخص" رأی بدهد باخته است. گفتمان "عدالت" و "مقاومت" و "معنویت" از حنجره کارنامه و برنامه هر کسی در بیاید به همان رأی می‌دهیم. قطار گفتمان انقلاب اسلامی دارد ایستگاه به ایستگاه می‌رود ...آنهایی که پیاده شدند.. پیاده شدند. ما می‌رویم.
مشرق - «به چه کسي رأی بدیم؟»؛ «شعارها را ولش کن کدومشون می‌تونن گرونی رو کم کنند؟» و...

اين روزها، وقتی در فضاهای مختلف، از این دست جملات می‌شنوید به‌سرعت مورد خطاب واقع می‌شوید که به جای این "شعارها" باید بدانیم دقیقاً به "چه کسی" باید رأی بدهیم. به عبارتی بلافاصله از شما "تعیین مصداق" می‌خواهند.

به نظر من، این اتفاق می‌تواند به عنوان یک پدیده در گفتمان انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار بگیرد. این روزها در مواجهه با حرف‌هاي انقلابی، سه دسته واکنش می‌بینیم:

اول، واکنش مثبت و پذیرا؛ که این شکل تفکر را بسیار جذاب می‌داند.

دسته دوم، افرادي که کاملاً مخالف این دیدگاهند. آنها اصولاً آدم‌های خسته‌ای هستند و اصلاً نمی‌توانند برای خودشان هضم کنند که این روزها کسی گرسنه باشد و حرف از آرمان بزند. شاید بهتر باشد بگوییم اینها سرخوردگان انقلاب اسلامی‌اند.

دسته سوم هم نظری ندارند که این‌ها همان گروه خاکستری هستند.

این مقدمه را گفتم تا به اینجا برسیم که نگرانی من، آمدن و نیامدن این آقا و آن آقا نیست. نگرانی من، این سرخوردگی است که در بخشي از جامعه امروز، نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی پیش آمده است.

در سبک زندگی انقلابی، یک‌سری کلیدواژه هست که این کلیدها بسیار کارشا و البته دقیق و عمیقند. مثل آرمان، مکتب، اسلام، عدالت، جهاد و... حالا تصور کنید در نظامی که بر اساس تفکر انقلاب اسلامی برپا شده است این دست واژه‌ها کنار گذاشته شود؛ به نظر می‌رسد فاجعه‌ای رخ خواهد داد.

در این روزهای ایران، تنها کسی که یک‌تنه حنجره‌اش لبریز از کلیدواژه‌های انقلاب است حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است. او بی‌محابا بر گفتمان انقلاب اسلامی پافشاری می‌کند والبته اهالی سیاست کمتر به سمت شکافتن و پرداختن به آنها می روند چون زیّ انقلابی با شرایط زیستی فعلی بسیاری از سیاسیون همخوانی ندارد.

فکر می کنم با انقلابی زندگی‌کردن فاصله دارد که بگوییم: آنهایی که در دو دوره اخیر به احمدی‌نژاد رای داده‌اند باید الآن استغفار کنند. ناگفته پیداست که هرکسی در نظام انقلابی به "شخص" رأی بدهد باخته است. ما همان موقع به "گفتمان احمدی‌نژاد" رأی دادیم یعنی "عدالت" و "مقاومت" و "معنویت" و... امروز هم گفتمان "عدالت" و "مقاومت" و "معنویت" از حنجره کارنامه و برنامه هر کسی در بیاید به همان رأی می‌دهیم. قطار گفتمان انقلاب اسلامی دارد ایستگاه به ایستگاه می‌رود ...آنهایی که پیاده شدند.. پیاده شدند. ما می‌رویم.

برای این رفتن و نماندن، باید دست از تبنلی برداریم و به جای گشتن به دنبال مصداق، ملاک‌ها را پیدا کنیم. ملاک که باشد، مصداق، خودش را به‌راحتی نشان می‌دهد. ملاک که باشد، دیگر آه و افسوس نمی‌ماند. حتی اگر انتخاب ناروایی شکل بگیرد مأجور خواهیم بود. امام (رضوان‌الله تعالی علیه) به مایاد دادند زندگی آرمانی را. ممکن است زندگی آرمانی با تراز امروز زندگی‌ها همخوانی نداشته باشد، یا به عبارتی سخت باشد اما شدنی است. آرمان انقلاب، مشخص است. اگر صاحب‌تشخیص باشیم تکلیف هم معلوم می‌شود. پس می‌توانیم کاملاً عملی به یک نفر برسیم. باز هم می‌گویم ما تکلیف را عمل می‌کنیم، حسن و قبحش با ما نیست.

در اینکه تکلیف موجب پیشرفت مادی و معنوی می‌شود اصلاً شک نکنیم. سرخوردگی وقتی پیش می‌آید که "شخص‌محوري" در ميان باشد. من "فلانی" را انتخاب کردم، حالا که بد عمل می‌کند سرخورده می‌شوم. "منیّت"، پاشنه آشیل است اما "انجام تکلیف" یعنی رنگ خدایی زدن به کارها. یعنی تحلیل انقلابی از وضعیت و رسیدن به اینکه چگونه تکلیف‌مان را انجام دهیم. مصداق ما در این انتخابات، باید برآمده از "تکلیف" و "تحلیل" باشد. در این صورت، ما سرخورده نیستیم حتی اگر تمام عالم بگویند انتخاب ما بد است. مهم، تکلیف است، نتیجه، هرچه باشد اگر تکلیف را درست انجام داده باشیم خوب است. "خوبِ مطلوب"، انجام تکلیف است. حسن نگاه تکلیف‌مدارانه همین است که ما با تمام توان، به تکلیف می‌رسیم نتیجه، به ما ارتباط ندارد. وَ مَا رَمَیْتَ إذْ رَمَیْتَ وَلکنَّ‌اللهَ رَمَی.

حالا کسی ممکن است بگوید ما نمی‌توانیم مصداق پیدا کنیم. مگر می‌شود مکلف، مصداق نداشته باشد؟ مکلف باید برای ثانیه‌های کارهایش ملاک و مصداق داشته باشد. تربیت تکلیفی، اصلاً اجازه نمی‌دهد ما مصداق نداشته باشیم. من نمي‌گویم چشم‌بسته یک‌کاری بکنیم یا برویم گوشه مسجد سبوحٌ قدوس بگوییم بعد هم بیایيم یک رأی بدهیم و برویم و اصلاً برای‌مان هیچ چیزی مهم نباشد. لازمه انجام تکلیف، همین ملاک‌مداری ماست.

مَخلَص کلام، تحلیل انقلابی و تکلیف‌مداری راه نجات از تردیدهاست. اگر به این دو توجه کنیم، مصداق، خود را به ما نشان می‌دهد. ما انتخاب می‌کنیم آن هم انتخابی مبتنی بر ملاک‌های انقلابی والبته این‌گونه است که سرمان را بالا می‌گیریم و می‌دانیم که در مقابل مکتب و گفتمان انقلاب اسلامی سربلندیم.

منبع:مشرق    

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.