حسين فدايي: راي هاشمي كاهش يافته است
  14 ارديبهشت 1392

 

فدايي مي‌گويد اگر هاشمي نامزد انتخابات شود با حمايت اصولگرايان روبه‌رو نخواهد شد.

اگر بنا باشد وضعیت فعلی اصلاح‌طلبان را تحلیل کنیم، برخی معتقدند که شرایط فعلی شباهت بسیاری به سال 76 دارد و گروهی دیگر می‌گویند که باید کاری کنیم تا شرایط مانند سال 76 شود. آیا شرایط امروز اصلاح‌طلبان شبیه روزهای منتهی به دوم خرداد 76 است؟
* اساسا می‌خواهم بدانم مفهوم اصلاح‌طلبی به چه معناست؟ اگر کسی می‌گوید من اصلاح‌طلبی هستم که می‌خواهم در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و برای حفظ اصول و محکمات انقلاب اسلامی، مسائل جاری، اجرایی و مشکلات را اصلاح کنم، همه اصولگرایان همین‌طور هستند؛ هر مسلمانی و هر فرد وفادار به این نظام، اصلاح‌طلب هم هست. اما اگر منظور از اصلاح‌طلب کسی باشد که برای فتنه زمینه‌سازی کرد، به آن دامن زد و بعد هم حاضر به ابراز برائت نشد، اصلا محلی از اعراب ندارد؛ یعنی صلاحیت ندارد و نباید به این‌گونه افراد اجازه داد که مسئولیت این ملت بزرگ را برعهده بگیرند. از نظر من کسانی که خود را اصلاح‌طلب می‌نامند، چند طایفه‌اند؛ عده‌ای هستند که درون نظام سلطه رفته‌اند؛ اینها اصلاح‌طلب نیستند، بلکه فتنه‌گر آمیخته‌شده با نظام سلطه‌اند و خارج‌نشین شده‌اند. عده دیگری در داخل هستند که افراطي و رادیکال هستند و هنوز هم می‌گویند نامزد ما باید فردی مثل موسوی یا کروبی باشد؛ معنی و مفهوم این حرف‌ها این است که اینها هنوز در مقابل ملت ایران ایستاده‌اند و حاضر نیستند به ساختارهای کنونی نظام تن بدهند؛ اينها هم فاقد صلاحيت هستند. گروهی هم هستند که می‌گویند ما به معیارها و اصولمان وفاداریم، اما رفتار محافظه‌کارانه را در پیش می‌گیریم؛ چراکه می‌خواهند به درون نظام بازگردند، خود را بازسازی کنند و بار دیگر آسیب‌هایی به وجود بیاورند. طبیعتا عاقلانه نیست که انسان چنین فرصت‌هایی را برای این افراد به‌وجود بیاورد. دسته دیگری هم هستند که می‌گویند ما رفتارهای فتنه را قبول نداریم و آنها را نقد می‌کنند؛ می‌گویند چارچوب‌های نظام را قبول داریم و می‌خواهیم در چارچوب نظام فعالیت‌های سیاسی انجام دهیم. انتظار ما از این گروه این است که واقعا سه گروه دیگر را نقد کنند، فصل تمایز خود را با دیگر طیف‌های این جریان نشان دهند و شفاف وارد صحنه شوند. در این صورت، دیگر نمی‌توان اینها را اصلاح‌طلب متعارف نامید؛ درست است که خاستگاه آنها اصلاح‌طلبی است، اما ديگر دوم‌خردادي نیستند؛ اساس فکر و اندیشه آنها را نفی می‌کنند و می‌گویند اعتقاد، فکر و باور ما همان چیزی است که امام و شهدا گفتند و امروز هم مردم و رهبری می‌گویند. بنابراین در حوزه گفتمان اصولگرایی مطرح می‌شوند، اما باید نام جدیدی هم برای خودشان پیدا کنند. بر اساس این تعریف، ما نمی‌دانیم چه شباهتی هست! در سال 76، عده‌ای از متن مردم آمدند و گفتند که جریان کارگزاران و توسعه اقتصادی، اقتصاد سرمایه‌داری و مبنای لیبرال دموکراسی را دنبال می‌کند، با امام و ارزش‌ها زاویه دارد و ما می‌خواهیم خط امام را دنبال کنیم. مردم بر اساس همین حرف‌ها به این جریان اعتماد کردند و به آنها رای دادند. مگر شعار اینها «سه‌سید فاطمي» نبود؟ مگر از امام(ره)، ارزش‌ها، شهدا، اصول و محکمات انقلاب نمی‌گفتند؟ حرف آنها همین بود. اما در عمل از این حرف‌ها فاصله گرفتند و زاویه بسیار فاحشی با این ارزش‌ها و اصول پیدا کردند. در دوره اینها به امام، دین، خدا، ارزش‌ها و... توهین شد و روزنامه‌های زنجیره‌ای‌شان مملو از توهین به ارزش‌ها بود. اینها یا از اول دروغ گفتند یا در اثر قدرت، استحاله شدند. مردم ما ارزشمدار بودند و هنوز هم هستند، مردم هنوز هم بر مبارزه با آمریکا، استکبارستیزی، ظلم‌ستیزی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و توجه به محرومان پافشاری می‌کنند. آیا آنها هم در عمل همین موضع را دارند؟ به نظر من کارنامه آنها نشان می‌دهد که نتوانستند نمره درستی بگیرند و حتی نمره منفی گرفتند. مردم تحول و اصلاح می‌خواهند؛ مردم یک مدیر جهادی و پاک از جنس خودشان، ظلم‌ستیز و استکبارستیز می‌خواهند که در برابر آمریکا مرعوب نشود؛ مردم کسی را می‌خواهند که با توجه به باورهای دینی و ملی، الگوهای اداره کشور را طراحی کند؛ مردم کسی را می‌خواهند که باندباز نباشد و برای مفسدان حاشیه امن نسازد؛ مردم کسی را می‌خواهند که شبانه‌روز صادقانه به آنها خدمت کند. به نظر من چنین فضایی وجود دارد، این روند رو به تکامل انقلاب اسلامی است و مردم ما بصیر هستند؛ ما باید بتوانیم این نیاز را با ارائه چهره‌هایی مناسب تامین کنیم.
این روزها زمزمه‌هایی مبنی بر احتمال نامزدی آقای خاتمی شنیده می‌شود و خودشان هم جسته و گریخته صحبت‌هایی می‌کنند. شما این بحث‌ها را تا چه حد جدی می‌دانید؟
* تمام تلاش‌هایی که در این سال‌ها - البته بعد از فتنه - در اردوگاه دوم‌خردادی‌ها صورت می‌گیرد، برای این است که خودشان را در افکار عمومی زنده نگه دارند. به‌عبارت دیگر می‌خواهند خود را بازسازی کنند، بدون اینکه هزینه‌ای پرداخت کنند، بدون جبران مشکلاتی که ایجاد کرده‌اند و بدون اعتراف به اشتباهاتشان و بدون توبه از ظلم بزرگي كه به ملت ايران كردند به قدرت بازگردند.
همانند انتخابات 84 «می‌آیم، نمی‌آیم»های آقای هاشمی در حال تکرار است؛ چقدر احتمال دارد که بازهم این اتفاق منجر به آمدن آقای هاشمی به صحنه انتخابات شود؟
*من فکر می‌کنم آقای هاشمی به لحاظ سیاسی فرد زیرکی است و می‌داند کسی که کار کرده، تجربه‌شده، خود را نشان داده و هر چه در چنته داشته ارائه کرده است، حرف و برنامه جدیدی ندارد که مطرح شود. مردم هم نسبت به این افراد - هر کسی که می‌خواهد باشد - رویکرد مثبتی برای واگذار کردن چنین کارهایی ندارند؛ مردم به دنبال چهره‌های جدید هستند. مساله دیگر، سن و سال و اقتضائات جسمی ایشان است. من فکر می‌کنم که این بیشتر جنبه تبلیغاتی و عملیات روانی دارد تا واقعیت.
اگر بخواهیم در همین رابطه بحث کنیم، استراتژی آقای هاشمی در انتخابات چه خواهد بود؟
*ایجاد فضا برای کسی که فکر می‌کند مناسب، همسو و هم‌جهت ایشان برای آینده است. این عملیات روانی هم برای همان فرد صورت می‌گیرد.
کاندیدای اصلی آقای هاشمی چه کسی است؟
* آقای هاشمی شخصا با بقیه دوم‌خردادی‌ها تفاوت دارد؛ اگر چه به آنها نزدیک است، با آنها حشر و نشر دارد و با هم برنامه‌ریزی می‌کنند، اما یک برنامه با آنها دارد و یک برنامه برای خودش؛ برنامه‌ای که برای آنها دارد این است که آنها ائتلاف کنند و روی یک نفر به وحدت برسند، اما برنامه‌ای که برای خودش دارد این است که فردی بیاید و رایی از اصولگرایان را هم تصاحب کند.
پس آقای روحانی کاندیدای موردنظر آقای‌هاشمی است یا آقای جهانگیری؟
* مصداق نمی‌توانم بگویم.
فرض محال که محال نیست؛ اگر آقای هاشمی نامزد شود، نیروهای سیاسی اصولگرا چه آرایشی به خود می‌گیرند؟
* ممکن است بخشی از نیروهای سنتی ما از ایشان حمایت کنند؛ اما اصولگرایان از ایشان حمایت نخواهند کرد.
جبهه پیروان؟
*آنها هم یکپارچه حمایت نخواهند کرد.
درونی اصولگرایان چگونه خواهد بود؟
*بالاخره زمانی که آقای هاشمی بیاید، بخش قابل‌توجهی از دوم‌خردادی‌ها از او حمایت می‌کنند و ممکن است گروه‌های اندک و ضعیفی از اصولگرایان هم به سمت آقای‌هاشمی متمایل شوند. اما ائتلاف سه‌گانه حتما سر جای خود خواهد بود و با قوت به مسیر خود ادامه خواهد داد.
یعنی همان اتفاق سال 84 تکرار خواهد شد؟
*نه؛ رای آقای‌هاشمی در میان حزب‌الله و متدینین و توده مردم تقلیل پیدا کرده و مثل گذشته نیست.
شما می‌گویید که آقای هاشمی در سال 84 درصد کمی از آرای اصولگرایان را برداشت کرد.
*این‌بار کمتر خواهد بود.
یعنی اگر انتخابات دومرحله‌ای شود آقای هاشمی یک پای مرحله دوم نیست؟
*خيلي بعيد است ايشان بتواند حتي به مرحله دوم راه پيدا كند.

منبع:مثلث نیوز   

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.