زاکانی: 'وفای به عهد' مهمترین قولی است که به مردم می‌دهم
  14 ارديبهشت 1392

 

مشروح گفت وگوی هفته نامه مثلث با دکتر علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به شرح زیر است:

* گویا در آمدن بسیار جدی و مصمم هستید.

- بله؛ به نظرم یکی از جدی ترین کاندیداها هستم.

* از چه لحاظ؟

- از این بابت که کاملا اعتقادی وارد این عرصه شده ام.

* جدی ترین رقیب انتخاباتی خود را کدام نامزد یا نامزدها می دانید؟

- فقر، فساد و تبعیض جدی ترین رقبای من هستند.

* بسیاری تصور می کردند که با توجه به سابقه حمایت مجموعه نیروهای موسوم به «تحول خواه» از آقای حدادعادل، از میان کاندیداهای ائتلاف سه نفره هم مایل به نامزدی ایشان باشند؛ اما در عمل این اتفاق نیفتاد. آیا معتقدید که رویکرد گفتمانی شما در ائتلاف سه نفره شکل نگرفته و کاندیداهای حاضر در این ائتلاف نمی توانند چنین گفتمانی را نمایندگی نمایندگی کنند؟

- من معتقدم که اقتضائات انقلاب، لحظه به لحظه تغییر می کند واگر ما از زاویه اقتضائات انقلاب وارد مرحله انتخاب نامزد شویم، دست به یک انتخاب درست زده ایم. در واقع دو نوع نگاه وجود دارد؛ نگاه اول این است که چه کسی در صحنه حضور دارد و به او کمک کنیم تا رای بیاورد. اما در حالت دیگر شما توجه می کنید که انقلاب چه اقتضائات و نیازهایی دارد و بر اساس نیازها و اقتضائاتی که امروز ایران اسلامی با آنها مواجه است، دست به انتخاب می زنید؛ یعنی به دنبال فردی می گردید که بتواند در این مقطع از انقلاب اسلامی با شرایط بهتری در خدمت انقلاب و اهداف آن و همچنین مردم قرار گیرد. در واقع ما به نگاه دوم دقت کرده ایم و مبتنی بر همین نگاه بود که مقدمه ای برای ایجاد فضایی گفتمانی در کشور مهیا شد. پس از آن - فارغ از این که بنده می خواهم نامزد این حرکت باشم - با توجه به واقعیت های صحنه و افرادی که در عرصه رقابت ها حضور دارند و همچنین براساس 24 ضرورتی که با تحلیل عقلی و دقیق به آن رسیدیم، احساس وظیفه کردم که به میدان بیایم. به تعبیری مسیر خدمت رسانی، به دوی امدادی شبیه است که هر کسی باید صد متر را طی کند. البته این تعبیر کاملی نیست؛ اما امروز چه کسی می تواند صد متر خود را بدود؟ به طریقی که از یک سو کاستی گذشتگان را جبران کند و علاوه بر آن دستاوردهای دیگران را پاس بدارد و خدمات صورت گرفته را ارج بنهد و از سوی دیگر در دوره خدمتگزاری، فرصت هایی را خلق کند و شرایط را به گونه ای متحول کند که نفرات آینده هم بتوانند در مدار کارهای صورت گرفته، فرصت هایی جدی را برای ایران اسلامی خلق کنند. در واقع ماحصل این کار، باید امکانی را فراهم کند که تعهداتی که ما در حوزه های مختلف داریم، به نحو اعلی و احسن ادا کند. ما در سه حوزه اسلامی، ملی و بشری برای خود وظیفه و تعهد قائلیم. ما در حوزه اسلامی، حرکت در مسیر ساختن جامعه الگو و نمونه و تکثیر آن و همچنین شکل گیری تمدن اسلامی را دنبال می کنیم. در حوزه ملی به دنبال ساختن ایرانی اسلامی و سرآمد هستیم؛ به گونه ای که بتواند الگو باشد، مرجعیت پیدا کند، در حوزه های مختلف الگوهای جدی و جدیدی را به جامعه جهانی عرضه کند و آن گونه شایسته و درست ساخته شود که هم رفاه به معنای درست و منطقی در جامعه وجود داشته باشد و هم معنویت برای کمال انسان ها در جامعه آن گونه باشد که جمع بین حوزه های مادی و معنوی بستر رشد و کمال انسان ها را فراهم کند؛ مردم بتوانند عزت مدارانه زندگی کنند و ما در جامعه کاستی، پستی و پلشتی را نبینیم. ما در قبال جامعه بشری هم مسئولیم؛ این پیشتازی که در جهت هدایت انسان ها اعم از مسلمین و مستضعفین وجود دارد برای ما مسئولیتی جدی ایجاد کرده که با ساختن ایران عزیز بتوانیم هدایت گر و الهام بخش سایر جهانیان هم باشیم. از این جهت، معتقدم که امروز از جهت نیازها و اقتضائات انقلاب اسلامی مسئولیت بزرگی داریم و بنده احساس کردم که این وظیفه بر گردن بنده هست؛ با توجه به پیشینه، اعتقادات و داشته هایی که بحمدالله دارم، فراتر از همه امید به فضل الهی و عنایات اهل بیت(ع) و اسلام عزیز و همه کوشش ها و تلاش هایی که در دوره های گذشته در این کشور اسلامی و عزیز اتفاق افتاده، شور و نشاط مردم، اتکا به مردم. امیدوارم با تبعیت و افتخار به مقلد بودن امام(ره) و خلف صالح ایشان مقام معظم رهبری بتوانیم این مسیر را دنبال کنیم که در این مسیر کمک نخبگان و شایستگان جامعه یک اصل اساسی است و توجه به پتانسیل موجود در جوانان، این امکان را فراهم می کند که ما بتوانیم راه های دور را با سرعت بالا طی کنیم و ان شاءالله زودتر به مقصد برسیم. به هر حال معتقدم پتانسیل بالایی برای تحول همه جانبه در کشور وجود دارد و اگر این فرصت را درنیابیم، به گذشتگان، به امروز و به آینده جفا کرده ایم.

* به نظر شما این دغدغه ها و دیدگاه ها در ائتلاف سه نفره پوشش داده نمی شد؟

- بنده با احترام به همه نامزدهای اصولگرایی که در صحنه هستند، معتقدم که این ظرفیت به تناسب نیاز امروز وجود ندارد. اصلا اگر این ظرفیت وجود داشت که بنده ضرورتی برای حضور در صحنه احساس نمی کردم. بنده به چهار دلیل اعلام حضورم را به تاخیر انداختم؛ اولین دلیل این بود که ببینم چه کسانی در صحنه هستند؟ اگر کسانی که در صحنه هستند با نیاز و اقتضای امروز انقلاب تناسب بیشتری داشته باشند، مبتنی بر حدیث نبوی(ص) که فرمود اگر کسی بهتر از او در صحنه باشد، به خدا، پیامبر و مردم خیانت کرده است، از آنها حمایت کنم؛ چرا که نوع نگاه ما به قدرت متفاوت است. ما قدرت را محلی برای خدمت به مردم عزیز و تلاش برای اعتلای ایران اسلامی می دانیم. دلیل دوم این بود که در طی زمانی که می گذرد، با توجه به دریافت خودم از میزان ها و ملاک هایی که مقام معظم رهبری برای انتخابات پیش رو ارائه نموده اند، آیا درک درستی از ضرورت حضور برای بنده می ماند یا نه؟ نکته سوم این است که صحنه سیاسی جامعه به چه سمت و سویی می رود؟ یعنی اگر جهت گیری سیاسی کشور با اصل حضور بنده به مخاطره می افتاد، جای تامل جدی داشت. بنده منتظر ماندم تا صحنه قوام یابد و شرایط مشخص شود و بعد تصمیم بگیرم. نکته چهارم برای حضور در صحنه، نیاز به مقدماتی بود؛ از باب مبانی و داشته ها در حوزه نظری، به لحاظ ضرورت دارا بودن برنامه و همچنین به لحاظ نیروی انسانی معتقد به آن مبانی نظری، مجهز به برنامه، دارای روحیه پرکاری، تلاش، خدمتگزاری و برخورداری از توان مدیریت بالا برای اداره صحنه. این چهار ویژگی سبب شد که بنده با تاخیر وارد این عرصه شوم و ضمن احترام به همه دوستان و برادران اصولگرایی که در صحنه حضور دارند، معتقدم در این صحنه این اتفاق خواهد افتاد که ان شاءالله یک رقابت جدی داشته باشیم.

* اگر صحنه رقابت ها به گونه ای باشد که نامزدهای اصولگرا متکثر باشند و اصلاح طلبان و طیف حامیان دولت بخواهند اردوگاه اصولگرایی را با خطر مواجه سازند، ممکن است به ائتلاف فکر کنید؟

- الان هم به ائتلاف فکر می کنم؛ اما ائتلاف با مجوعه ای که پیوستگی گفتمانی و تحلیل مشترک از شرایط امروز و همچنین نگاه مشترک برای آینده داشته باشد. از این رو در دیداری که با آقای جلیلی داشتیم، مشترکات و افق های مان یکی بود؛ یعنی هم داشته ها و نقاطی که به آنها اتکا می کردیم و همچنین تصویری که از صحنه امروز داشتیم و هم افقی را که برای آینده می دیدیم. از این رو، اگر چنین افرادی در صحنه باشند - حتی اگر تعدادشان هم زیاد باشد - ما استقبال می کنیم و به ائتلاف گفتمانی دست می زنیم. در حقیقت تلاش می کنیم که این مسیر را به گونه ای هموار کنیم که ماحصل آن، حضور یک نفر از این گفتمان در صحنه باشد. تفاهم هم بسیار راحت است؛ ما تجارب دوران دفاع مقدس را به نیکی دیده ایم. در آنجا کسی برای مسئولیت ولع نداشت؛ برای مسئولیت، با مواجهه نادرست با دیگران و تخریب دیگران زمینه مسئولیت خود را فراهم نمی کرد، هر کسی که مسئول می شد بیشتر از دیگران خود را در معرض خطرات و نهایتا شهادت - که مطلوب همگان بود - قرار می داد. از این جهت معتقدم که چارچوب گفتمانی موردنظر بنده، فقط در مقام حرف خلاصه نمی شود و باید در مقام عمل، رفتار و نکاتی که جنبه های عینی پیدا می کند، متجلی شود. از این رو اگر چنین عناصری باشند، این ائتلاف شکل می گیرد. اما اگر چنین عناصری نباشند و در صحنه سیاست رقابت به سمتی دیگری برود، ماجرا متفاوت خواهد بود. ما در صحنه سیاست یک «دشمن» داریم که نظام سلطه و عناصر پیوسته با او هستند که عنصر ضد انقلابند؛ تکلیف اینها روشن است. اما سه گروه هم داریم که مخالفین جهت گیری امروز کشور و اصولگرایی درست و ناب هستند؛ یک گروه آقای هاشمی و دوستان شان هستند، گروه دیگر دوم خردادی ها هستند و گروه سوم هم عناصری هستند که به نام «انحراف» شناخته می شوند. بنده معتقدم اگر این سه گروه - که اتفاقا پیوستگی های جدی در لایه های زیرین برقرار کرده اند و بر خلاف جنگ زرگری در لایه های بالا، در لایه های زیرین تصمیمات مشترک، ادبیات مشترک، شعارهای مشترک از جمله انتخابات آزاد و از این دست امور را دنبال می کنند حضوری جدی در صحنه داشته باشند و حضورشان خطرآفرین باشد بر همه اصولگرایان فرض است که به سمت وحدت حرکت کنند و یک نامزد نهایی به عنوان رقیب این جریان ها معرفی کنند که ما همه ظرفیت های جریان اصولگرایی را پشت سر آن یک نفر جمع کنیم.البته زمان این کار هم باید در نزدیکترین فاصله ممکن به روز رای گیری باشد. یعنی در این مقطع حفظ جهت گیری اصولگرایانه کشور از هر مساله دیگری مهم تر است. با عنایت الهی و لطف اهل بیت(ع)، تمام تلاش خود را مصروف این خواهم کرد که فرد نهایی که دیگران به خاطر او کناره گیری می کنند، بنده باشم؛ به دلیل قیمتی که برای اعتقادات و ضرورتی که برای حضور در صحنه قائلم، حاضرم تلاشم را به این سمت ببرم. «بی خیال» با قضیه برخورد نمی کنم؛ علت این که می گویم شاید جدی ترین فرد در صحنه بنده باشم، همین است. از این رو اگر بنا باشد که به یک فرد برسیم، تلاشم این است به گونه ای حرکت کنم که نامزد نهایی که دیگران منطقا به خاطر او کناره گیری می کنند، بنده باشم. نکته دیگر این است که اگر چنین خطری وجود نداشت، معتقدم تکثر در میان اصولگرایان ضرورت دارد؛ یعنی اگر خطر آقای هاشمی و یاران شان، دوم خردادی ها و عناصر انحراف نباشد، ضرورت دارد که اصولگرایان به دلایل مختلف و اساسی با یکدیگر رقابت کنند. دلیل اول این است که اصولگرایان تشابه اسمی دارند اما تفاوت های بسیار جدی با یکدیگر دارند؛ در نوع نگاه به اصول، در پایبندی به این اصول، در نوع دقت در به کارگیری امکانات و اقتضائات و داشتن برنامه برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی و همچنین عینی کردن این اصول در جامعه. از این رو، به دلیل این که ما با یکدیگر متفاوتیم، تفاوت های جدی داریم و اتفاقا این تفاوت، تفاوتی ممدوح است و اسباب پویایی و رشد را فراهم می کند، اگر تهدیدی برای جهت گیری کشور وجود نداشته باشد، حتما ضرورت دارد که اصولگرایان با یکدیگر رقابت کنند تا یک فضای رقابت جدیدی در کشور حاکم شود و مردم عزیز این فضا را ببینند و دست به انتخاب بزنند. دلیل دوم ایجاد یک شور و نشاط گسترده برای یک حضور بسیار مطلوب مردم در انتخابات است. دلیل سوم هم حرکت در مسیری برای ایجاد شایستگی های جدید در جامعه اسلامی است؛ یعنی نقاط مطلوب آنچه را که در گذشته داشته ایم نگه داریم و کاستی های را جبران کنیم، اما با گامی بلند آنگونه شایسته عمل کنیم که ان شاءالله چهار سال آینده را به عنوان یک مقطع درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی و ایران عزیزمان به ثبت برسانیم.

* اشاره کردید که همه تلاش تان به کار می گیرید تا مجموعه ائتلاف به شما برسد. اولویت دوم حضور شما در انتخابات چیست؟ چه کسی را به عنوان جایگزین خودتان در انتخابات در نظر گرفته اید؟

- من اصلا در مورد افراد فکر نمی کنم. هر کسی که وضعیت بهتری داشته باشد به اقتضای صحنه می تواند به حضور در انتخابات ادامه دهد. همه اصولگرایان برای بنده محترم هستند؛ اما ضمن احترام، ابراز علاقه مندی به همه دوستان و شناخت قوت ها و دقت های آنها و همچنین تاکید بر بهره مندی انقلاب از این قوت ها و دقت ها، حضور امروز خودم در عرصه را برای امروز انقلاب مناسب تر و متناسب تر می بینم. از این رو تلاش می کنم که این اتفاق بیفتد؛ اما اگر به هر دلیلی این اتفاق رخ ندهد، وظیفه ما انجام تکلیفی است که احساس می کنیم. باید صادقانه با مردم صحبت کنیم و در این مسیر بتوانیم گام هایی جدی برداریم؛ یعنی با ابزار درست، تبلیغات درست، راستگویی و صداقت، به گونه ای با مردم مواجه شویم که ان شاءالله مردم در انتخابات نسبت به این کمترین خدمتگزار خود اقبال داشته باشند. اگر چنین نشد، کسی که بهتر از دیگران می تواند مانع از تغییر جهت گیری
ضمن احترامی که برای تمام نامزدهای اصولگرای انتخابات 84 قائل بودیم، فعالیت های ما هیچ گاه ناظر به شخص نبود. شاید اگر بنده هم نفع شخصی خود را در نظر می گرفتم، این کار را رها می کردم تا هزینه 20 روز ریاست ستاد انتخاباتی را که کارهایش قبلاً انجام شده بود بپردازم اما وفای به عهد واجب شرعی بود و هزینه اش را به جان خریدم
کشور شود باید در صحنه باشد. اگر فردی مثل آقای جلیلی بیاید، با هم یک ائتلاف گفتمانی تشکیل می دهیم و مکانیسم انتخاب نفر نهایی ائتلاف، معنای رقابت نخواهد داشت. اما اگر این گونه نباشد، بنده معتقدم جامعه هدف ما - که همان پایگاه گفتمانی است که ما دنبال می کنیم - شرایطی را در جامعه ایجاد خواهد کرد که حرکت اولیه از سوی نیروهای انقلابی جدی در جامعه باشد اما در عین حال مخاطب ما عموم مردم خواهند بود. در واقع ما از آن پایگاه شروع می کنیم اما با عموم مردم صحبت می کنیم و چون این ادبیات، گفتمان و سابقه ای که از ما وجود دارد که همان صداقت، درستی و پیوستگی این گفتمان را به اثبات می رساند، این امکان را فراهم می کند که ما ورودی جدی به عرصه انتخابات داشته باشیم.

* شما در انتخابات سال 84 با آقای قالیباف همکاری می کردید. آیا تفاوت گفتمانی دارید یا بر اساس صحنه رقابت می گویید؟

- در میان همین سه نفر، آقای دکتر حدادعادل هم حضور دارند که بنده از باب دوستی، ارتباط، احترام و بزرگی برای ایشان، بیش از همه نسبت به آقای دکتر حداد احساس قرابت می کنم؛ یعنی اگر بنده بخواهم نسبت به کسی احساس تعلق داشته باشم، در میان این سه نفر غلیظ ترین تعلق را نسبت به ایشان دارم. اما برای چه می گویم رقابت می کنم؟ چون ایده آل هایی که در ذهن بنده هست و اقتضائاتی که برای امروز انقلاب اسلامی می بینم، فراتر از دغدغه های و شرایط دوستان اصولگراست. از این رو معتقدم که ضرورت دارد خودم در صحنه حاضر باشم و به عنوان یک وظیفه، کار جدی خود را انجام دهم. در خصوص همکاری با آقای قالیباف در سال 84 هم پیش از این به تفصیل توضیح داده ام. واقعیت این است که شخص آقای احمدی نژاد، آقای توکلی، آقای رضایی و آقای قالیباف ائتلافی تشکیل دادند.

* همان ائتلاف موسوم به 1+4 که آقای ولایتی هم در آن حضور داشت.

- نه؛ ائتلافی که شما می گویید، ائتلافی پنج نفره ای بود که بین آقای ولایتی، آقای توکلی، آقای رضایی، آقای لاریجانی و آقای احمدی نژاد تشکیل گردید، آقای ولایتی آن ائتلاف را ترک کرد و در نهایت به انتخاب آقای لاریجانی از سوی بخش احزاب شورای هماهنگی منجر شد. این اتفاق به خروج آقای احمدی نژاد، آقای توکلی و آقای رضایی انجامید؛ قبل از عید آقای قالیباف به این جمع اضافه شد و این چهار نفر میثاق نامه ای را امضا کردند. از قضا آقای احمدی نژاد دو بار امضا کرد! (خنده) قرار بر این شد پنج نفر مرضی الاطراف انتخاب شوند که بنده یکی از آن پنج نفر بودم. علاوه بر این، در ستاد آبادگران رای گیری شد که بر اساس آن، آقای چمران به عنوان سخنگوی آبادگران معرفی شد و بنده هم به عنوان مسئول ستاد اجرایی آبادگران انتخاب شدم. به خاطر همین موضوع و صبغه ای که بنده داشتم، دوستان حوزه اجرایی معتقد بودند که توانمندی سازماندهی، به کارگیری، سیستم گذاری و همچنین بهره مندی از اقتضائات و امکانات ایجاد یک فعالیت جدی در عرصه را دارم؛ از این رو من را به عنوان مسئول ستاد ائتلاف انتخاب کردند. آقای قالیباف قبلا دو بار به بنده گفتند که مسئول ستادش شوم بنده شو و من گفتم که مسئول ستاد کسی نمی شوم. آقای احمدی نژاد هم به من پیشنهاد دادند، من گفتم مسئول ستاد شخص نمی شوم. هم آقای احمدی نژاد گفت، هم آقای زریبافان و هم آقای دارابی. گفتم من مسئول ستاد ائتلاف هستم. بعدازظهر یکشنبه ها ستاد ائتلاف تشکیل جلسه می داد و از هر چهار نفر دعوت می کردیم.

* مشابه کار آقای مظفر در همین انتخابات...

- چیزی فراتر از این؛ چون ما علاوه بر آن، خودمان هم یک عقبه اجتماعی داشتیم. ما تحت عنوان گروه های اجتماعی سازماندهی شده گروه های هفده گانه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی فعالیت می کردیم. باید از یک سو ستادهای چهار نامزد محترم را اداره می کردم و از سوی دیگر بر فعالیت ستادهای انتخاباتی جریان اصولگرایان تحول خواه نظارت می کردم. در نهایت وقتی به پنجم خرداد رسیدیم، براساس نظرسنجی ها و تعهدی که داشتیم و خود این چهار نامزد امضا کرده بودند، وفای به عهد کردیم. به نظر من، عدم وفای به عهد شرایطی است که امروز عده ای دچار گرفتاری های آن شده اند. ما وفای به عهد کردیم و ستادهای باقی مانده را به عنوان مسئول ستاد ائتلاف در اختیار گرفتیم. بنابراین ضمن احترامی که برای تمام نامزدهای اصولگرای انتخابات 84 قائل بودیم، فعالیت های ما هیچ گاه ناظر به شخص نبود. شاید اگر بنده هم نفع شخصی خود را در نظر می گرفتم، این کار را رها می کردم تا هزینه 20 روز ریاست ستاد انتخاباتی را که کارهایش قبلاً انجام شده بود بپردازم اما وفای به عهد واجب شرعی بود و هزینه اش را به جان خریدم.

* در خصوص دیدار شما با آقای جلیلی بحث های متفاوتی می شود؛ هم اعضای جبهه پایداری و هم مخالفان این جبهه هجمه های متفاوتی به این خبر داشته اند. فکر می کنم بهتر است خبر دست اول را از خودتان بگیریم. به هر حال آقای جلیلی فردی کم حرف هستند...

- آقای جلیلی از سرمایه های این کشور است. بنده آرزو می کنم که ای کاش روز به روز افرادی با چنین اعتقاداتی و چنین پیشینه ای و چنین افقی نسبت به آینده در جامعه تکثیر پیدا می کردند و این رویش هایی که انقلاب داشته ظهور و بروز پیدا می کردند و در خدمت مردم قرار می گرفتند. بنده با دوستان مختلفی در کشور مشورت کردم؛ از جمله با برادر گرامی مان جناب آقای جلیلی. ایده ها و دغدغه های خودم را گفتم؛ چرا که ما دوستی دیرینه ای داریم. جناب آقای جلیلی جزو نفرات اولی هستند که در تشکیل بسیج دانشجویی کشور فعال بودند؛ از این رو مشترکاتی از این دست داریم و جلساتی برای همین مساله با یکدیگر داشته ایم.

* یعنی آقای جلیلی از دانشگاه امام صادق(ع) و شما از دانشگاه تهران.

- نه، اصلا بحث دانشگاهی نبود؛ ایشان از موسسین دوره اول بودند. اما بعد از آن، ما در دهه 70 زمانی که در دفتر مقام معظم رهبری بودند، با ایشان آشنا شدیم؛ بنابراین دوستی ما به دوره اخیر مربوط نمی شود. از باب مشورت، صحبت پیرامون موضوعات روز و نگاه به آینده جلسه ای میان ما شکل گرفت و در این جلسه، بنده دغدغه ها و نکاتی را که به ذهنم می رسید گفتم، نحوه و علت ورود و شرایط مختلف را بیان کردم. وقتی جناب آقای جلیلی مباحث موردنظرشان را ذکر کردند، در دغدغه ها، ریشه ها و نگاه به آینده کاملا تطبیق داشت؛ البته طبیعی هم بود. ما در همین حد با یکدیگر صحبت کردیم، در حد جلسه دو ساعته ای که می توان موضوعات مختلف کشور را مطرح کرد. بحث ایشان این بود که در حال فکر کردن هستند و بنده هم به واسطه شرایطی که حس می کنم در جامعه وجود دارد و استقبالی که باید از اینگونه عناصر گفتمانی در جامعه صورت گیرد، خیلی خوشحال شدم که ایشان در حال فکر کردن است و امیدوارم که این فکر کردن، منجر به یک تصمیم عملی شود. اما عمده مباحث، تحلیل شرایط روز، جریانات، نوع گفتمان و دقتی که باید در خصوص نقشه راه برای اداره درست کشور صورت گیرد مربوط می شد.

* در خصوص ائتلاف گفتمانی که به آن اشاره کردید، نسبت خودتان با جبهه پایداری را چگونه می بینید؟

- بنده معتقدم که دوستان پایداری هم برادرانی هستند که دغدغه های گفتمانی دارند؛ اما قرابت های ما با توجه به اقتضائات 34 سال گذشته به فردی مثل آقای جلیلی بسیار نزدیک تر است و نوعی قرابت دو طرفه میان ما وجود دارد.

* آیا می توانیم بگوییم که شما از نظر گفتمانی بین ائتلاف سه نفره و جبهه پایداری قرار دارید؟

- نه، من از نظر گفتمانی، اصل گفتمان انقلاب را مطرح می کنم و بین کسی قرار نمی گیرم.

* چه تفاوتی با جبهه پایداری دارید؟

- تفاوت ما با سایر گروه ها را دیگران باید تشخیص دهند. من کاری را که انجام داده ام بیان می کنم و به دنبال ظهور و بروز تفاوت های خودم با دیگران نیستم. به دنبال اثبات و بیان حرف های انقلاب اما با زیبایی و صراحت هستم و راه درمان مشکلات امروز جامعه را هم توجه به ارزش ها و شعارهای انقلاب و دقت در گرفتن یک نقشه راه صحیح برای ساختن درست ایران اسلامی می دانم. از این رو معتقدم همان گونه که شعارهای انقلاب توانست در فضای جهانی و منطقه ای تغییرات جدی ایجاد کند.

این شعارها و روح و جوهره ای که امام(ره) با اتکا به اسلام و ارزش های آن و با بیدار کردن و به میدان آوردن مردم ایجاد کرد، این ظرفیت و پتانسیل را فراهم کرده که پس از سی و چهار سال رشد مطلوبی به وجود آمده و تجربه ارزشمندی را برای ما به ارمغان آورده است. ما امروز از شایسته ترین رهبر برخورداریم. البته اگر همین را هم بگوییم و در مقام مقایسه برآییم، باز هم معتقدم که ظلم کرده ایم؛ یعنی رهبر عزیز انقلاب اسلامی با رهبران دنیا قابل مقایسه نیست. در واقع امروز با داشتن یک چنین رهبری که مثل خورشید می درخشد، مردمی که بعد از سی و چهار سال فداکاری اینگونه دلداده انقلاب و اسلام هستند و برای فداکاری و تحول در جامعه آماده اند، نخبگان و خبرگانی که مولود سی و چهار سال اندیشه انقلابی هستند و در دانشگاه و حوزه رشد کرده اند و در نهایت جمع گسترده جوانان کشور که پتانسیل بالایی هستند و موهبتی عظیم برای ما به شمار می آیند، اگر در درون خود با نقشه راه درست و اعتقاد صحیح حرکت کنیم، می توانیم راه چند ده ساله را در کمترین زمان بپیماییم. شاهد مثال من هم دوران دفاع مقدس است؛ ما با برداشت درست و دقیق، با فهم درست از صحنه و اعتقاد راستین به اسلام ناب یعنی همان نگاه اجتهادی حضرت امام(ره) که امروز در نگاه اجتهادی مقام معظم رهبری هم وجود دارد و با این باور به صحنه آمدیم؛ ما بسیجی بودیم. روزی که من به جبهه رفتم، پانزده ساله بودم و هیچ دوره ای هم ندیده بودم. خاطرم هست زمانی که در دوره جنگ های نامنظم به جبهه «طراح» رفتم، به عنوان کمک باتری ساز رفته بودم. من دانش آموز بودم و دایی ام که از دوستان شهید چمران هم بود کار باتری سازی انجام می داد. سال 60 بود که یک روز به منزل ما آمد و گفت: علی بلند شو برویم. ما به منطقه رفتیم. البته قبل از رفتن به من گفت که از پدرت اجازه بگیر. من اول به مادرم گفتم، او گفت که من هیچ حرفی ندارم، اگر می خواهی برو، اما از پدرت هم بپرس. وقتی پدرم از سر کار آمد، به او گفتم، گفت: چه ایرادی دارد؟ برو! در آن ایام یکی از نعمت هایی که خدا به ما داد، این بود که یک بار هم خانواده به من نگفتند نرو. هر اتفاقی هم می افتاد، یک چراغ سبز و یک راه باز برای رفتن به منطقه وجود داشت.

* کجای تهران زندگی می کردید؟

- بین میدان خراسان و میدان شوش. من بچه پایین شهر تهرانم.

* متولد 45 هستید؟

- نه، اسفند 44. پدربزرگ مادری من آذری و اهل تبریز است، مادربزرگ مادری من اهل کاشان است و پدربزرگ و مادربزرگ پدری ام اهل روستاهای بالای تهران هستند؛ حوالی اوشان و فشم، دو روستای زایگان (زاغون) و لالان (لالون). اما پدرم و پدرشان اهل شهر ری بودند. در واقع ما ترکیبی هستیم که در تبریز، استان اصفهان و تهران ریشه داریم. علاوه بر این، همسرم هم اصالتا تبریزی است و خودمان هم که بچه جنوب شهر تهران هستیم.

* چند فرزند دارید؟

- سه فرزند که دو نفرشان ازدواج کرده اند؛ من معتقدم که فرزندانم باید زود ازدواج کنند. فرهنگ خانوادگی ما این است که ساده می گیریم و الحمدلله خیلی هم راضی هستیم.

* پسر هستند یا دختر؟

- هر سه فرزندم دختر هستند. یک نفرشان دانشجوی دانشگاه تهران است و همسرش هم دانشجوی همان دانشگاه است و همزمان در حوزه علمیه هم درس حوزوی می خواند. برادر شهید هستند و هم پدرشان هم روحانی است، هم پدربزرگ شان و هم برادرشان؛ یعنی یک خانواده بسیار معتقد و الگو هستند. فرزند دومم دانشجوی مهندسی کامپیوتر در دانشگاه شریف است و همسر ایشان هم دانشجوی کامپیوتر در همان دانشگاه است. داماد دومم فرزند یک جانباز هفتاد درصد است و این خانواده هم مایه افتخار ما هستند. همسر خودم هم معاون حوزه های علمیه استان تهران بود که برای کمک به بنده از این سمت استعفا داده است. بنابراین ما یک جمع اعتقادی هستیم.

* پدرتان هم که ورزشکار بودند...

- بله؛ پدر من از ورزشکاران با سابقه شهر ری و تهران، داور کشتی بین المللی کشتی و از دوستان صمیمی مرحوم تختی بود. در ورزش های باستانی کشتی پهلوانی هم از سرآمدان ایران بود؛ به تعبیری «صاحب زنگ» بود. زورخانه مراتبی دارد. اول صلوات در چرخ است. ما خودمان هم مدتی کشتی گیر بودیم. بنده قبل از این که دستم از کار بیفتد، در دوره قبل از جنگ کشتی گیر بودم. چند ماهی کشتی گرفتم و بعد به منطقه رفتم که دیگر ماندگار شدم و خدا در حق ما لطف کرد و امانتش را پس گرفت؛ ان شاءالله که با اخلاص باشد. پدرم برایم تعریف می کرد و می گفت: «علی! من برای اولین باری که به زورخانه پاساژ شیشه شهر ری رفتم، چرخیدم و مرشد علی صلوات فرستاد. من خیلی خوشم آمد. اما بار دوم که رفتم، صلوات نفرستاد. بعد که تمام شد رفتم بالا و ناراحتی کردم. گفتم چرا صلوات نفرستادید؟! مرشد گفت: حسین آقا! صلوات باید بیاید؛ با زور نمی آید!» اما بعدها به هر زورخانه ای می رفتیم، ایشان را با زنگ وارد می کردند. این آخرین رتبه بود، اما خودش اعتراض می کرد و می گفت این کار را نکنید. به من می گفت: «علی! هر چیزی یک اقتضایی دارد؛ من که در جوانی در آن حال و هوا به سر می بردم الان می بینم که در خواب و خیال بودم و اینها ارزشی برای ما نیاورده است.» واقعا چنین نگاهی داشت، بسیار هم انقلابی بود؛ همیشه به من می گفت: «من زمانی از تو راضی هستم که امام و آقا از تو راضی باشند.» مادرم هم همین طور است و الحمدلله خانواده همسرم هم همین اصرار را دارند و فکر می کنم در این حوزه خداوند لطف بزرگی در حق من کرده است.

* فکر می کنید اصلاح طلبان چگونه وارد انتخابات می شوند؟ فکر می کنید که جمع بندی این جریان بر روی آقای روحانی و جهانگیری باشد؟

- بله، همین طور است.

* آقای عارف چه طور؟

- نه؛ به نظرم ایشان صحنه را خالی کند.

* پس تحلیل شما این است که با همان دو نفر وارد می شوند؟

- بله؛ این دو نفر نامزدهای نهایی اصلاح طلبان هستند. آقای روحانی بیشتر به سمت آقای هاشمی تمایل دارد و آقای جهانگیری هم نقطه وصل آقای هاشمی و سایر اصلاح طلبان است.

* به نظر می رسد آقای هاشمی دست بالا را داشته باشد؛ چرا که هر یک به نوعی منسوب به ایشان هستند.

- به هر حال آقای هاشمی فرد تاثیرگذاری است.

* می خواهم بگویم که نقش آقای خاتمی و طیف نزدیک به ایشان کمرنگ تر به نظر می آیند.
فتنه سال 88 - که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی ده سال تلاش در پشتش نهفته شده بود و آنها همه ظرفیت های خود را به کار گرفتند - ابعاد جهانی داشت و نظام سلطه آن را رهبری می کرد. بنابراین راس این فتنه، آمریکا شیطان بزرگ است. در داخل کشور ما، عده ای به دلایل مختلف از جمله پیگیری هوای نفس، جاه طلبی، مقام پرستی، خودبینی، عدم تقوای سیاسی و... جورکش و بارکش فتنه گران جهانی و «سران داخلی فتنه» شدند. بنده گفتم و با یک نگاه دقیق، فتنه را فتنه نظام سلطه جهانی علیه خودمان ببینیم، این افراد را هم به عنوان کسانی که جرم کرده اند، نسبت به حقوق ملت، انقلاب اسلامی، خیرخواهی مقام معظم رهبری و سرمایه هایی که حدود 40 میلیون نفر پای صندوق های رای خلق کردند جنایت کرده اند


- آنها بر روی آقای جهانگیری اتفاق نظر دارند.

* نظر شما درباره آقای جهانگیری چیست؟ در کدام طیف از اصلاح طلبان قرار می گیرد؟ چه تفاوت هایی با آقای نجفی دارد؟

- تا جایی که اطلاع دارم، آقای نجفی را انتخاب نکرده اند. من دو بار با آقای جهانگیری مناظره کرده ام و ایشان ویژگی های آقای جهانگیری را دارد! چه بگویم؟! (خنده)

* به هر جهت شما ایشان را از رقبای اصلی تان می دانید.

- خوب می شود با ایشان رقابت کرد. با آقای روحانی هم همین طور. چون ما در رقابت کردن جدی هستیم، هر کسی هم بیاید، در نهایت احترام و جدیت رقابت خواهیم کرد. من معتقدم که اگر خداوند عنایت کند، از اینها عبور خواهیم کرد؛ یعنی رقابت سختی با اینها نخواهد بود.

* در خصوص طیف دولت چه طور؟ آیا قواعد سیاست ورزی را رعایت خواهند کرد یا ممکن است بازی بر هم بخورد؟

- اولا از لفظ دولت استفاده نکنید دولت پیکره عظیم خدوم برای کشور است . منظور شما جریان خطرناک انحرافی است که اندک اما قدرتمندند . اصلا نمی توانند بازی را بر هم بزند. اینها گاهی اوقات در تخیلات خودشان گیر هستند. به اعتقاد بنده، نظام اسلامی از آنگونه ثباتی برخوردار است که اگر اینها بخواهند بازی را برهم بزنند، عملا خودشان را دچار مشکل کرده اند. حتی وضع شان از این هم بدتر خواهد شد و ماجرای یازده روز خانه نشینی تکرار می شود. اینها با یک حس خاصی خانه نشینی کردند و فکر می کردند موجی اتفاق می افتد؛ اما محصول خانه نشینی این بود که حتی وزرای دولت هم حاضر نشدند با آنها همراه شوند، رفتند و از آنها تبری جستند. امروز هم بر خلاف عدالت، شعارهای اولیه و برخلاف قانون تبلیغات می کنند و از منابع ملی و امکانات دولتی استفاده می کنند؛ یعنی برای معرفی نامزد، شعارها و ماندن در قدرت به صراحت تخلف می کنند. بنده معتقدم که اولا مردم به اینها اقبال نخواهند داشت و تکلیف شان روشن است. بهترین کار این است که آهسته این ایام را به پایان برسانند و قدرت را ترک کنند؛ چرا که نشان داده اند خادمان خوبی برای مردم نماندند. شعار خدمت دادند، در سال های اولیه تلاش های ویژه ای کردند و کارهای شان هم دستاوردهای ویژه ای داشت، اما بر شعارهای شان باقی نماندند؛ تغییر جهت دادند و مسیری را انتخاب کردند که آسیب های جدی وارد کرد. بنابراین دولت آینده باید خوبی های همه دولت ها - خاصه این دولت - را داشته باشد و بدی های این دولت - به ویژه دولت های گذشته - را نداشته باشد؛ چرا که بدی های دولت های سازندگی و اصلاحات، در مسیر حرکت جامعه و انقلاب اسلامی ایجاد انحراف کرد. ایرادی که به آقای احمدی نژاد وارد است، عدم پایبندی به شعارهای داده شده و شعارهای انقلاب است. فرقی که ما با اصلاح طلب ها، عوامل دولت سازندگی و آقایان هاشمی و خاتمی داریم این است که اگر الگوی آنها به نتیجه می رسید، چیزی از انقلاب اسلامی باقی نمی ماند؛ یعنی حرکت آنها در جهت انهدام انقلاب در عرصه های مختلف زندگی بود. اما نکات مثبت حرکت آقای احمدی نژاد مطابق با الگوی اصولگرایی و نکات منفی اش دوری از الگوی اصولگرایی است؛ در واقع با «الگوی ترجمه سازندگی» و «الگوی ترجمه اصلاح طلبی» نسبت عکس دارد. از این جهت معتقدم که در آینده باید یک دولت اصولگرای واقعی که نمود آن در تبعیت درست از رهبر معظم انقلاب، پایبندی اساسی به تفکر و اندیشه حضرت امام و خدمتگزاری شایسته به مردم عزیز باشد و بتواند تمام توانمندی و ظرفیت کشور را بر محور نخبگان و کار کارشناسی برای ایجاد تحول در تمام عرصه های زندگی به کار بگیرد، روی کار بیاید؛ خاصه در حوزه اقتصادی که مشکل جدی امروز جامعه ماست.

* اگر آقای مشایی به هر دلیلی نامزد دولت در انتخابات نباشد، دولت چه خواهد کرد؟

- من معتقدم این ظرفیت قابل انتقال نیست. آقای مشایی هم نه از این باب که ظرفیتی برای رقابت است، بلکه از این جهت که تایید او خلاف وظیفه شورای نگهبان است. در عین حال اگر وارد عرصه رقابت شود و مشت شان باز شود، جرات نخواهند کرد برای تبلیغات به استان ها سفر کنند.

* به نظر شما اگر آقای مشایی تایید صلاحیت شود، از اصولگرایان شکست می خورد؟

- بنده معتقدم حتما می بازد و هیچ شکی هم ندارم؛ اما این که کسی ایشان را تایید کند، خلاف مصالح کشور و مبانی انقلاب اسلامی می بینم. اعتقاد، مبنا و شرایط ما اسلام ناب است و در اسلام ناب، تلفیق دین و سیاست، یک اصل اساسی است. خداوند در سوره آل عمران می فرماید: «ان الدین عندالله الاسلام» و در جایی دیگر می فرماید: «من غیر از اسلام را از احدی قبول نمی کنم.»؛ تنها راه هدایت و سعادت بشریت است. این آقایان اما دوران اسلام گرایی را پایان یافته می دانند و صراحتا هم اعلام می کنند. آنجایی که جای خوش نشسته اند و حرف دل شان را می زنند، این اندیشه های نادرست گرته برداری شده از جریان سنت گرایی را مطرح می کنند اما آنجایی که احساس می کنند دست شان رو شده، می آیند و توجیه می کنند. البته این فقط یک وجه از موضوع است و وجوه متعددی دارد که اصولا تایید ایشان با اساس انقلاب اسلامی، مسئولیت های شورای نگهبان و همچنین تاکیدات حضرت امام و مقام معظم رهبری به شورای نگهبان در منافات است. اما در نهایت، خیر و صلاح را شورای نگهبان باید تشخیص دهد؛ ما که نمی توانیم برای او تعیین تکلیف کنیم. بر اساس ضوابط، خیر و صلاح و بودن یا نبودن افراد بر عهده شورای نگهبان است. اگر هم ایشان تایید شود، مشکلی نخواهد آفرید. اصلا این ظرفیت قابل انتقال نیست و شعارهایی که اینها می دهند - اگر اهلی در جامعه پیدا کند - به اینها اعتماد نمی کنند؛ چرا که می بینند زرنگی اینها، بهره مندی از فضای اجتماعی است. در سال 84 دیدند آن شعارها مورد پسند مردم است و امروز می بینند که - به زعم خودشان - کشش جامعه به سمت دیگری است و شعارهای جدیدی سر می دهند؛ در حالی که من می گویم این شعارها هم در جامعه کشش ندارد. اتفاقا اگر کسی حرف انقلاب را صادقانه بیان کند و اخلاص داشته باشد و بعد راه درست تجلی عملی و برنامه صحیح اجرای این حرف را برای حل مشکلات جامعه ارائه کند، نتیجه مطلوبی خواهد گرفت. این کار، هم برکت خدایی دارد و هم اقبال مردمی.

* صحبت های شما در خصوص آقای موسوی و کروبی هم در نوع خود توجه بسیاری را به خود جلب کرد.

- من حرف حق را زدم، صحبتهای مرا تقطیع کردند و تیتر درست کردند.

* صحبت های شما چه تفاوتی با حرف های آقای عسکراولادی دارد؟

- از زمین تا آسمان تفاوت دارد! من اولین بار این مساله را در یک مناظره رسانه ای با آقای اطاعت مطرح کردم. بنده معتقدم فتنه سال 88 - که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی ده سال تلاش در پشتش نهفته شده بود و آنها همه ظرفیت های خود را به کار گرفتند - ابعاد جهانی داشت و نظام سلطه آن را رهبری می کرد. بنابراین راس این فتنه، آمریکا شیطان بزرگ است. در داخل کشور ما، عده ای به دلایل مختلف از جمله پیگیری هوای نفس، جاه طلبی، مقام پرستی، خودبینی، عدم تقوای سیاسی و... جورکش و بارکش فتنه گران جهانی و «سران داخلی فتنه» شدند. بنده گفتم و با یک نگاه دقیق، فتنه را فتنه نظام سلطه جهانی علیه خودمان ببینیم، این افراد را هم به عنوان کسانی که جرم کرده اند، نسبت به حقوق ملت، انقلاب اسلامی، خیرخواهی مقام معظم رهبری و سرمایه هایی که حدود 40 میلیون نفر پای صندوق های رای خلق کردند جنایت کرده اند. اینها رای عظیم مردم را که پتانسیل عظیمی برای عبور کشور از مشکلات بود و دنیا را متحیر کرد، نادیده گرفتند. گفتند برای حفظ قانون و جلوگیری از قانون شکنی می آییم اما خودشان قانون شکن ترین افراد شدند، گفتند برای جلوگیری از دروغ گویی آمده ایم اما خودشان بزرگ ترین دروغ - یعنی تقلب در انتخابات - را گفتند؛ هر چه را که گفتند، خلافش را ثابت کردند. این کار هم کاملا برنامه ریزی شده انجام شد؛ یعنی تشکیل کمیته صیانت از آرا در شهریور 87 یا مصاحبه ای که آقای موسوی در روز چهارشنبه با مجله تایم انجام داد، دست آنها را باز کرد. به نظرم تیر خلاص را هم خودشان به خودشان زدند؛ روز شنبه آقای خاتمی، سید حسن آقای خمینی و آقای موسوی نزد آقای هاشمی رفتند و ظهر همان روز اعلام کردند که ما ابطال انتخابات را می خواهیم و راه قانونی را هم قبول نداریم. این گفته خود آقای هاشمی در جلسه شش نفره ای است که بنده، آقای ابوترابی، آقای نادران، آقای جلالی، آقای عباسپور و آقای کاتوزیان حضور داشتیم و برای کمک به غائله بخشیدن به فتنه تشکیل شد. از این رو بنده آنها را مجرم می دانم؛ جرم شان را هم در حد اعلا می دانم و تخفیف هم نمی دهم. می گویم بزرگ ترین محکمه اینها نهم دی است؛ آنها زمینه سازی کردند تا شعارهای انقلاب به طور وارونه در جامعه مطرح شود. کار به جایی رسید که عکس امام را در روز 16 آذر در دانشگاه تهران آتش زدند و در روز عاشورا با دستگاه امام حسین(ع) که حیات بخش اسلام و الهام بخش انقلاب اسلامی است، به تقابل برخیزند و به تکایا و دسته های عزاداری حمله کنند. چه کسی زمینه این کارها را فراهم کرد؟ همین افراد! می توانستند جلوی این کار بگیرند اما هواخواهی نگذاشت. بیایند نظام اسلامی را متهم کنند که مامورانش در آن ایام مرتکب خطای تجاوز به دیگری شدند؛ ما بررسی کردیم و دیدیم که تمام این ادعاها دروغ است اما راضی نشدند که بیایند و به مردم بگویند که ما دروغ گفتیم. زمانی که مشخص شد تقلبی در کار نبوده، حاضر نشدند به دروغ خود اعتراف کنند. بنابراین دچار اشکالات جدی هستند؛ اما بحث بنده این بود که ما فتنه را محدود به این افراد نکنیم. اینها افراد ضعیفی هستند؛ افراد خطاکار بزرگ، اما ریشه فتنه در جای دیگری است. اول باید بدانیم ریشه فتنه در کجاست و فتنه را سطحی نگاه نکنیم. از این رو معتقدم بین تحلیل بنده و آقای عسکراولادی از خاک تا افلاک فاصله است. بنده در عین احترامی که برای ایشان قائلم، اما تحلیل آقای عسکراولادی را به هیچ وجه قبول ندارم و این را تطهیر فتنه گران می دانم ایشان موسوی و کروبی فتنه زده می داند اما بنده آنها را فتنه گر داخلی و سران داخلی فتنه می دانم. صدق و درستی گفته بنده هم سخنرانی مقام معظم رهبری چند ماه پس از فتنه بود که در یک سخنرانی عمومی فرمودند که فتنه نباید به داخل محدود شود؛ فتنه ابعاد جهانی داشت و نظام سلطه پشت سر آن بود. البته این یک موضوع عیان و آشکار است. بنده در آنجا چنین صحبتی را مطرح کردم که در پیامکی که ارسال شد، اشتباهی وجود داشت که من تذکر دادم و بلافاصله اصلاح شد.

*یکی از دلایل تاخیر در اعلام کاندیداتوری را تدوین برنامه اعلام کردید در این باره توضیح دهید.

- ما از چند ماه قبل مبتنی بر گفتمان پیشرفت اسلامی با همکاری دهها صاحبنظر حوزوی و دانشگاهی چندین پروژه در نظام های کلان کشور نظیر اقتصاد، سیاست ، فرهنگ ، علم و فناوری و ... تعریف کردیم که همه آنها به خروجی های کاربردی و راهبردی قابل ارائه رسیده است که به تدریج به جامعه عرضه می کنیم.

* اصولا شما کار کردن با چه تیپ نیروهایی را می پسندید؟ نیروهای با تجربه یا جوان و متوسط؟

- ما یک مدل شایسته سالاری تحت عنوان «حافظان علیم» طراحی کرده ایم؛ بنده معتقدم که باید بر محور فرهیختگان و عناصر صاحب توانایی و بر مبنای کار کارشناسی کشور را اداره کرد. بر خلاف نظر آقای احمدی نژاد که گفت من عناصرم را یک رتبه ضعیف تر انتخاب می کنم، بنده معتقدم که باید قوی ترین ها را در هر عرصه ای انتخاب کنم. چون باز هم حدیث نبوی (ص) هست که می فرماید: «اگر کسی خواست دیگری را به مقامی منصوب کند و فرد بهتری باشد که او را منصوب نکند، به خدا، پیامبر و مردم خیانت کرده است.» بنده معتقدم که فرصتهای ما محدود است و نیاز به تحول و پیشرفتی همه جانبه داریم. از این رو در شعارهای بنده تاکید شده است که باید «همه» شعارها و ارزش های انقلاب را در دستور کار قرار داد، نه یک بخش را؛ آقای هاشمی شعار توسعه اقتصادی سر داد، آقای خاتمی با شعار توسعه سیاسی به میدان آمد و آقای احمدی نژاد از عدالت سخن گفت. بنده معتقدم اینها شعارهای انقلاب است و بعد از اینها مسائل دیگری هم وجود دارد که باید در دستور کار قرار داد. اینها به عنوان یک اندام واره و پیکر متناسب در کنار یکدیگر یک «کل» را تشکیل می دهند که این کل به صورت تقویت متقابل، اجزای مختلف را تقویت می کند و می تواند در خدمت جامعه قرار گیرد و جهشی را در جامعه ایجاد کند. از این جهت در خصوص نیروی انسانی، بنده معتقدم که هم باید از خبرگان و صاحبان تجربه نهایت بهره را بگیرم و هم از جوانان و عناصر پر پتانسیلی که در این عرصه هستند. بنابراین آنچه برای ما اهمیت دارد، بعد خبرویت، کار کارشناسی دقیق، روحیه تحول خواهی و پیشرفت جویی، نشاط، پتانسیل، پرکاری، پرتوانی و داشتن تفکراتی که در قالب فرهنگ و تفکر بسیجی در حوزه اجرایی قابل انتقال است. از این رو معتقدم که همکاران بنده باید فارغ از مرزبندی های حزبی و گروهی انتخاب شوند؛ چون من نامزد حزب خودمان نیستم و چیزی فراتر از این در جریان است.

* یعنی هم از اصولگراها انتخاب می کنید هم خارج از اصولگراها؟

- نه؛ بنده معتقدم که تیم دولت باید تیم یکدست و معتقد به اسلام ناب انقلابی و اسلام ناب محمدی(ص) که با نگاه اجتهادی امام و آقا منطبق است، باشد. یعنی به آرمان های امام عشق بورزند و اعتقاد داشته باشند، به آرمان هایی که مقام معظم رهبری می فرمایند عشق بورزند و اعتقاد داشته باشند، به مردم و توده های مردم عشق بورزند، برای آنها فداکاری کنند و نسبت به خدمت رسانی شایسته اهتمام نمایند. البته اهل علم، دانش، کار کارشناسی، دارای اخلاق و همان روحیه فداکاری که در دوران دفاع مقدس ما را متحول کرد باشند و این روحیه در کارگزاران نظام اسلامی تجلی پیدا کند تا دولت اسلامی شکل بگیرد. برای این کار فرایندی تعیین کرده ایم. من بر خلاف دیگران که می گویند ما دولت خود را معرفی می کنیم، می گویم که این کار بسیار نادرستی است. دلایل مختلفی هم دارم. یکی از دلایل من این است که می گویم که این افرادی که چهره های سرشناسی هستند، حامیان فکر و اندیشه بنده به شمار می آیند و پشتیبان این فکر و اندیشه در مقام اجرا و عملیاتی کردن آن هستند؛ یعنی در تنظیم برنامه ها کمک کرده اند و در مقام اجرا هم کمک کارند. اما زمانی که می خواهیم دست به انتخاب بزنیم، بنده معتقدم باید بعد از پیروزی در انتخابات دست به انتخاب بزنم؛ حتی از میان افرادی فراتر از این افراد. علتش این است که اگر فردی امروز از اطرافیان ما باشد و در ستاد ما هم فعالیت کند؛ اگر نگاه بنده فقط به اطرافیانم باشد می گویم که آقای الف برای وزارت آموزش عالی، وزارت بهداشت، وزارت اقتصاد یا وزارت آموزش و پرورش مناسب است و او را معرفی می کنیم. اما ممکن است بعد از پیروزی، فردی در همان منظومه فکری، اعتقاد، روحیات و ویژگی ها وجود داشته باشد که قبل از پیروزی تشخیصش این بود که به هر دلیلی با فرد دیگری همکاری کند.

ممکن است بسیاری بگویند فلانی خیلی آدم خوبی است اما آنچه نظرسنجی ها می گوید، موضوعیت دارد؛ در صورتی که من این مساله را نفی می کنم. بنده معتقدم که برای کشورداری باید از نگاه تنگ نظرانه پرهیز کرد و از میان بهترین ها به انتخاب دست زد. شهید میثمی می فرمود که ما فرد و مسئول خوب را انتخاب کنیم؛ خود او امکانات، طرح و نقشه می آورد و همه چیز را متحول می کند. از این جهت بنده معتقدم که ان شاءالله و به فضل الهی انتخاب نهایی ما بعد از پیروزی است؛ اما همراهان ما و حامیان این تفکر حتما بعد از ثبت نام در انتخابات معرفی خواهند شد. علت این کار این است که مردم اعتماد کنند و بدانند که من یک فرد نیستم.

* مثلا جامعه بداند که آقای زاکانی در حوزه ای مثل اقتصاد چگونه فکر می کند.

- بحمدالله هم اعتقادات خودم را بر اساس مبانی منسجم فکری خواهم گفت و هم آن تیم کارشناسی و مجموعه عناصری را که حامی آن فکر و اندیشه و حامی فردی هستند که این پرچم را بلند کرده است معرفی خواهم کرد.

* شما یاران
بین تحلیل بنده و آقای عسکراولادی از خاک تا افلاک فاصله است. بنده در عین احترامی که برای ایشان قائلم، اما تحلیل آقا

منبع:جهان نیوز   

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.