علی اکبر ولایتی:اصولگرایی مارک اختصاصی نیست
26 فروردين 1392 |
نام علیاکبر ولایتی با «دیپلماسی» در هم آمیخته است. او حالا 32 سال است که در حوزه سیاست خارجی مشغول فعالیت است؛ 17 سال تصدی دستگاه دیپلماسی و 17 سال مشاورت رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل او را به یک دیپلمات کارکشته تبدیل کرده است. ولایتی که در سالهای آغازین پیروزی انقلاب برای ریاست دولت به مجلس معرفی شد حالا عزم ریاست جمهوری کرده است. او البته در آن روزها به دلیل مخالفتهای سازمان مجاهدین انقلاب نتوانست بر کرسی نخستوزیری تکیه بزند، اما حالا حمایت طیفهای گوناگونی از جریانات سیاسی را پشتسر خود دارد و امیدوار است در آستانه 70 سالگی بتواند ریاست جمهوری اسلامی ایران را از آن خود کند. ولایتی به بیان ناگفتههایی از زندگی شخصی، علت کنارهگیری از انتخابات 84 و شکلگیری ائتلاف پیشرفت پرداخته است.
در مورد انتخابات آینده با آقای هاشمی مشورت کردهاید؟
نه، این انتخابات براساس ائتلافی که اطلاع دارید شکل گرفته است.
علت انصرافتان در انتخابات سال 84 به نفع آقای هاشمی و علت انصراف شما از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری نهم چه بود؟
بنده در سال 83 برای اولین بار خدمت مرحوم آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی رسیدم. البته علیاصغر پسر کوچکم بارها خدمت ایشان رسیده بود اما من برای اولین بار بود که به محضر ایشان شرفیاب میشدم. من به منزل آقا مجتبی تهرانی در پارک امینالدوله رفتم حاج آقا مجتبی تهرانی در این جلسه به من گفتند که بر تو واجب است برای انتخابات ریاست جمهوری بیایی. میدانید که ایشان یک مجتهد بود و دستورشان جنبه حکم شرعی داشت و فرمودند که در تو «متعین» است؛ یعنی تو در این رابطه منحصر بهفرد هستی و برای تو واجب عینی است. واجب کفایی نیست که اگر فرد دیگری اقدام به انجام آن کار کرد مسئولیتش از بقیه ساقط شود. بعد گفتند که اگر تو این کار را قبول نکنی، من در روز قیامت جلوی تو را میگیرم. در آخر هم که میخواستیم از منزل ایشان خارج شویم، گفتند که خدایا تو شاهد باش که من به این فرد گفتم و ابلاغ کردم؛ (اللهم اشهدانی قد بلغت). بالاخره ایشان از اخبار - به خصوص اخبار متدینین تهران - مطلع بود و مرجع جوانان تهران بود. در غیاب ایشان ما خلأ بزرگی را احساس میکنیم؛ از مراجع بزرگ ساکن تهران که طرفدار انقلاب و رهبری بودند. آقا مجتبی تهرانی گفتند که من از امام شنیدم که ولایتی انسان متدینی است و شهادت امام برای من کافی است. اما یک شرط دارد و آن این است که اگر آقای هاشمی بیاید تو نیایی. این هم نوعی تکلیف کردن از سوی ایشان بود. ایشان هم صریح صحبت میکردند.
یکی از ترجیعبندهای آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی در سخنانشان این بود که خیال نکنید به خاطر شما میگویم، به خاطر اسلام میگویم. با همین صراحت با مخاطبشان صحبت میکردند؛ مخاطبی که تا این حد مورد اعتقاد ایشان بود. آقا مجتبی تهرانی گفتند که آقای هاشمی روحانی است و مصلحت نیست که در این انتخابات یک روحانی شکست بخورد؛ این به صلاح نیست. ما هم بر همان اساس عمل کردیم و گفتم که اگر جناب آقای هاشمی بیاید من نمیآیم. از طرف دیگر آقای هاشمی به حاج آقا مجتبی گفته بودند که اگر از میان اصولگرایان فقط یک نفر بیاید و آن هم ولایتی باشد من نمیآیم؛ اما اگر فردی جزو ولایتی انتخاب شود یا یک نفر دیگر به همراه ولایتی بیاید من میآیم. این شرط آقای هاشمی بود که حاج آقا مجتبی آن را در جلسه بعد برای من تعریف کردند. حاج آقا مجتبی تهرانی به من فرمودند که من به منزل آقای هاشمی رفتم و با هم درباره این مساله مفصل صحبت کردیم. حاج آقا مجتبی گفتند که آقای هاشمی قبل از اینکه اعلامیه حضورش را منتشر کند پیکی فرستاد و از من سوال کرد که نتیجه اقدامات شما به کجا رسید؟ چون قرار بر این بود که حاج آقا مجتبی تهرانی با بقیه کاندیداهای اصولگرا صحبت کنند که آنها نیایند و فقط ولایتی به عنوان تنها گزینه اصولگرایان به میدان بیاید تا آقای هاشمی وارد انتخابات نشود. خود حاج آقا مجتبی برای من نقل کردند که موفق شدند همگی کاندیاهای اصولگرا را قانع کنند که نیایند؛ جز یک نفر که البته نام آن یک نفر را به من نگفتند. بنابراین پاسخ حاج آقا مجتبی تهرانی به فرستاده آقای هاشمی منفی بود؛ از همین رو آقای هاشمی اعلام حضور کردند و من هم براساس قولی که داده بودم از نامزدی انصراف دادم. یعنی به عهدی که در محضر حاج آقا مجتبی تهرانی بسته بودیم، عمل کردم.
گویا در این دوره بسیار جدیتر از انتخابات 84 هستید...
بله؛ علتش این است که از یک سو بنده احساس کردم تشتتی در میان اصولگرایان وجود دارد و دیگر اینکه میدان آینده فقط میدان اصولگرایان نیست. همه به میدان میآیند؛ چه اصولگرایان سابق و چه به اصطلاح اصلاحطلبان، اگر معتقدیم که رشته کار باید در دست اصولگرایان باشد، اولین شرط این است که از تفرقه جلوگیری کنیم. ممکن است این سوال پیش بیاید که منظور از اصولگرایان چه کسانی هستند؟ من معتقدم که اصولگرایی یک مارک اختصاصی نیست که افراد و گروههای آن را روی خودشان بچسبانند، قلعهای برای خودشان بسازند و دیگران را در آن راه ندهند. اصولگرایی یعنی کسانی که به مبانی این نظام معتقدند و در همین یک کلمه خلاصه میشود. ممکن است بپرسند مبانی نظام چیست؟ اعتقاد به اسلام، اعتقاد به استقلال، هویت اسلامی و ملی، اعتقاد به جمهوری اسلامی، اعتقاد به قانون اساسی و از همه مهمتر تمرکز بر اعتقاد به ولایت فقیه. اگر کسی در قول اینگونه باشد و در عمل هم نشان داده باشد که به این اصول و مبانی پایبند است اصولگرا است.
آقای دکتر ولایتی، برنامه شما برای حوزه اقتصاد خصوصاً در حوزه هدفمندی چیست؟
اجرای سیاستهای کلی نظام، برنامه پنجم و تفسیری که با تایید مقام معظم رهبری از اصل 44 ارائه شده لازم است. قانون هدفمندی یارانهها تصمیم بسیار مهمی است و حتماً باید ادامه پیدا کند؛ منتها نباید ناقص باشد و مطابق آنچه در قانون تصویب شده به شکل کامل ادامه یابد. این جزو صحیحترین کارهایی است که صورت گرفته و متخصصان اقتصاد هم این موضوع را تایید میکنند که اگر قرار است سوبسید داده شود، به طوری هدفمند پرداخت شود به کسانی که نیاز دارند. این هدفمندی حتما باید ادامه یابد، اما در عین حال نباید از صنعت غفلت شود. در قانون هدفمندی آمده است که باید به صنایع کمک شود، در قانون هدفمندی آمده است که باید به صنایع کمک شود، چون هزینههای آنها هم افزایش مییابد. کمک به آنها در واقع کمک به طبقه کارگر هم هست؛ چراکه مانع از آن میشود که کارخانجات از فعالیت خود باز بمانند و کارگران بیکار شوند. اجرای کامل قانون هدفمندی یارانهها بسیار مهم است.
در حوزه سیاست داخلی و فرهنگ با منتقدانتان چگونه برخورد خواهید کرد؟ برنامه شما در خصوص آزادی احزاب و آزادی مطبوعات چیست؟
هر کسی که در چارچوب قانون فعالیت کند، مجاز است این قانون همه دنیاست. آیا شما میتوانید در فرانسه، انگلیس، آمریکا یا هر جای دیگری خارج از قوانین تدوین شده حزب تاسیس کنید و به فعالیت بپردازید؟ امکان ندارد. اگر در چارچوب قانون باشد مجاز است.
منبع:مثلث
|