نقص بزرگ سیاسیون ایران چه هنگام برطرف خواهد شد؟
27 فروردين 1392 |
از مهمترین چالشهای پیش روی تحکیم و تقویت فضای سیاسی کشور، به کار نگرفتن قواعدِ «عملی» فعالیتهای سیاسی است؛ قواعدی که در صورت تن دادن به آن، شطرنج سیاست را پیچیدهتر از پیش میسازد و سیاستمداران حرفهای را به عرصه سیاستورزی ملی میآورد. در آینده نه چندان دور، پیشتازان عرصههای سیاسی، چهرههای متکی بر دانش «سیاست عملی» هستند.
تاکنون از خود پرسیدهاید چند تن از سیاسیون کشور با اصول راهاندازی کمپین انتخاباتی آشنایی دارند؟ چند تن از ایشان با مدیریت تبلیغات انتخاباتی به شکل سازماندهی شده آشنایی دارند؟ چند تن از سیاستمداران مملکت با اصول و شیوههای لابیگری و ایجاد ائتلاف انتخاباتی آشنایی دارند؟ چند نامزد ریاست جمهوری یازدهم از اصول همراهی رأی دهندگانشان تا پای صندوق رأی و تثبیت آرایشان اطلاع دارند؟
مشخصاً میتوان گفت میزان سیاستمداران کشورمان که صاحب چنین توانمندیهایی هستند، بسیار محدود بوده و قریب به اتفاق توانمندیها نیز تجربی یا ذاتی بوده و متکی بر دانش مبتنی بر مطالعات تطبیقی سیاسی و اجتماعی نیست. این ضعف البته در محافل آکادمی کشورمان نیز قابل طرح است و رشته مدیریت سیاسی که قرار است فارغالتحصیلانش متخصصین فعالیت در حوزه سیاسی باشند، نیز در یکسری تئوریهای سیاسی که برخیشان اصولاً منقضی شده و کارکردشان را از دست دادهاند، خلاصه میشوند.
در واقع نه در میان جریانهای سیاسی و نه در سطح محافل آکادمیک داخلی، سیاستمدار تربیت نمیشود. این تربیت سیاسی از آموزش فن سخنوری و تکنیکهای خاص پیروزی در مواجهه کلامی و رفتاری، راه رفتن، غذا خوردن و مجموعهای از آداب ساسی آغاز میشود و در سطوح پیشرفته به آموزشهایی منتهی میشود که مواردی از آنها در قالب پرسش در ابتدا مورد اشاره قرار گرفت و یک سیاستمدار واقعی را شکل میدهد.
شاید بتوان گفت نگاهی به تجربه دیگر کشورها در این زمینه راهگشا باشد. مشخصاً در کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه و بریتانیا و در یک سده اخیر در آمریکا، آموزشهای عملی برای سیاستمداران پیش از اوجگیری در این عرصه، امری ضروری بوده است.
در دهههای اخیر نیز یک شخص برای ورود به عرصه سیاسی باید از پایینترین ردههای حزب مقبولش وارد شود و با کسب تجربه و آموزشهای خاص، رشد کند، ولو آنکه فرزند یک سیاستمدار تراز اول باشد، و الا شانس چندانی برای دوام آوردن در سطح نخست سیاسی این کشور ندارد و توسط رقبای کارکشته حذف میشود. البته سخن در مورد قاعده سیاستورزی در این کشورهاست، وگرنه شاید استثنائاتی بر این قاعده در همه جای دنیا یافت شود.
با این حال، تنها احزاب به تربیت نیروهای سیاسی کشور نمیپردازد و مهارتهای عملی سیاسی در سالهای اخیر کاملاً آکادمیک و علمی در سطح کارشناسی ارشد در معدودی از دانشگاههای آمریکا، کانادا و انگلیس در حال تدریس است و آنچه امروز در کشورمان با نام دکترای علوم سیاسی تدریس میشود، مقدمه ورود به حوزه مهارتهای سیاست ورزی است.
این در حالی است که با توجه به ضرورت آموزش سیاسی در حال حاضر، برخی مراکز آموزشی، رشته در حال تکامل «مدیریت سیاسی / Political management» را آموزش میدهد و دوره پیشرفته مذکور را در سطح کارشناسی ارشد تدریس میکند که «اصول مدیریت سیاسی / Fundamentals of Political Management»، «روشهای پژوهشی برای مدیران سیاسی / Research Methods for Political Managers»، «عناصر ارتباطات / Communications Elements»، «استراتژی ارتباطات / Communications Strategy»، «اخلاق برای مدیران سیاسی / Ethics for Political Managers»، «رهبری سیاسی / Political Leadership» شش سرفصل کلیدیاش به شمار میرود.
همچنین گرایشهایی نیز در این حوزه در نظر گرفته شده که با تمرکز بر یکی از آنها، مهارتها به شکل تخصصیتری نیز آموزش داده میشود و ارزیابی مهارتهای بالقوه یک سیاستمدار، مدیریت مبارزات انتخاباتی، مدیریت سازمانهای سیاسی و شیوههای توسعه احزاب سیاسی، ایجاد و تثبیت کمپینهای انتخاباتی، طراحی استراتژی و مدیریت مذاکرات، جنگ مقننه (تلاش برای تصویب یک قانون مخالف نظر جریان اکثریت مجلس) ایجاد و توسعه تبلیغات موثر انتخاباتی و سیاسی فراگیر، سیاستهای مردمی، استراتژیهای سیاسی آنلاین، مبارزات بینالمللی تطبیقی، تحقیق و جمع آوری اطلاعات درباره مخالفان بخشی از سرفصلهای مورد اشاره بود.
جذب جریانهای سیاسی همسو و خنثی، اقناع حامیان مخالفان، فرمولاسیون استراتژی برای گرفتن پوشش خبری مطلوب برای مسأله یا نامزد و برای پایان دادن به بحران رسانهای، لابیگری، تجزیه و تحلیل و تکنیکهای نوشتن سخنرانی موثر و ارائه سخنرانی برای مقامات دولتی و نامزدها، جمعآوری کمکهای مالی و شیوههای گرفتن رأی و قطعی سازی تصمیم رأی دهندگان درباره گزینه نهایی، برآورد سبد رأی یک کاندیدا و آموزش ضریب انتخاب یک کاندیدا بدون تکیه بر نظرسنجیها و... نیز بخش دیگری از آموزشهایی است که این دورههای «مدیریت سیاسی» آموزش داده میشود و متأسفانه در ایران نه به لحاظ آکادمیک و نه به شکل تجربی آموزش داده نمیشود.
عدم تمایل به تحزب که دقیقاَ به واسطه تجربه شکست خورده شکلگیری احزابی با صدها هزار عضو در چهارچوب کشور و سرخوردگی برخی سیاسیون گرایش یافته به این سو، بازمیگردد، یکی از عوارض عدم چنین آموزشهایی است و البته این فقدان آموزشهای سیاسی، تنها عوارضی چون فقدان احزاب قدرتمند و مسئول در ایران را در پی نداشته، بلکه اتفاقاتی همچون بداخلاقیهای سیاسی و جر زدن در بازیهای سیاسی نیز به همین عدم آموزشهای سیاسی و فراگیری قواعد بازی برمیگردد که به خود سیاسیون برهم زننده بازیها در سطح افکار عمومی بیشتر آسیب میرساند.
این نقص بزرگ سیاسیون ایران که در هر شرایطی خودنمایی میکند، سرانجام باید برطرف شود و در این رابطه بیشک طراحی واحدهای دانشگاهی با کارکرد «عملی» مشابه آنچه در دیگر کشورها ارائه میشود و همچنین آموزشهای مشابه در سطح جریانهای سیاسی داخلی یک ضرورت است که در بهبود چهره این جریانها نیز به شدت موثر است. پیش از این آموزشها اما در ساحت سیاست کشورمان، میتوان چشم انتظار هر اتفاقی بود، چرا که رفتارهای سیاسی صرفاً مبتنی بر تجارب سیاسی تعریف میشود و فرجام چنین تجربهگرایی صرف نیز نامشخص است.
منبع:سایت رأی ملت
|