اگر احمدینژاد امضا نکند، یک فکر بکر میکنیم!
12 اسفند 1391 |
شاید بتوان گفت که فضای سیاسی کشور در روزهای اخیر، بیش از هر مسألهای با جریان انتخاباتی جدیدی در رسانههای نزدیک به دولت آشنا میشود؛ جریانی که به «جریان فریب رسانهای» شهرت یافته است. این جریان به دنبال قدرت طلبی از طریق فریب رسانهای است.
پس از این که رئیسجمهور بنا به گفته مقامات مسئول، سخنان غیر مسئولانهای درباره انتخابات نظام پزشکی بر زبان راند و در حالی که همه نهادهای استعلام شونده، نتیجه استعلام خود درباره صلاحیت نامزد مورد نظر دولت را منفی اعلام کرده بودند، رئیسجمهور یکی از نهادهای انقلابی را هدف گرفت؛ اما پس از مشخص شدن غیر مسئولانه بودن پاسخهای رئیسجمهور، رسانههای نزدیک به جریان انتخاباتی دولت، دست از تخریب نهاد انقلابی برنداشتند و هر روز خبری در این باره منتشر کردند.
این جریان رسانهای تا زمان انتخابات با راست و دروغ کاری ندارد، هر چه باعث جلب رأی شود، برایش اولویت خواهد داشت و ابایی هم ندارد شهروندانی را که روزگاری آنان را خس و خاشاک مینامید، امروز برایشان در رسانههای دولت فرش قرمز پهن کند. این جریان بر بستر بیاعتقادی و بیاصالتی رشد میکند و نتیجهاش وضعیت کنونی کشور است. مردم فراموش نکردهاند که همین جریان در انتخابات ۸۸ مردم را به جان هم انداخت و خود بیسر و صدا برنامههای بعدیاش را مدیریت کرد. در مورد جریان فریب رسانهای بیشتر خواهیم نوشت.
وزنکشی در ائتلاف سه نفره آغاز شده است
اما در حالی که اعلام شده ائتلاف سه نفره (حداد، قالیباف و ولایتی) کمیتههای تخصصی خود را فعال کردهاند، چینش این سه نفر در این سه کمیته، حرفهایی گفتنی برای مخاطبان باهوش سیاست دارد.
بنا بر تقسیمبندی اعلامی، ولایتی مسئول امور سیاسی و بینالملل، حداد امور اجتماعی و فرهنگی و قالیباف امور زیربنایی و اقتصادی شده است. با بیشترین حد از حسن نیت هم میتوان گفت که این تقسیمبندی به نوعی تعیین وزن افراد موجود در ائتلاف است. اینکه بالاترینشان یک کاندیداهای ریاستجمهوری شأن سیاسی و بینالمللی آن است و پس از آن شأن اجتماعی و فرهنگی، شاید در دورن خود حرفها داشته باشد!
شاید به همین دلیل است که محمد باقر قالیباف گفته که در تصمیم خود برای کاندیدا شدن جدی است و اعلام کرده این ائتلاف، یک مذاکره بوده و شاید مذاکرات دیگری نیز باشد اما حضور خودش را در صحنه انتخابات جدی میداند و در جلسهای که با پنجاه نفر از نمایندگان مجلس داشت، از آنها خواست به پیگیری اهدافش برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کمکش کنند.
یک نماینده نزدیک به قالیباف نیز در این باره گفته، البته ما باید در آینده هر چیزی را برای انتخابات متصور باشیم، ولی آن چیزی را که میتوانیم از جلسهای که نمایندگان با قالیباف داشتند، متصور شویم این است که وی برای حضور در صحنه انتخابات جدی است و خیلی هم محکم ایستاده است.
وی درباره احتمال ائتلاف قالیباف با دیگر جریانهای حاضر در عرصه انتخابات گفت: قالیباف بر این باور است که کارش را با مذاکره پیش میبرد و این به معنای آن نیست، سه نفری که در صدر هستند با هم بجنگند، بلکه دوستی و مذاکره و وحدت رویه را حفظ میکنند تا منجر به اختلاف نشود؛ اما به معنای این هم نیست که ائتلافی شده و وی ائتلاف را تأیید نکند.
جریان انتخاباتی دولت به دنبال مشروعیت مذهبی است
چند روزی است که جریان انتخاباتی موجود در دولت ـ البته از روی تکبر ـ چراغ سبز به جبهه پایداری نشان میدهد. روزی عبد الرضا داوری، جبهه پایداری را زیر مجموعه دولت میداند و روز دیگر، رسانههای نزدیک به دولت با انتشار مصاحبههایی به نقل از دیگران میگویند که جبهه پایداری بدون دولت وزنی ندارد.
در واقع، هماکنون جریان انتخاباتی نزدیک به دولت، پول و رسانه و قدرت دارد، ولی آنچه ندارد، مشروعیت مذهبی و پایگاه کارآمد در میان روحانیت است. به همین دلیل، میکوشد به نوعی ضمن تحقیر جبهه پایداری، به نوعی چراغ سبز قدرت به آنان نشان دهد و حمایت هر دو طیف، یعنی طیف قم و تهران پایداری را جلب کرده تا پایگاه حداقلی از مشروعیت مذهبی را برای خود به دست آورد. البته جبهه پایداری در روزهای آینده، گاه تصمیمگیریاش فرا میرسد، ولی گویا طیف تهران به رهبری محصولی، چندان مقاومتی در مقابل جریان انتخاباتی دولت نداشته باشد.
در ساعات گذشته هم رسانههای نزدیک به دولت که در جستجوی مشروعیت مذهبی برای جریان انتخاباتی خود هستند، مصاحبهای با محبیان انجام داده و در آن ضمن تحقیر جبهه پایداری درباره رابطه دولت و پایداری نوشتهاند که:
من مقدار زیادی از موقعیت کنونی جبهه پایداری را ناشی از وزن و موقعیت دولت میدانم. جبهه پایداری فارغ از حامیان دولت، وزن زیادی در جامعه ندارد. در واقع آنها بیشتر در حال استفاده از رانت حامیان احمدینژاد هستند تا اینکه خودشان مستقل، ظرفیتهای صد در صد ویژهای را ایجاد کرده باشند.
اگر کاندیدایی که دولت مشخص میکند، جبهه پایداری موضع تندی نسبت به آن داشته باشند، طبیعتا جبهه پایداری از کاندیدای دولت فاصله میگیرد. در این صورت شاید اختلاف بین تهران و قم (لنکرانی نماینده طیف قم و محصولی نماینده طیف تهران پایداری) تشدید شود و شکاف پدید آید. اما اگر حساسیتها نسبت به کاندیدایی که دولت از آن حمایت میکند، زیاد نباشد و در عین حال توانایی آن کاندیدا بالا باشد، احتمال همگرایی بین جبهه پایداری و دولت هست. در هر صورت، دیدگاههای دولت و جبهه پایداری به هم نزدیک است چون جبهه پایداری از حامیان سابق دولت بودند و در دولت هم حضور داشتند.
اما زمان تصمیمگیری جدی جبهه پایداری درباره دولت فرا رسیده، چرا که انفعال در تصمیمگیری و چشم داشتن به قدرت با صرفنظر کردن از معیارها، آنان را جایی میکشاند که از دست احمدینژاد به اصلاحطلبان پناه میبرند. روز گذشته، حجتالاسلام بزرگواری از اعضای سابق جبهه پایداری این گونه از دست احمدینژاد به اصلاحطلبان پناه برده است:
ما اصولگرا هستیم و همه نیز میدانند و از سویی مخالف خط و مشی جریان اصلاحات بوده و هستیم؛ اما در دولت آقای خاتمی وقتی نماینده مجلس حتی اصولگراها که مخالف دولتشان بودند به وزارتخانه یا سازمانی مراجعه مینمود، احترام ویژهای برای آن نماینده قائل بودند. در دوران آقای خاتمی بهترین برخوردها را با نمایندگان از این حیث احترام گذاشتن به شأن مجلس شاهد بودیم؛ اما در دوران آقای احمدینژاد بدترین برخوردها با مجلس بویژه نمایندگان اصولگرا صورت گرفت.
آقای رئیسجمهور چه چیزهایی را نمیداند؟
«امروز در روزنامههای رسمی کشور این برجها و پنتهاوسها تبلیغ میشود؛ در حالی که اشرافیگری به این تهوعآوری در ایران بیسابقه است. اینها نمادهای عریان نابرابریهای به شدت تهوع آور و مبتذل در جامعه است.
«اکنون تعداد بسیاری از مردم در صف فروش کلیه هستند و فروش کلیه امری متداول برای تأمین نیازهای اساسی خانوادهها شده است. لذا با این شرایط، شما هیچ نشانه دیگری برای فهم افزایش شکاف طبقاتی نیاز ندارید و میتوانید تمام شاخصهای اقتصادی همچون ضریب جینی را در سطل آشغال بیندازید، چون هیچ کدام نمیتوانند عمق استیصالی را که بر گروههای عظیمی از مردم وجود دارد، نشان دهند.
«امروز جامعه در آستانه بحرانهای بسیار عمیق است و کتمان این مسأله بیش از هر چیز دردناک است، چون پذیرش این نابسامانیها میتواند مقدمهای برای پیدا کردن راهکار و جبران مافات باشد. اما اگر اصل مسأله را منکر شوید، به این معناست که امکان یافتن راهکار را منتفی میدانید و این بسیار دردناک و مخرب است و میتواند عوارض غیرقابل کنترلی را بر جامعه، دولتهای دیگر و بر همه مردم و به ویژه گروههای پایین دست جامعه تحمیل کند.
پاراگرافهای بالا همه از یک جامعهشناس درباره وضعیت فعلی جامعه است. آیا رئیسجمهور اینها را نمیداند؟
جریان افزایش بهای خودرو و نقش دولت ادامه دارد
اما به رغم اینکه رئیسجمهور در مصاحبهای تلویزیونی به انتقاد از افزایش قیمت خودرو پرداخت و گفت که از مصوبه افزایش قیمت خودرو اطلاع نداشته، قاضی سراج عضو شورای رقابت خلاف این را اعلام کرد و گفت که رئیسجمهور مصوبه افزایش قیمت را تأیید کرده بود.
وی در این باره اعلام کرد: مصوبهای از سوی وزیران عضو کارگروه کنترل بازار به شماره ۲۱۹۶۰۴- ت ۴۸۸۰۲ ک مورخ ۹/۱۱/۹۱ تنظیم و از سوی معاون اول رئیسجمهور ابلاغ شد. این مصوبه به تأیید رئیسجمهور رسیده بود که به موجب بند اول آن شرکتهای داخلی سازنده خودروهای سبک مجاز شدند با هماهنگی سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نسبت به فروش خودرو به قیمت تجاری (قیمت حد فاصل قیمت بازار آزاد و قیمت محاسباتی با لحاظ نرخ مبادلهای ارزی که توسط سیستم مذکور تعیین میشود) اقدام کنند. در این مصوبه شرکتها موظف شدند تا ۹۵ درصد از وجوه ما بهالتفاوت قیمت محاسباتی با لحاظ نرخ ارز مبادلهای و قیمت تجاری در دورههای سه ماهه را به حسابی که توسط خزانهداری کل کشور مشخص میکند، واریز کنند تا در اختیار وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار گیرد.
در پایان هم این که رئیس هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات نظام پزشکی گفت: آقای احمدینژاد چون رئیسجمهور است و قدرت دارد، فکر میکند میتواند در هر زمینهای صحبت کند؛ اما نیازی نیست که ما به او پاسخ دهیم.
وی افزود: اگر آقای احمدینژاد بخواهد حکم رئیس کل سازمان نظام پزشکی را امضا نکند، نیز مشکل مهمی نیست، چرا که در آن صورت برای حل این مسأله نیز یک فکر بکر خواهیم کرد.
قرائت پیام رئیسجمهور به شورای نگهبان توسط دو مخالف!
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۷:۰۰
به نظر میرسد، حتی پیش از سال جدید، اختلافات دولت و شهرداری حول انتخابات سال ۹۲ به اوج خود برسد. شاید برای این که بیتالمال مردم چه از سوی دولت چه از سوی شهرداری تلف شد، دعوای این دو نهاد کفایت میکند.
اما یکی از مهمترین اتفاقاتی که شاید در چند ماه آینده حاشیه ساز شود و هزینههایی را برای نظام و انقلاب درست کند، ورود حجتالاسلام خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی به رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری به نفع ائتلاف ۱+۲، با عنوان دبیر این ائتلاف است. ورودی که از هماکنون هزینههای آن را برای سازمان تبلیغات اسلامی و نظام تبلیغی کشور بیشمار خواهد بود؛ اتفاقی ناخوشایند که در ایران در حال رخ دادن است این که هر کس به نحوی در این کشور برای خود آبرویی کسب کرده است، به سرعت آن را در یک نزاع سیاسی هزینه میکند؛ اما به چه قیمتی؟ در همین ارتباط، جمعی از دانشجویان نامهای انتقادی به آقای خاموشی نوشته به او نسبت به این اقدام هزینهزا هشدار دادهاند. در بخشی از این نوشته آمده است:
«از نظر ما هیج توجیهی برای ورود شخص شما به فعالیتهای سیاسی انتخاباتی وجود ندارد، چرا که همه اعتبار جنابعالی به واسطه انتصاب در ریاست سازمان تبلیغات کسب شده است. حضور جنابعالی به عنوان نماینده شهردار تهران ـ در ائتلاف انتخاباتی مجلس نهم ـ و امروز نیز دبیری ائتلاف سیاسی ۲+۱ چه دلیل توجیه کنندهای میتواند داشته باشد؟ آیا این قدرناشناسی و ناسپاسی به اعتماد رهبر معظم انقلاب نیست؟ آیا ندای مظلومانه رهبر عزیزمان در جبهه فرهنگی قابل شنیدن نیست؟ جنابعالی بر اساس کدام مصلحت و دغدغه انقلابی به این نتیجه رسیدید که سرمایه اعتماد رهبر معظم انقلاب را در میدان سیاسی انتخابات خرج کنید؟ تحلیل شما از میزان رضایت رهبر انقلاب از کارنامه سازمان تبلیغات در دوره جنابعالی چیست؟ آیا بهتر نیست همه توان خود را در مجموعه سازمان تبلیغات به کار گیرید و میدان سیاست را به دیگران بسپارید؟».
اما ائتلاف ۱+۲، در حال حرکت به سمت همان مدل ۸+۷، مجلس نهم است. به تازگی با اعلام جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و تمایل ظاهری رهپویان از این ائتلاف، مدل پیشین در حال احیاست. جمعیت ایثارگران در سال ۸۴ در حالی که محمود احمدینژاد از اعضای شورای مرکزی آن بود، از وی حمایت نکرد و مانند اکنون از قالیباف حمایت کرد؛ حمایتی که منجر به موفقیت نشد و این جمعیت به تدریج به یکی از مخالفان احمدینژاد تبدیل شد.
جمعیت رهپویان نیز از جمله تشکلهایی است که از ابتدا حامی سخت رئیس جمهور بود، اما اکنون مخالف سخت وی هستند. انتقاداتی که اکنون جمعیت ایثارگران و رهپویان از رئیس جمهور میکنند، شاید هیچ مخالف احمدینژادی جرأت بیان آنها را ندارند.
اما جریان دولت که به تدریج برای انتخابات ریاست جمهوری پیلههای تاریک خود را رها کرده و دلبری میکند، ضمن حمله به شهرداری تهران و همه، سپاه پاسدارن را نیز بینصیب نگذاشته و حملاتی را علیه این نهاد سازماندهی کرده است. اما پیش از پرداختن به این موضوع، جریان دولت اسفندیار رحیم مشایی، که برخی او را گزینه ریاست جمهوری دولت میدانند ـ البته اگر مانند انتخابات ۸۴ شرط رجل سیاسی برای کاندیداهای ریاست جمهوری را ندیده گرفته شود ـ خود را در دیدارهای دیپلماتیک نمایان ساخته است. جالب اینکه جریان دولت همه را جز خود فاقد صلاحیت برای کارهای سیاسی میداند. شاید وضعیت سیاسی فاقد اخلاق و آکنده از بیتقوایی که اکنون در کشور حاکم است، نتیجه حضور هشت ساله سیاستمداران دولتی است!
عبدالرضا داوری که یکی از تئوریسینهای چندین گانه دولت است، در تازهترین موضعگیری گارد دولت را برای جبهه پایداری باز کرده و گفته است که گفتمان جبهه پایداری زیر مجموعه دولت است. در روزهای اخیر پایداریها و دولتیها برای هم چراغ سبز رد و بدل میکنند و در این میان مشکلشان در مورد گزینه نهایی است؛ گزینهای که پایداریها به خاطر آن از دولت جدا شدهاند. باید منتظر ماند و دید که آنان خطر رقبا در انتخابات را چگونه ارزیابی میکنند. شاید در صورت جدی بود خطر رقیب، در مورد گزینه هم به توافق برسند؛ گزینهای که یک تحلیلگر سیاسی در مورد آن و هزینهای که دولت میتواند برای آن انجام دهد، میگوید:
«آقای احمدینژاد معتقد است که شورای نگهبان شواهدی علیه آقای مشایی ندارد و اگر دارد، رو کند و با وجود این اگر «مصطفی معین» میتواند از حکم حکومتی بهره بگیرد ما چرا نتوانیم؟ در سیاست هم هیچ چیز ناممکن نیست. الان احتمال استفاده از حکم حکومتی در صورت رد صلاحیت مشایی از سوی شورای نگهبان، با توجه به ذهنیت جامعه و شورای نگهبان پایین است ولی صفر نیست».
اصغرزاده فعال اصلاح طلب هم در مورد این گزینه حرفهای جالبی زده است و شناخت رفتار جریان دولت در قبال این گزینه را به شناخت موضع رئیس جمهور در مورد انتخابات نظام پزشکی ارجاع داده و نوشته است:
«پیام سیاسی سخنان احمدینژاد درباره انتخابات نظام پزشکی پیام بسیار مهمی بود که من امیدوارم دوستان اصولگرا آن را دریافت کرده باشند. احمدینژاد در اعتراض به رد صلاحیتها گفت که اگر شرایط درست نباشد، انتخابات را باطل میکنم. این پیام روشنی به شورای نگهبان دارد. در صورتی که دولتهای قبلی، هیچ کدام جرأت چنین تهدیداتی را نداشتند».
در ساعات گذشته، اصلاحطلبان موضعگیری انتخاباتی جدی از خود نشان ندادند؛ اما صفار هرندی سخنگویی آنان را بر عهده گرفت و به جای آنان، رویکرد انتخاباتیشان را تشریح کرد. وی در این باره گفت:
اصلاحطلبان در انتخابات گزینه مستقیمی ندارند و دلبستگی آنها به اعمال فشارها و تحریمها علیه کشور است؛ به این امید که به مردم فشار بیاید و پای صندوقهای رأی نروند و کار آنها در داخل این است که به مردم القا کنند، مشکلات اقتصادی زیاد است و دیگر اینکه مدعی میشوند باید در روابطمان با آمریکا و غرب در قالب روابط دیپلماسی متفاوت از روند کنونی ظاهر شویم.
گویا چنین سخنی هرچند بالاخره یک تحلیل است، قرائن میگوید که این موضع گیری را نمیتوان منصفانه و در راستای جذب حداکثری دانست. این روزها تلاش برای فصل کردن، کمکی به کشور نمیکند!
منبع:سایت رأی ملت
|