توصیه رهبر انقلاب به اصلاح طلبان: كسانی كه نظام را قبول ندارند از خود دور كنید
27 اسفند 1391 |
برنامه شناسنامه این هفته با حضور اسحاق جهانگیری از چهره های اصلاح طلب روی آنتن شبكه سوم سیما رفت.
به گزارش نیمروز به نقل از فارس، وزیر صنایع دولت خاتمی در ابتدای برنامه گفت: «چهار سال اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی بودم و با دانشجویانی كه در آنجا بودند كار می كردیم. اما از سال 88 از كارهای دولتی بازنشسته شدم و روی ماهنامه صنعت و توسعه متمركز شدم. تصور من از ابتدا هم بر این بود كه ما در حوزه اندیشه توسعه و هم حوزه عملكردی نیاز به طرح مساله داریم. به همین دلیل به فكر جمع كردن دوستان دانشگاهی، بخش خصوصی و مدیران سابق در كنار هم افتادم تا در مورد موضوعات اصلی توسعه ای با هم بحث كنیم تا هرجا لازم بود به دولت در این زمینه كمك فكری داشته باشیم. در این سال ها، تمركز روی این موضوع دغدغه اصلی من بود.»
جهانگیری در مورد مسئولیت هایی كه بعد از انقلاب برعهده داشته هم اظهار داشت:« بعد از پیروزی انقلاب، من یك دانشجوی 21 ساله بودم. من در آن دوران به دلیل اینكه درد و رنج روستاها را حس كرده بودم، روستاهای كرمان و بم رفتیم و از آنجا كارهایمان را آغاز كردیم و بعد از این كه امام دستور تشكیل جهاد سازندگی را صادر كردند، وارد جهاد سازندگی شدم و از یكی از دهستان های مرزی سیستان و بلوچستان كارم را شروع كردم. بعد هم مسئول جهاد سازندگی شهر جیرفت شدم. در این مرحله زیاد فرق نداشت چه كسی مسئول است و همه در حد توان خود كار می كردند تا كارها بهتر پیش برود. تا سال 63 هم مسئول جهاد كرمان بودم و در نهایت هم با رای مردم جیرفت در دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی، افتخار نمایندگی داشتم. »
وی ادامه داد:«من فكر می كنم مجلس جایی است كه اگر افراد توانمند باشند، قدرت دسترسی به اطلاعات كشور را دارند و بر اساس استعدادی كه دارند می توانند توانمندی خود را بروز دهند. من همزمان با مجلس، چند كار موازی دیگر هم داشتم. از طرف نمایندگان مجلس برای شركت در كمیته تخصیص ارز انتخاب شده بودم و در جلسات این كمیته شركت می كردم. از طرفی در سازمان اقتصادی بنیاد شهید هم حضور داشتم. »
جهانگیری با اشاره به اینكه دو برادر شهید دارد، گفت:«اوایل جنگ، برادرم به منطقه هویزه رفت و همراه با شهید چمران در جنگ های نامنظم شركت كرد و در نهایت در آبان 59 و در منطقه سوسنگرد به شهادت رسید. من آن موقع مسئول جهاد جیرفت بودم. وقتی خبر شهادت ایشان را به من دادند، بلافاصله به كرمان آمدم اما جنازه ایشان به كرمان نیامد و در نهایت بعد از 400 روز كه سوسنگرد آزاد شد، پیكر محمد برگشت. برادر دیگرم هم، یعقوب نام داشت كه در سپاه پاسداران بافق كار می كرد و در عملیات بدر به درجه شهادت نائل شد.»
جهانگیری در پاسخ به این سوال كه چقدر با برادرانتان همفكر بودید، گفت:« خیلی، آن موقع همه ما یك طرز فكر داشتیم و مباحث سیاسی مطرح نبود. هر سه نفر ما از اعضای ثابت جلسات مذهبی و انقلابی بودیم و در یك جهت حركت می كردیم.»
وی ادامه داد:«من زمانی كه در جهاد كرمان بودم، مسئول جنگ جهاد كرمان بودم و مرتب به جبهه می رفتم. مادرم یك مقدار نگران بود كه بعد از یعقوب و محمد، من به شهادت نرسم اما پدرم تحمل زیادی داشت. برادر عزیزم حاج قاسم سلیمانی چند بار به من گفت كه خانواده شما به اندازه كافی داغدار شده است و شما دیگر نباید در جنگ شركت كنید.»
وی ادامه داد:« من قبل از انقلاب در درگیری ها زخمی شدم. آن موقع فكر می كردم خداوند به هر دلیلی مصلحت ندید كه من در زمره شهدا قرار بگیرم. مجموعاً دوستان خوبی داشتیم كه در این دوران رفتند و شهید شدند. خیلی تلاش كردم تا جایی كه می توانم شرمنده دوستان شهیدم نشوم. البته در مسئولیت خطا زیاد است اما من سعی كرده ام بتوانم پاسخگوی دوستان شهیدم باشم، هرچند كارسختی است.»
جهانگیری در ادامه برنامه اظهار داشت:«تصمیم گیری همیشه با مدیری است كه مسئولیت دارد. به هرحال پارامتر های مختلفی برای انتخاب یك مدیر است كه آخرین این پارامترها، مسائل سیاسی است. فكر می كنم سابقه كارم برای وزارت معادن و فلزات در همه پارامترهای لازم، می گنجید. به هرحال هشت سال در مجلس سابقه كار داشتم و در جریان تصویب بودجه بودم و با شرایط كار آشنا بودم. البته در این موارد بحث سیاسی هم مطرح است و اینكه وزیر پیشنهادی با تفكرات رئیس دولت همراه باشد یكی از پارامترهایی است كه مد نظر قرار می گیرد.»
وی افزود:«در دوره قبل از من وزارت معادن و فلزات بیشتر تمركز خود را معطوف به حوزه فولاد كرده بود. كاری كه ما كردیم این بود كه بلافاصله بعد از حضور در وزارتخانه، بحث معادن را در اولویت قرار دادیم. ما با این كار می خواستیم روی این صحبت كه گفته می شود پتانسیل معدنی ایران، بالاست صحه بگذاریم. من سعی كردم سازمان زمین شناسی را به عنوان جایی كه در مورد معدن حرف زیر بنایی می زند، احیا كنم. قبل از انقلاب چند كشور نقشه های زمین شناسی كشور را تهیه كرده بودند اما ما با احیاء سازمان زمین شناسی تلاش كردیم نقشه های جامع تری از معادن كشور را تدوین و تهیه كنیم.»
جهانگیری ادامه داد:«مهم ترین الگویی كه از رژیم گذشته برای توسعه صنعتی باقی مانده بود، سازمان گسترش بود كه بیشتر روی رشته های ماشین سازی متمركز شده بود. من در زمان وزارت با استفاده از این الگو سازمان توسعه معادن را تاسیس كردم. یكی دیگر از كارهایی كه در آن زمان سخت به نظر می رسید بحث قیمت گذاری های دولتی و دو نرخه بودن اقلامی مثل فولاد بود. شما اگر موفق می شدید از من وزیر برای گرفتن ده تن فولاد نامه بگیرید، یك پولی به جیب فردی كه نامه را گرفته بود واریز می شد كه این موضوع هم به ضرر تولید كننده بود و هم مصرف كننده؛ به هرحال وقتی توزیع دولتی است، این نامه ها تعیین كننده می شود.»
وزیر دولت اصلاحات افزود: « ما آمدیم و بورس فلزات را راه اندازی كردیم. این بورس، اولین بورس كالایی در كشور ما بود. بورس فلزات همه این گلوگاه ها را از بین برد. در این بورس یك قیمت واقعی كشف می شد و تكلیف مصرف كننده و تولید كننده مشخص بود. كار دیگری كه در دوره خدمت من انجام شد این بود كه ما سعی كردیم روی توسعه فلزات مس، آلومینیوم و فولاد بیش از گذشته متمركز شویم. فكر می كنم در این حوزه دستاوردهای نسبتاً مناسبی داشتیم. آن زمان بخش خصوصی نمی توانست وارد صنایع بزرگ شود و شركت های دولتی روند این توسعه را پیگیری می كردند.»
جهانگیری با بیان اینكه دوست ندارم دوباره به مسئولیت برگردم، افزود:« وقتی از مسئولیت كنار رفتم، شاید اولین وزیری هستم كه در سالن صدا و سیما، بخش خصوصی یكی از بزرگترین جلسات تودیع و تقدیر را برای من برگزار كردند و با خیال راحت از مسئولیت كنار رفتم. البته این را هم بگویم همیشه آماده هستم تا در صورت نیاز به دوستان كمك كنم.»
وزیر دولت اصلاحات اظهار داشت:«جریانات سیاسی كشور طیف هستند. خیلی از پارامترها امروز تغییر كرده است. در مجلس سوم كه بودیم، با كمك دوستان جناح راست بخش عمده ای برنامه اول توسعه را مصوب كردیم. آن روزها بخشی از چپ های تند، مخالف مناطق آزاد و یا استفاده از منابع خارجی بودند. وقتی بحث استفاده از منابع خارجی در صحن مجلس مطرح شد، خیلی از دوستان جناح چپ معتقد بودند این كار یكی از خیانت های بزرگی است كه كشور می شود. تا آن روز استفاده از منابع خارجی، خیلی بد تصور می شد اما خب كشور نیاز به توسعه داشت. مثلاً ما لاستیك و سیمان وارد می كردیم و این قانون می گفت ما از منابع خارجی استفاده كنیم تا كارخانه لاستیك و سیمان تاسیس كنیم و بعد از محل تولیدات این كارخانه ها، منابع را بازگردانیم. ما در آن روزها برق نداشتیم و بعد از جنگ 8-9 سال خاموشی داشتیم. برای تاسیس نیروگاه از منابع خارجی استفاده كردیم تا بتوانیم از خاموشی در بیاییم. این ها را گفتم تا به این نكته برسم كه معیارها و شاخص های جناح های سیاسی، نسبت به گذشته كاملا دستخوش تغییر شده است. وقتی شرایط یك مقدار سخت می شود، آدم های معتدل و عقل گرای كشور، وظیفه دارند تا منافع ملی كشور به اصل تبدیل شود و منافع جریانی و جناحی در اولویت های بعدی قرار بگیرد »
جهانگیری در مورد اینكه مهم ترین انتقادی كه از شما در دوران وزارتتان شد چه بود، گفت:« صنعت خودرو بیش از هر چیز دیگری مورد نقد قرار می گرفت كه خیلی از انتقادها را قبول داشتم. صنعت خودرو از نظر من اصلی ترین صنعت كشور بود. خیلی ها می گفتند خودرو با مزیت های ایران سازگار نیست و باید خودرو را وارد كرد. من در یكی از جلسات مجلس گفتم اگر ما امروز تازه می خواستیم به این فكر كنیم كه وارد صنعت خودرو شویم یا نه، می شد به این گزینه ها فكر كرد اما حالا كه ده ها قطعه سازی و كارخانه های بزرگ در كشور شكل گرفت است، بحث در مورد خوب یا بد بودن صنعت خودرو سازی منطقی نیست. البته اشكالاتی كه به صنعت خودرو سازی می گرفتند، درست بود.»
مرزبندی نكردن جناح اصلاح طلب با جریان های ضد انقلاب و برانداز یكی از اشكالی است كه به جناح اصلاح طلب وارد است : «جریان اصلاح طلب، یكی از جریان های ریشه دار انقلاب اسلامی است. رهبری هم تاكید داشته اند كه جناح اصلاح طلب و اصولگرا دو بال نظام به شمار می رود. اگر كسی به نام اصلاح طلب، بخواهد سرنوشت خود را از سرنوشت نظام اسلامی جدا بداند، دیگر به نظر من آن فرد اصلاح طلب به شمار نمی رود. اصلاح طلب كسی است كه با جمهوری اسلامی و انقلاب و گره خورده است و برای اعتلا و عظمت ایران و نظام كار می كند. این گروه نه حذف شدنی است و نه كنار گذاشته شدنی و نه می تواند با ضد انقلاب رابطه برقرار كند.»
وی ادامه داد:« من قبول دارم كه می شد بهتر عمل كرد. به هرحال مرز بندی برای جریان های سیاسی موضوع مهمی است. من مطمئنم هیچ اصلاح طلبی با برخی از شعارهایی كه داده شد و كیان جمهوری اسلامی و رهبری را زیر سوال می برد، موافق نبود! اما این كه چرا در آن مقطع اعلام نظری نمی شد و یا اگر هم صحبتی بیان می شد، خوب انعكاس پیدا نمی كرد چیزی است كه من از آن مطلع نیستم.»
جهانگیری افزود:« به هر حال در یك كشور دموكراتیك اختلافات سیاسی وجود دارد و این اختلافات نشانه آزادی كشور است. البته برای این منازعات سیاسی باید تدبیری هم اندیشیده شود تا به بیراهه ختم نشود. اولین راهكار این است كه در گفت و گو باید به برد- برد فكر كنیم و به فكر باخت طرف مقابل نباشیم. من فكر می كنم ما باید برای مسائل اصلی كشور روی یك چهارچوب مشخص تفاهم كنیم. ایران در كارهای دموكراتیك، كشور جوانی است و باید مبانی آن را تمرین كنیم.»
وزیر دولت دوم خرداد در ادامه برنامه گفت:« اصلاح طلب ها قطعاً در كم شدن اعتماد نظام به این جریان سیاسی نقش داشته اند. عذرخواهی چیز خیلی خوبی است. این كه انسان در مقابل مردم و نظامی كه به گردن او حق دارد، عذرخواهی كند، چیز بدی نیست. این كه چرا اصلاح طلبان عذرخواهی نمی كند را باید به نشست های گفتمانی بین جناح ها واگذار كنیم. به هرحال باید حرف های اصلاح طلبان را هم بشنویم! به نظر من درخواست عذرخواهی از یك شخص، یعنی تمام تخلفات متوجه توست. به نظر من هر كس باید به سهم خود از مردم و ملت عذرخواهی كند. این حرف، پسندیده ای است.»
وی ادامه داد:« جایگاه من این نیست كه از طرف جناح خاصی عذرخواهی كنم اما اگر جایی از طرف شخص من قصوری سر زده، می توانم عذرخواهی كنم. به نظر من تك تك افراد جناح ها باید روی كارهایی كه انجام داده اند، ارزیابی داشته باشند. اشكال ما این است كه مثبت های یك جریان سیاسی را در نظر نمی گیریم. ممكن است در بحران های مختلف افرادی از یك جناح كارهای بزرگ و مثبتی انجام دهند و این خوب نیست كه فقط بیایم و كارهای منفی برخی دیگر از افراد همان جناح را برجسته كنیم و آن كار منفی را به همه آن جناح نسبت دهیم. من عضوی از جریان اصلاح طلب هستم. فكر نمی كنم كسی بتواند در مواضع من در حوادث اخیر، كمترین نكته منفی را بر ضد نظام پیدا كند. من فكر می كنم حوادث انتخابات گذشته، درس های زیادی برای همه جریانات سیاسی داشت و حیف است كه ما از این قضیه برای ادامه راه درس نگیریم.»
جهانگیری در مورد دیدار اصلاح طلبان با مقام معظم رهبری اظهار داشت:« جایی كه نقطه ثقل نظام و چتر نظام به شمار می رود، رهبری است. ما معتقدیم همه جناح های سیاسی باید با رهبری رابطه جدی داشته باشند و مطالبت خود را منعكس كنند و نظرات ایشان را بگیرند و از این نظرات استفاده كنند. من جزو كسانی بودم كه اگر مطلبی به ذهنم می آمد كه باید به ایشان برسانم، از راه های مختلف موارد را به ایشان منعكس می كردم. با توجه به اینكه به انتخابات نزدیك می شویم و به صورت طبیعی جایی جز رهبری سراغ نداریم كه از دغدغه های خود صحبت كنیم تصمیم گرفتیم به خدمت ایشان برسیم و با ایشان صحبت كنیم. ما درخواست دیدار را ارائه دادیم و ایشان هم با روی باز و به سرعت درخواست ما را اجابت كردند و با حوصله به صحبت های ما گوش دادند. حدود یك ساعت و نیم با ایشان صحبت كردیم. آنجا به شوخی گفتم كه ما هر بار به خدمت شما می رسیدیم از نكات مثبت و كارهایی كه انجام شده بود می گفتیم اما این بار می خواهیم به نكات منفی اشاره كنیم. ایشان با بزرگواری و صبر صحبت های ما را شنیدند و در نهایت ما را راهنمایی كردند. البته بیشتر در مورد اوضاع جاری كشور صحبت كردیم و بیشتر نكاتی در این مورد عنوان شد.»
جهانگیری همچنین در مورد مهم ترین توصیه رهبری هم گفت:« من تا الان هیچ جمله ای از این دیدار را مطرح نكرده ام. ایشان راجع به مطالبی كه ما عنوان كردیم، نظراتی داشتند. تاكید ویژه ای كه ایشان داشتند این بود كه كسانی كه جمهوری اسلامی را قبول ندارند را از خودتان دور كنید.»
وزیر سابق معادن و فلزات در خاتمه برنامه گفت:« هیچ كس نباید از خدمت نكردن به مردم خسته شود و از كنار گذاشته شدن خوشحال شود. من فكر می كنم اگر در این مسولیت ها قرار نمی گرفتم، با هیچ یك از مهندسین این كشور تفاوت نداشتم. تفاوتی كه من با خیلی از مهندسان كشور دارم این است كه جمهوری اسلامی اشتباهاتی را از من تحمل كرد تا تبدیل شوم به كسی كه شش سال استان اصفهان را اداره كنم و یا به وزارت خانه صنایع ومعادن بروم و فعالیت داشته باشم. آخرین مصاحبه ای كه سال 84 داشتم، گفتم كه بعد از وزارت به بخش خصوصی وارد می شوم. البته من وارد بخش خصوصی نشدم و فقط در یك پروژه خارج از ایران وارد بخش خصوصی شدم.»
وی در خاتمه برنامه گفت:«این كه انسان برای مردمش كار نكند موضوع ناراحت كننده ای است اما وزیر و وكیل و مدیر بودن واقعاً برایم مهم نیست. از وقتی فشارهای خارجی برعلیه ایران زیاد شده است، به این نتیجه رسیدم كه وقتی فشار بیرونی زیاد است، باید استحكام داخلی را افزایش داد. مردم از اختلافات داخل حكومت خسته می شوند. الان یكی از مشكلات این است كه هر بخشی از مدیریت كشور نسبت به فشارهایی كه روی كشور وجود دارد، برداشت خاص خود را دارد. یكی می گوید آمریكا الان مهم است و دیگری می گوید اقتصاد اهمیت دارد. مهم ترین مساله این است كه ما باید روی مخاطراتی كه پیش روی نظام است، تحلیل واحد داشته باشیم و راجع به راه كارها به نتیجه واحد برسیم. البته استحكام داخل حاكمیت به معنای یك دست شدن نیست. وضعیت فعلی كشور اتفاقاً نتیجه یك دست شدن مدیریت كشور است. به نظر من همه سلیقه ها باید در جریان مدیریتی كشور وجود داشته باشد. از طرفی بین مردم و حاكمیت هم باید استحكام وجود داشته باشد. مردم باید از دولت خودشان كارآمدی ببینند و حس كنند دولت به وعده هایی كه می دهد عمل می كند. مردم باید احساس كند دولت می تواند نیازهای مردم را برطرف كند. در این مقطع توجه به استحكام داخلی هم در بخش مردم و هم دربخش مسولین جزو مهم ترین مسائلی است كه باید مد نظر باشد. امیدوارم انتخابات پیش رو تجلی واقعی از وحدت و انسجام ملت ایران باشد. دشمن وقتی ببیند مردم ایران منسجم هستند، مجبور می شود كوتاه بیاید.
منبع:فارس،
|