علی دارابی: همیت انتخابات ریاست جمهوری و آرایش نیروهای سیاسی
26 اسفند 1391 |
به گزارش خبرگزاری تسنیم ،رقابتی جدی، در فضایی آرام، تحلیلی از انتخابات ریاست جمهوری و آرایش نیروهای سیاسی عنوان مقاله
علی دارابی درباره انتخابات ریاست جمهوری در هفته نامه پنجره است:
1. اهمیت انتخابات
24 خرداد 1392 دو انتخابات مهم و سرنوشتساز برگزار میشود. یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا نهتنها در تحولات کشور بلکه در تحولات منطقه و جهان از حیث میزان مشارکت مردم و گرایش سیاسی پیروز در انتخابات تأثیرگذار خواهد بود. واقعیت آن است که آزادی، حق رأی و انتخابات واقعی از دستاوردهای گرانسنگ انقلاب اسلامی است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی که میثاق ملی همگانی است، براساس اصل ششم، اداره کشور در جمهوری اسلامی را متکی بر آراء و از راه انتخابات و همهپرسی میداند. همچنین از 177 اصل و 14 فصل قانون اساسی، فصول و اصول مهمی به حقوق مردم (فصل سوم، اصل 19 تا 42؛ فصل پنجم، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن، اصل 56 تا 61؛ فصل نهم قوه مجریه، اصل 113 تا 151 و فصل هفتم، شوراها، اصل 100 تا 107) و انتخابات شوراها و ریاستجمهوری اختصاص دارد.
رأیدادن در جمهوری اسلامی علاوهبر استیفای حقوق شهروندی و صیانت از قانون اساسی، یک تکلیف و فریضه الهی تلقی میشود و حضرت امام خمینی (رحمتاللهعلیه) معمار کبیر انقلاب اسلامی همواره بر «میزانبودن آراء مردم» بهعنوان معیار در نظام مردمسالاری دینی تأکید کردهاند و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر همین سیره و روش تأکید و ابرام داشتهاند. انتخابات در ایران همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.دلایل این اهمیت عبارتاند از اینکه انتخابات:
1. نمایشی از اقتدار مردم در برابر زیادهطلبی دشمنان محسوب میگردد؛
2. قدرت بازدارندگی در برابر تحریمها و تهدیدهای استکبار جهانی دارد؛
3. بازتاب وحدت و همبستگی ملی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی است؛
4. علاقه، وفاداری و پایبندی مردم را به نظام و انقلاب اسلامی نشان میدهد؛
5. مشارکت آگاهانه و داوطلبانه مردم برای استیفای حقوق شهروندی و نیز ادای تکلیف الهی را به نمایش میگذارد؛
6. بیانگر حاکمیت قانون و اداره امور بر پایه نظامات قانونی است؛
7. گویای اعتماد عمومی مردم به ارزشهای انقلاب اسلامی فارغ از آمدوشد دولتها و فراز و فرود جریانات سیاسی است؛
8. بیانگر آزادی، رقابت، مردمسالاری دینی و اداره واقعی امور بهدست مردم است؛
9. جاری بودن زندگی و جریان امور در کشور بهرغم مشکلات اقتصادی، تورم، گرانی، بیکاری، بیتدبیری و... است؛
10. تبلور اراده عمومی ملت و تحقق چیزی است که آنها بهتر میپسندند.
2. مشارکت حداکثری
با این همه اهمیت انتخابات در گرو مشارکت گسترده و حضور مؤثر ملت است. این مشارکت مستلزم مقدماتی ضروری برای شکلگیری یک انتخابات پرشور، حماسی، تعیینکننده، سرنوشتساز و آبرومند برای کشور است.
مهمترین سازوکارهای مشارکت حداکثری و حضور گسترده عبارت است از:
1. بازکردن فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور و بهحاشیهراندن رویکرد انقباضی در اداره امور؛
2. بازکردن فضای سیاسی و رسانهای و حضور چهرهها، گرایشها و سلیقههای متفاوت و مختلف سیاسی وفادار به نظام و قانون اساسی؛
3. پاسخگوبودن قدرتها و جریانات حاکم در اداره امور در قبال وظایف و مسئولیتهای محوله؛
4. بهحاشیهراندن افراطیگری و رادیکالیسم بهخصوص زدن چوب حراج به حیثیت و آبروی مردم که متأسفانه امروزه در رسانهها، تریبونها و فضاهای مجازی رایج شده است؛
5. رقابتیبودن انتخابات و حضور مؤثر همه جریانات سیاسی درون خانواده انقلاب؛ بهخصوص جریاناتی که از کاندیدا و نامزد اختصاصی برخوردارند؛
6. حفظ آرامش و ثبات جامعه و همدلی مسئولان و پرهیز از اختلافات؛
7. موفقیت کشور در عرصههای جهانی بهخصوص مباحث هستهای و دیپلماسی؛
8. اتخاذ تمهیدات بایسته برای نقشآفرینی جوانان و دانشجویان که موتور محرکه انتخابات هستند؛
9. اقدام بایسته مسئولان در حل مشکلات کشور بهخصوص گرانی، تورم، بیکاری، رشد بیسابقه قیمتها و پایینآوردن هزینه زندگی مردم در کشور؛
10. ایجاد فضای پرشور و نشاط برای رقابتهای انتخاباتی؛
11. آگاهیبخشی به آحاد مردم درباره توطئههای استکبار و شبکههای ماهوارهای برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات و روشنگری مسئولان، رسانهها، مطبوعات و... بهخصوص رسانه ملی؛
12. ایفای نقش بایسته توسط گروههای مرجع، نخبگان، احزاب، مطبوعات و رسانهها در امر انتخابات؛
13. برنامهمحوری، خردگرایی و عقلانیت در برنامههای نامزدهایی انتخابات و پرهیز از شعارگرایی و عوامفریبی.
3. آرایش نیروهای سیاسی
در یک دستهبندی کلی میتوان جریانات و نیروهای سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده را به چهار گروه اصلی و چند زیرشاخه دستهبندی کرد (جدولهای 1-5).
ملاحظه:
1. کاندیداهای اصلاح طلبی که بهصورت مستقل وارد انتخابات شدهاند، رسما اعلام کردهاند که اگر جریان عمومی اصلاحطلب به اجماع و وحدت برسند، انصراف میدهند.
2. کاندیداهای مستقل منسوب به اصولگرا صریحا اعلام کردهاند که بهنفع هیچکس کنار نخواهند رفت.
4. برنامهها، راهبردها و کاندیداهای جریانات سیاسی
یکم. جریان اصولگرا
الف. راهبردها
این جریان راهبرد خود را مبتنی بر اصول زیر قرار داده است:
1. پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و شوراها؛
2. رسیدن به وحدت همه جریانات اصولگرا؛
3. عدم پیروزی جریان فتنه و انحراف؛
این جریان از دو فرصت مهم و تاریخی بهرهمند است:
1. حمایت جامعتین (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران) بهعنوان پدران معنوی و رهبران فکری و سیاسی اصولگرایان؛
2. موقعیت برتر در نزد افکار عمومی براساس نظرسنجیها و بهسبب عملکرد و خدمات انجامشده که مورد تأیید مردم است.
ب. چالشها
اما چالشهای مهمی پیش روی این جریان قرار دارد:
1. اختلافات جدی میان گرایشهای اصولگرایان که میان جریان سنتی و رهروان از یک سو و جریان تحولخواه، ایثارگران و رهپویان از سوی دیگر بر سر ریاست مجلس نهم بروز کرد و هنوز برطرف نشده است؛
2. شکلگیری جبهه پایداری پس از قهر و خانهنشینی 11روزه احمدینژاد و صفبندی در برابر رئیس مجلس و نیز انشعاب آن به دو شاخه قم و تهران و از همه مهمتر عدم تعیین تکلیف قطعی خود که در کجا ایستاده است. در جبهه منتسب به دولت یا اصولگرایان یا هیچکدام؟
3. تمایل بخش قابل ملاحظهای از اصولگرایان سنتی به هاشمی رفسنجانی که گاهی در زمین تعریفشده هاشمی بازی میکنند و خود مانع بزرگی برای شکلگیری ائتلاف بزرگ اصولگرایان هستند؛
4. نوشتن عملکرد مجلس نهم و دولت دهم به پای اصولگرایان که بهرغم آنکه باید فرصت جدی برای تداوم خدمت باشد بهدلیل اختلافات، برخی ناکارآمدیها، برخی تخریبها و بهخصوص سرزنش رهبری موجب چالش جدی است؛
5. عدم شکلگیری ائتلاف بزرگ از سوی اصولگرایان در انتخاباتهای گذشته (84، 88) که حاکی از اختلافات جدی است؛
6. چالش مهم دیگر آن است که اصولگرایان همه فکر و امکانات خود را معطوف به ریاستجمهوری کردهاند و از شوراهای شهر و روستا غافل شدهاند.
ج. نامزدها
1. اصلیترین کاندیداهای اصولگرا در ائتلاف 1+2 هستند. دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر علیاکبر ولایتی و دکتر محمدباقر قالیباف.
2. مهندس محمدرضا باهنر، دکتر یحیی آل اسحاق، دکتر منوچهر متکی و حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی کاندیداهای جریان سنتی (جبهه پیروان خط امام و رهبری).
3. دکتر علیرضا زاکانی، نامزد مطلوب جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی.
4. دکتر علی لاریجانی نامزد مطلوب جمعیت رهروان ولایت (اکثریت مجلس شورای اسلامی).
دوم. جریان اصلاحطلب
الف. راهبردها
راهبرد جریان اصلاحطلبی از هاشمی و خاتمی گرفته تا جریان افراطی و معتدل عبارت است از:
1. احیای حیثیت اجتماعی و بازگشت دوباره به صحنه اجتماع؛
2. بازگشت مجدد به قدرت و قوه مجریه؛
3. بهدست گرفتن مدیریت شوراهای شهر و روستا البته با چراغ خاموش؛ گفتنی است در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، 185هزار نفر برای 40هزار شورا انتخاب میشوند این تعداد در تهران 31 نفر خواهد بود. جریان اصلاحطلبی بهدنبال بهدستگیری قاطع شوراها برای شکلدهی مجلس شورای اسلامی دهم است.
4. مظلومنمایی، تلاش برای تطهیر خود و تأکید بر این نکته که از تریبون رسمی و قدرت رسمی نظام سهمی ندارند و برجستهسازی این امر که مشارکت بالا در انتخابات با حضور آنان تحقق مییابد؛
5. نفوذ در میان لایههایی از اصولگرایان و برجستهسازی اختلافات میان اصولگرایان و دامنزدن به آن؛
6. تخریب، تخطئه و بزرگنمایی ناکارآمدی و عدم موفقیت دولت؛
7. برجستهسازی مطالبات مردم ازجمله گرانی، تورم، بیکاری، تحریمها و... و اصولگرایان را عامل اصلی این وضعیت معرفیکردن؛
8. تلاش برای شکلگیری یک ائتلاف بزرگ و دوقطبیکردن انتخابات میان اصولگرایان و اصلاحطلبان.
بزرگترین فرصت این جریان، در قدرت نبودن و برجستهسازی مشکلات کنونی است.
ب. چالشها
اهم چالشهای پیش روی اصلاحطلبان عبارتاند از:
1. ازدستدادن وسیع پایگاههای اجتماعی بهدلیل عملکرد نادرست در جریان دولت اصلاحات و مجلس ششم و بهخصوص جریان فتنه؛
2. نبود چهره محوری و شاخص چون هاشمی و خاتمی برای شکلگیری ائتلاف بزرگ و موفقیت در انتخابات. گفتنی است که این دو نفر از حامیان اصلی اصلاحطلبان هستند. اما هاشمی در انتخابات شرکت نخواهد کرد و خاتمی نیز به احتمال زیاد شانسی برای احراز صلاحیت نخواهد داشت. جریان «هاشمی میآید، هاشمی نمیآید» در انتخابات گذشته نیز وجود داشت که برای ایجاد فرصت و نیز ائتلاف اصلاحطلبان و مهمتر از آن، از بین بردن فرصتهای اصولگرایان است که باید مورد توجه قرار گیرد.
3. اختلافات جدی و کشمکش میان نحلهها، طیفها و شاخههای مختلف اصلاحطلبی؛ وجود جریان معتدل و درون نظام در یک سر طیف و جریان افراطی و برانداز در سوی دیگر، گویای وضعیت جریان اصلاحطلبی است.
4. اقبال عمومی به جریان اصلاحطلب پایین است. انتخابات مجلس نهم گویای این وضعیت است.
5. حمایت اپوزیسیون و ضدانقلاب، شبکههای ماهوارهای چون BBC، VOA (صدای آمریکا)، منوتو و... از جریان اصلاحطلب و رضایتمندی این جریان از آن حمایتها.
اما نکته مهمی که نباید از آن غافل شد این است که بهرغم این چالشها اگر ائتلاف هاشمی – خاتمی بر سر لیست واحدی شکل گیرد و از سوی دیگر جریان اصولگرا به وحدت نرسد، وضعیت انتخابات در شرایط حساس و شکنندهای قرار خواهد گرفت که اولین نتیجه آن افزایش مشارکت در انتخابات و از سوی دیگر دومرحلهایشدن انتخابات ریاستجمهوری و به دور دوم رفتن نامزدها خواهد بود.
ج. نامزدها
1. اکبر هاشمی رفسنجانی مطلوبترین گزینه اصلاحطلبان برای انتخابات است، چرا که او در احراز صلاحیت مشکلی ندارد و نیز با سکوت و همراهی خود در زندانیشدن دو فرزندش (فائزه و مهدی) در مظلومیت هم قرار گرفته است. اگر هاشمی بیاید احتمال اجماع اصولگرایان نیز چون سال 84 بعید است. همچنین از نظر اصلاحطلبان هاشمی توان و قدرت چانهزنی با نظام را داراست و حاشیهای امن برای آنان فراهم میسازد. اما بیتردید هاشمی قطعا نامزد انتخابات نخواهد بود.
2. سید محمد خاتمی نیز از وضعیت مشابهی بهدلیل جایگاهش برخوردار است. احتمال تأیید صلاحیت او بهدلیل عملکرد دولت 8ساله اصلاحات و مواضع در جریان فتنه، پایین است. اصلاحطلبان تنها در یک صورت خاتمی را کاندیدای خود قرار میدهند که از ابتدا بدانند او رد صلاحیت میشود تا بهانه خوبی برای تحریم انتخابات داشته باشند. اما منش، سلوک و شخصیت خاتمی با این نظریه سازگار نیست و اصولا دیگر خاتمی سودای ریاستجمهوری در سر ندارد.
3. محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، محمدعلی نجفی، حسین کمالی، محمد شریعتمداری، سید مصطفی محقق داماد و حسن روحانی از دیگر گزینههای اصلاحطلبان هستند. در این میان بهنظر میرسد که بهدلیل عدم امکان اجماع بر سر نامزد واحد، نامزدهای مطلوب طیف هاشمی رفسنجانی حسن روحانی و سپس محمدعلی نجفی هستند. طیف خاتمی هم بهدنبال محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری و سپس محمدرضا عارف است.
حسین کمالی و محمد شریعتمداری برای ایجاد فضای تنفسی برای اصلاحطلبان و استفاده از تریبونهای رسمی میآیند و بهدلیل آنکه رأی ندارند بهنفع نامزد خاصی کنار خواهند کشید.
سوم. جریان منتسب به دولت
الف. راهبردها
1. این جریان تمام تلاش خود را معطوف به ماندن در قدرت و حفظ قوه مجریه کرده است. مدل پوتین – مدودف چند سالی است که ذهن این جریان را بهخود مشغول کرده است.
2. ایجاد فضای دوقطبی میان اصولگرایــــان و اصلاحطلبـــــان و مشغولکردن آنها به یکدیگر و خود را به سلامت از میدان عبوردادن. آنها این راهبرد را در انتخابات 84 تجربه کرده اند.
3. محبوبیتسازی و احراز صلاحیت نامزد خاص که در افکار عمومی بهعنوان لیدر جریان انحرافی شناخته شده است، مهمترین تلاش این جریان برای انتخابات است.
4. بهرهگیری از ظرفیتها، منابع و امکانات موجود در اختیار بهخصوص پرداخت یارانهها و سهام عدالت که در انگیزه تودههای فقیر و روستاها تأثیر دارد؛
5. حذف جریان اصیل درون نظام و حاکمیتبخشیدن به جریان موسوم به «گفتمان حماسه سوم تیر» که مدعی است تنها جریان اصیل، انقلابی، مردمی و ارزشی کشور است؛
6. افشاگری و تخریب جریانات و اشخاص مؤثر درون نظام بهخصوص در مجلس و نامزدهای مطرح اصولگرا و نیز اصلاحطلب (خالیکردن میدان از رقیبان با افشاگری مشابه مناظرات 88).
7. پرچمداری جریان مذاکره و رابطه با آمریکا و القای این مطلب به مردم که برای حل مشکلات و عبور از تحریمها باید مذاکره کرد و قهرمان این کار نیز همین جریان است.
8. ایجاد اختلاف میان اصولگرایان و دامنزدن به آن برای جلوگیری از شکلگیری ائتلاف بزرگ، چراکه در این صورت امکان پیروزی این جریان از دست میرود.
9. ارجاع همه مشکلات و حلنشدن آنها به نظام و مدیریت عالی آن و القای این موضوع به مخاطبان که دولت بدون اختیار است و نهادهای نظام در کار او دخالت میکنند. القای این موضوع به افکار عمومی که «دولت میخواهد مشکلات را حل کند، به مردم پول بدهد و ... اما نمیگذارند»!
امتیاز و فرصت اساسی این دولت «بهرهگیری از منابع، ظرفیتها، امکانات و رسانهها» است. این فرصت منحصربهفردی است که در اختیار هیچ جریان سیاسی نیست و خدا کند که در مسیر درست بهکار گرفته شود.
ب. چالشها
اما مهمترین چالشهای پیش روی جریان منتسب به دولت عبارتند از:
1. ناکارآمدی دولت در تحقق مطالبات و برنامههای خود؛
2. فاصلهگیری جدی اصولگرایان از آن بهگونهای که کسی دولت را منسوب به اصولگرایان نمیداند؛
3. بداخلاقـــیهــا، تخریــبهــا و اختلافاندازیها، موجب رنجش بزرگان نظام، مراجع تقلید، متدینین و حزباللهیها شده است؛
4. فاصلهگیری فاحش دولت از شعارهای ارزشی در سالهای نخست، حذف اعضای دولت یکی پس از دیگری و فقدان نظام برنامهریزی در کشور و نیز اداره آن بر محور شخص و فرد؛
5. افکار عمومی، دولت کنونی و جریان منسوب به آن را عامل اصلی تشدید تحریمها، تهدیدها، گرانیها، تورم، بیکاری و اوضاع بد اقتصادی میداند؛
6. نگرش سکولار به حوزه فرهنگ، هنر و بهخصوص مذمت امر گزینش کارگزاران نظام بهعنوان اقدامی که در تضاد با شایستهسالاری است شوکی بزرگ در میان همه ایجاد کرده است؛
با این همه بزرگترین چالش این جریان «گلایه رهبری از برخی رفتارها و اقدامات آن است»؛ جریانی که همواره حمایت رهبری از خود را بزرگترین سرمایه خود میدانست.
ج. نامزدها
نامزد اصلی این جریان هرکس باشد از هم اکنون معلوم است که همهکاره کس دیگری است. بناست پوتین معاون اول مدودف شود. حالا پرسش اصلی این است که مدودف انتخابات 92 کیست؟ صالحی (وزیر خارجه)، الهام (معاون رئیسجمهوری و سخنگوی دولت)، نیکزاد (وزیر مسکن و شهرسازی)، ثمره هاشمی (دستیار ارشد رئیسجمهوری)، موسوی (رئیس سازمان حج و زیارت) یا مشایی؟ یا کس دیگری که هنوز نامی از او نیست؟ هرچند مهم است که مشایی نفر اصلی این جریان به ساختمان سفید پاستور برسد اما بهنظر میرسد برای این جریان مهمتر آن است که پیروز شود؛ چراکه همه امور در دست نفر اصلی قرار دارد که حالا به ظاهر نفر دوم است. آیا واقعا این وضعیت تحقق مییابد؟ باید تا خرداد 92 منتظر ماند.
نکته آخر درباره مستقلها است. آقایان محسن رضایی، محمد سعیدیکیا و علی فلاحیان بهرغم وجاهت و سوابق خوب و ارزندهای که در دفاع مقدس و وزارتهای مختلف داشتهاند، سازمان رأی و پایگاه اجتماعی ندارند و شانس و اقبالی برای آنان متصور نیست. اما کسانیکه از جریان اصلاحطلب بهعنوان مستقل پا به صحنه میگذارند آقایان حسین کمالی، محسن مهرعلیزاده، مصطفی کواکبیان، محمدرضا عارف، محمد شریعتمداری نیز افراد خوشنام و باسابقهای هستند. هرچند که کواکبیان فاقد سابقه مدیریت کلان میباشد. این افراد مشکلی هم بهظاهر برای تأیید صلاحیت از سوی شورای نگهبان ندارند. اما مسئله اصلی این است که اینان نمیآیند که بمانند، اینان میآیند که بهنفع کاندیدای اصلی اصلاحطلبان کنار بروند. البته در این میان موقعیت دکتر محمدرضا عارف متفاوت است. شاید او تنها کسی باشد که بهعنوان کاندیدای منفرد و مستقل اما از جریان اصلاحطلب وارد انتخابات شود.
بهراستی یک انتخابات با این همه سناریو و شرایط و کاندیدا برای چیست؟ انشاءالله هدف، خدمت به اسلام و ایران و مردم و آرمانهای بلند و الهی حضرت امام خمینی (رحمتاللهعلیه) و شهیدان باشد. اما نباید از توطئه دشمنان قسمخورده و استکبار جهانی غافل شد. آنان با حربههای مختلف بهدنبال یأس و ناامیدی مردم از انقلاب و نظام هستند. چارهسازترین وسیله غلبه بر دشمنان و حل مشکلات، حفظ وحدت و همبستگی، حضور آگاهانه، مشارکت گسترده در انتخابات و پیوند ناگسستنی با رهبری فرزانه انقلاب اسلامی است. سربلندی و موفقیت همه ایرانیان آرزوی ماست
منبع:تسنیم
|