علی دارابی: همیت انتخابات ریاست جمهوری و آرایش نیرو‎های سیاسی
  26 اسفند 1391

 



به گزارش خبرگزاری تسنیم ،رقابتی جدی، در فضایی آرام، تحلیلی از انتخابات ریاست جمهوری و آرایش نیرو‎های سیاسی عنوان مقاله
علی دارابی درباره انتخابات ریاست جمهوری در هفته نامه پنجره است:

1. اهمیت انتخابات
24 خرداد 1392 دو انتخابات مهم و سرنوشت‎ساز برگزار می‎شود. یازدهمین دوره انتخابات ریاست‎جمهوری و چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا نه‎تنها در تحولات کشور بلکه در تحولات منطقه و جهان از حیث میزان مشارکت مردم و گرایش سیاسی پیروز در انتخابات تأثیرگذار خواهد بود. واقعیت آن است که آزادی، حق رأی و انتخابات واقعی از دستاورد‎های گرانسنگ انقلاب اسلامی است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی که میثاق ملی همگانی است، براساس اصل ششم، اداره کشور در جمهوری اسلامی را متکی بر آراء و از راه انتخابات و همه‎پرسی می‎داند. همچنین از 177 اصل و 14 فصل قانون اساسی، فصول و اصول مهمی به حقوق مردم (فصل سوم، اصل 19 تا 42؛ فصل پنجم، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن، اصل 56 تا 61؛ فصل نهم قوه مجریه، اصل 113 تا 151 و فصل هفتم، شورا‎ها، اصل 100 تا 107) و انتخابات شورا‎ها و ریاست‎جمهوری اختصاص دارد.
رأی‎دادن در جمهوری اسلامی علاوه‎بر استیفای حقوق شهروندی و صیانت از قانون اساسی، یک تکلیف و فریضه الهی تلقی می‎شود و حضرت امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) معمار کبیر انقلاب اسلامی همواره بر «میزان‎بودن آراء مردم» به‎عنوان معیار در نظام مردم‎سالاری دینی تأکید کرده‎اند و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر همین سیره و روش تأکید و ابرام داشته‎اند. انتخابات در ایران همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.دلایل این اهمیت عبارت‎اند از اینکه انتخابات:
1. نمایشی از اقتدار مردم در برابر زیاده‎طلبی دشمنان محسوب می‎گردد؛
2. قدرت بازدارندگی در برابر تحریم‎ها و تهدید‎های استکبار جهانی دارد؛
3. بازتاب وحدت و همبستگی ملی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی است؛
4. علاقه، وفاداری و پایبندی مردم را به نظام و انقلاب اسلامی نشان می‎دهد؛
5. مشارکت آگاهانه و داوطلبانه مردم برای استیفای حقوق شهروندی و نیز ادای تکلیف الهی را به نمایش می‎گذارد؛
6. بیانگر حاکمیت قانون و اداره امور بر پایه نظامات قانونی است؛
7. گویای اعتماد عمومی مردم به ارزش‎های انقلاب اسلامی فارغ از آمدوشد دولت‎ها و فراز و فرود جریانات سیاسی است؛
8. بیانگر آزادی، رقابت، مردم‎سالاری دینی و اداره واقعی امور به‎دست مردم است؛
9. جاری بودن زندگی و جریان امور در کشور به‎رغم مشکلات اقتصادی، تورم، گرانی، بیکاری، بی‎تدبیری و... است؛
10. تبلور اراده عمومی ملت و تحقق چیزی است که آن‎ها بهتر می‎پسندند.
2. مشارکت حداکثری
با این همه اهمیت انتخابات در گرو مشارکت گسترده و حضور مؤثر ملت است. این مشارکت مستلزم مقدماتی ضروری برای شکل‎گیری یک انتخابات پرشور، حماسی، تعیین‎کننده، سرنوشت‎ساز و آبرومند برای کشور است.
مهمترین سازوکار‎های مشارکت حداکثری و حضور گسترده عبارت‎ است از:
1. بازکردن فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور و به‎حاشیه‎راندن رویکرد انقباضی در اداره امور؛
2. بازکردن فضای سیاسی و رسانه‎ای و حضور چهره‎ها، گرایش‎ها و سلیقه‎‎های متفاوت و مختلف سیاسی وفادار به نظام و قانون اساسی؛
3. پاسخگوبودن قدرت‎ها و جریانات حاکم در اداره امور در قبال وظایف و مسئولیت‎‎های محوله؛
4. به‎حاشیه‎راندن افراطی‎گری و رادیکالیسم به‎خصوص زدن چوب حراج به حیثیت و آبروی مردم که متأسفانه امروزه در رسانه‎ها، تریبون‎ها و فضا‎های مجازی رایج شده است؛
5. رقابتی‎بودن انتخابات و حضور مؤثر همه جریانات سیاسی درون خانواده انقلاب؛ به‎خصوص جریاناتی که از کاندیدا و نامزد اختصاصی برخوردارند؛
6. حفظ آرامش و ثبات جامعه و همدلی مسئولان و پرهیز از اختلافات؛
7. موفقیت کشور در عرصه‎‎های جهانی به‎خصوص مباحث هسته‎ای و دیپلماسی؛
8. اتخاذ تمهیدات بایسته برای نقش‎آفرینی جوانان و دانشجویان که موتور محرکه انتخابات هستند؛
9. اقدام بایسته مسئولان در حل مشکلات کشور به‎خصوص گرانی، تورم، بیکاری، رشد بی‎سابقه قیمت‎ها و پایین‎آوردن هزینه زندگی مردم در کشور؛
10. ایجاد فضای پرشور و نشاط برای رقابت‎‎های انتخاباتی؛
11. آگاهی‎بخشی به آحاد مردم درباره توطئه‎‎های استکبار و شبکه‎‎های ماهواره‎ای برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات و روشنگری مسئولان، رسانه‎ها، مطبوعات و... به‎خصوص رسانه ملی؛
12. ایفای نقش بایسته توسط گروه‎های مرجع، نخبگان، احزاب، مطبوعات و رسانه‎ها در امر انتخابات؛
13. برنامه‎محوری، خردگرایی و عقلانیت در برنامه‎‎های نامزدهایی انتخابات و پرهیز از شعارگرایی و عوام‎فریبی.
3. آرایش نیرو‎های سیاسی
در یک دسته‎بندی کلی می‎توان جریانات و نیرو‎های سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده را به چهار گروه اصلی و چند زیرشاخه دسته‎بندی کرد (جدولهای 1-5).
ملاحظه:
1. کاندیدا‎های اصلاح طلبی که به‎صورت مستقل وارد انتخابات شده‎اند، رسما اعلام کرده‎اند که اگر جریان عمومی اصلاح‎طلب به اجماع و وحدت برسند، انصراف می‎دهند.
2. کاندیدا‎های مستقل منسوب به اصول‎گرا صریحا اعلام کرده‎اند که به‎نفع هیچ‎کس کنار نخواهند رفت.
4. برنامه‎ها، راهبرد‎ها و کاندیدا‎های جریانات سیاسی
یکم. جریان اصول‎گرا
الف. راهبردها
این جریان راهبرد خود را مبتنی بر اصول زیر قرار داده است:
1. پیروزی در انتخابات ریاست‎جمهوری و شوراها؛
2. رسیدن به وحدت همه جریانات اصول‎گرا؛
3. عدم پیروزی جریان فتنه و انحراف؛
این جریان از دو فرصت مهم و تاریخی بهره‎مند است:
1. حمایت جامعتین (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران) به‎عنوان پدران معنوی و رهبران فکری و سیاسی اصولگرایان؛
2. موقعیت برتر در نزد افکار عمومی براساس نظرسنجی‎ها و به‎سبب عملکرد و خدمات انجام‎شده که مورد تأیید مردم است.
ب. چالش‎ها
اما چالش‎‎های مهمی پیش روی این جریان قرار دارد:
1. اختلافات جدی میان گرایش‎‎های اصول‎گرایان که میان جریان سنتی و رهروان از یک سو و جریان تحول‎خواه، ایثارگران و رهپویان از سوی دیگر بر سر ریاست مجلس نهم بروز کرد و هنوز برطرف نشده است؛
2. شکل‎گیری جبهه پایداری پس از قهر و خانه‎نشینی 11روزه احمدی‎نژاد و صف‎بندی در برابر رئیس مجلس و نیز انشعاب آن به دو شاخه قم و تهران و از همه مهم‎تر عدم تعیین تکلیف قطعی خود که در کجا ایستاده است. در جبهه منتسب به دولت یا اصول‎گرایان یا هیچ‎کدام؟
3. تمایل بخش قابل ملاحظه‎ای از اصول‎گرایان سنتی به هاشمی رفسنجانی که گاهی در زمین تعریف‎شده هاشمی بازی می‎کنند و خود مانع بزرگی برای شکل‎گیری ائتلاف بزرگ اصول‎گرایان هستند؛
4. نوشتن عملکرد مجلس نهم و دولت دهم به پای اصول‎گرایان که به‎رغم آنکه باید فرصت جدی برای تداوم خدمت باشد به‎دلیل اختلافات، برخی ناکارآمدی‎ها، برخی تخریب‎ها و به‎خصوص سرزنش رهبری موجب چالش جدی است؛
5. عدم شکل‎گیری ائتلاف بزرگ از سوی اصول‎گرایان در انتخابات‎های گذشته (84، 88) که حاکی از اختلافات جدی است؛
6. چالش مهم دیگر آن است که اصول‎گرایان همه فکر و امکانات خود را معطوف به ریاست‎جمهوری کرده‎اند و از شورا‎های شهر و روستا غافل شده‎اند.
ج. نامزدها
1. اصلی‎ترین کاندیدا‎های اصول‎گرا در ائتلاف 1+2 هستند. دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر علی‎اکبر ولایتی و دکتر محمدباقر قالیباف.
2. مهندس محمدرضا باهنر، دکتر یحیی آل اسحاق، دکتر منوچهر متکی و حجت‎الاسلام مصطفی پورمحمدی کاندیدا‎های جریان سنتی (جبهه پیروان خط امام و رهبری).
3. دکتر علی‎رضا زاکانی، نامزد مطلوب جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی.
4. دکتر علی لاریجانی نامزد مطلوب جمعیت رهروان ولایت (اکثریت مجلس شورای اسلامی).
دوم. جریان اصلاح‎طلب
الف. راهبردها
راهبرد جریان اصلاح‎طلبی از هاشمی و خاتمی گرفته تا جریان افراطی و معتدل عبارت است از:
1. احیای حیثیت اجتماعی و بازگشت دوباره به صحنه اجتماع؛
2. بازگشت مجدد به قدرت و قوه مجریه؛
3. به‎دست گرفتن مدیریت شورا‎های شهر و روستا البته با چراغ خاموش؛ گفتنی است در انتخابات شورا‎های اسلامی شهر و روستا، 185هزار نفر برای 40هزار شورا انتخاب می‎شوند این تعداد در تهران 31 نفر خواهد بود. جریان اصلاح‎طلبی به‎دنبال به‎دست‎گیری قاطع شورا‎ها برای شکل‎دهی مجلس شورای اسلامی دهم است.
4. مظلوم‎نمایی، تلاش برای تطهیر خود و تأکید بر این نکته که از تریبون رسمی و قدرت رسمی نظام سهمی ندارند و برجسته‎سازی این امر که مشارکت بالا در انتخابات با حضور آنان تحقق می‎یابد؛
5. نفوذ در میان لایه‎‎هایی از اصول‎گرایان و برجسته‎سازی اختلافات میان اصول‎گرایان و دامن‎زدن به آن؛
6. تخریب، تخطئه و بزرگ‎نمایی ناکارآمدی و عدم موفقیت دولت؛
7. برجسته‎سازی مطالبات مردم ازجمله گرانی، تورم، بیکاری، تحریم‎ها و... و اصول‎گرایان را عامل اصلی این وضعیت معرفی‎کردن؛
8. تلاش برای شکل‎گیری یک ائتلاف بزرگ و دوقطبی‎کردن انتخابات میان اصول‎گرایان و اصلاح‎طلبان.
بزرگ‎ترین فرصت این جریان، در قدرت نبودن و برجسته‎سازی مشکلات کنونی است.
ب. چالش‎ها
اهم چالش‎‎های پیش روی اصلاح‎طلبان عبارت‎اند از:
1. ازدست‎دادن وسیع پایگاه‎‎های اجتماعی به‎دلیل عملکرد نادرست در جریان دولت اصلاحات و مجلس ششم و به‎خصوص جریان فتنه؛
2. نبود چهره محوری و شاخص چون هاشمی و خاتمی برای شکل‎گیری ائتلاف بزرگ و موفقیت در انتخابات. گفتنی است که این دو نفر از حامیان اصلی اصلاح‎طلبان هستند. اما هاشمی در انتخابات شرکت نخواهد کرد و خاتمی نیز به احتمال زیاد شانسی برای احراز صلاحیت نخواهد داشت. جریان «هاشمی می‎آید، هاشمی نمی‎آید» در انتخابات گذشته نیز وجود داشت که برای ایجاد فرصت و نیز ائتلاف اصلاح‎طلبان و مهم‎تر از آن، از بین بردن فرصت‎های اصول‎گرایان است که باید مورد توجه قرار گیرد.
3. اختلافات جدی و کشمکش میان نحله‎ها، طیف‎‎ها و شاخه‎‎های مختلف اصلاح‎طلبی؛ وجود جریان معتدل و درون نظام در یک سر طیف و جریان افراطی و برانداز در سوی دیگر، گویای وضعیت جریان اصلاح‎طلبی است.
4. اقبال عمومی به جریان اصلاح‎طلب پایین است. انتخابات مجلس نهم گویای این وضعیت است.
5. حمایت اپوزیسیون و ضدانقلاب، شبکه‎‎های ماهواره‎ای چون BBC، VOA (صدای آمریکا)، من‎وتو و... از جریان اصلاح‎طلب و رضایتمندی این جریان از آن حمایت‎ها.
اما نکته مهمی که نباید از آن غافل شد این است که به‎رغم این چالش‎‎ها اگر ائتلاف هاشمی – خاتمی بر سر لیست واحدی شکل گیرد و از سوی دیگر جریان اصول‎گرا به وحدت نرسد، وضعیت انتخابات در شرایط حساس و شکننده‎ای قرار خواهد گرفت که اولین نتیجه آن افزایش مشارکت در انتخابات و از سوی دیگر دومرحله‎ای‎شدن انتخابات ریاست‎جمهوری و به دور دوم رفتن نامزد‎ها خواهد بود.
ج. نامزدها
1. اکبر هاشمی رفسنجانی مطلوب‎ترین گزینه اصلاح‎طلبان برای انتخابات است، چرا که او در احراز صلاحیت مشکلی ندارد و نیز با سکوت و همراهی خود در زندانی‎شدن دو فرزندش (فائزه و مهدی) در مظلومیت هم قرار گرفته است. اگر هاشمی بیاید احتمال اجماع اصول‎گرایان نیز چون سال 84 بعید است. همچنین از نظر اصلاح‎طلبان هاشمی توان و قدرت چانه‎زنی با نظام را داراست و حاشیه‎ای امن برای آنان فراهم می‎سازد. اما بی‎تردید هاشمی قطعا نامزد انتخابات نخواهد بود.
2. سید محمد خاتمی نیز از وضعیت مشابهی به‎دلیل جایگاهش برخوردار است. احتمال تأیید صلاحیت او به‎دلیل عملکرد دولت 8ساله اصلاحات و مواضع در جریان فتنه، پایین است. اصلاح‎طلبان تنها در یک صورت خاتمی را کاندیدای خود قرار می‎دهند که از ابتدا بدانند او رد صلاحیت می‎شود تا بهانه خوبی برای تحریم انتخابات داشته باشند. اما منش، سلوک و شخصیت خاتمی با این نظریه سازگار نیست و اصولا دیگر خاتمی سودای ریاست‎جمهوری در سر ندارد.
3. محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، محمدعلی نجفی، حسین کمالی، محمد شریعتمداری، سید مصطفی محقق داماد و حسن روحانی از دیگر گزینه‎‎های اصلاح‎طلبان هستند. در این میان به‎نظر می‎رسد که به‎دلیل عدم امکان اجماع بر سر نامزد واحد، نامزدهای مطلوب طیف هاشمی رفسنجانی حسن روحانی و سپس محمدعلی نجفی هستند. طیف خاتمی هم به‎دنبال محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری و سپس محمدرضا عارف است.
حسین کمالی و محمد شریعتمداری برای ایجاد فضای تنفسی برای اصلاح‎طلبان و استفاده از تریبون‎‎های رسمی می‎آیند و به‎دلیل آنکه رأی ندارند به‎نفع نامزد خاصی کنار خواهند کشید.
سوم. جریان منتسب به دولت
الف. راهبردها
1. این جریان تمام تلاش خود را معطوف به ماندن در قدرت و حفظ قوه مجریه کرده است. مدل پوتین – مدودف چند سالی است که ذهن این جریان را به‎خود مشغول کرده است.
2. ایجاد فضای دوقطبی میان اصول‎گرایــــان و اصلاح‎طلبـــــان و مشغول‎کردن آن‎ها به یکدیگر و خود را به سلامت از میدان عبوردادن. آن‎ها این راهبرد را در انتخابات 84 تجربه کرده اند.
3. محبوبیت‎سازی و احراز صلاحیت نامزد خاص که در افکار عمومی به‎عنوان لیدر جریان انحرافی شناخته شده است، مهم‎ترین تلاش این جریان برای انتخابات است.
4. بهره‎گیری از ظرفیت‎ها، منابع و امکانات موجود در اختیار به‎خصوص پرداخت یارانه‎‎ها و سهام عدالت که در انگیزه توده‎‎های فقیر و روستا‎ها تأثیر دارد؛
5. حذف جریان اصیل درون نظام و حاکمیت‎بخشیدن به جریان موسوم به «گفتمان حماسه سوم تیر» که مدعی است تنها جریان اصیل، انقلابی، مردمی و ارزشی کشور است؛
6. افشاگری و تخریب جریانات و اشخاص مؤثر درون نظام به‎خصوص در مجلس و نامزد‎های مطرح اصول‎گرا و نیز اصلاح‎طلب (خالی‎کردن میدان از رقیبان با افشاگری مشابه مناظرات 88).
7. پرچمداری جریان مذاکره و رابطه با آمریکا و القای این مطلب به مردم که برای حل مشکلات و عبور از تحریم‎‎ها باید مذاکره کرد و قهرمان این کار نیز همین جریان است.
8. ایجاد اختلاف میان اصول‎گرایان و دامن‎زدن به آن برای جلوگیری از شکل‎گیری ائتلاف بزرگ، چراکه در این صورت امکان پیروزی این جریان از دست می‎رود.
9. ارجاع همه مشکلات و حل‎نشدن آن‎ها به نظام و مدیریت عالی آن و القای این موضوع به مخاطبان که دولت بدون اختیار است و نهاد‎های نظام در کار او دخالت می‎کنند. القای این موضوع به افکار عمومی که «دولت می‎خواهد مشکلات را حل کند، به مردم پول بدهد و ... اما نمی‎گذارند»!
امتیاز و فرصت اساسی این دولت «بهره‎گیری از منابع، ظرفیت‎ها، امکانات و رسانه‎ها» است. این فرصت منحصربه‎فردی است که در اختیار هیچ جریان سیاسی نیست و خدا کند که در مسیر درست به‎کار گرفته شود.
ب. چالش‎ها
اما مهم‎ترین چالش‎‎های پیش روی جریان منتسب به دولت عبارتند از:
1. ناکارآمدی دولت در تحقق مطالبات و برنامه‎‎های خود؛
2. فاصله‎گیری جدی اصول‎گر‎ایان از آن به‎گونه‎ای که کسی دولت را منسوب به اصول‎گرا‎یان نمی‎داند؛
3. بداخلاقـــی‎هــا، تخریــب‎هــا و اختلاف‎اندازی‎ها، موجب رنجش بزرگان نظام، مراجع تقلید، متدینین و حزب‎اللهی‎‎ها شده است؛
4. فاصله‎گیری فاحش دولت از شعار‎‎های ارزشی در سال‎های نخست، حذف اعضای دولت یکی پس از دیگری و فقدان نظام برنامه‎ریزی در کشور و نیز اداره آن بر محور شخص و فرد؛
5. افکار عمومی، دولت کنونی و جریان منسوب به آن را عامل اصلی تشدید تحریم‎ها، تهدیدها، گرانی‎ها، تورم، بیکاری و اوضاع بد اقتصادی می‎داند؛
6. نگرش سکولار به حوزه فرهنگ، هنر و به‎خصوص مذمت امر گزینش کارگزاران نظام به‎عنوان اقدامی که در تضاد با شایسته‎سالاری است شوکی بزرگ در میان همه ایجاد کرده است؛
با این همه بزرگ‎ترین چالش این جریان «گلایه رهبری از برخی رفتار‎ها و اقدامات آن است»؛ جریانی که همواره حمایت رهبری از خود را بزرگ‎ترین سرمایه خود می‎دانست.
ج. نامزدها
نامزد اصلی این جریان هرکس باشد از هم اکنون معلوم است که همه‎کاره کس دیگری است. بناست پوتین معاون اول مدودف شود. حالا پرسش اصلی این است که مدودف انتخابات 92 کیست؟ صالحی (وزیر خارجه)، الهام (معاون رئیس‎جمهوری و سخنگوی دولت)، نیکزاد (وزیر مسکن و شهرسازی)، ثمره هاشمی (دستیار ارشد رئیس‎جمهوری)، موسوی (رئیس سازمان حج و زیارت) یا مشایی؟ یا کس دیگری که هنوز نامی از او نیست؟ هرچند مهم است که مشایی نفر اصلی این جریان به ساختمان سفید پاستور برسد اما به‎نظر می‎رسد برای این جریان مهم‎تر آن است که پیروز شود؛ چراکه همه امور در دست نفر اصلی قرار دارد که حالا به ظاهر نفر دوم است. آیا واقعا این وضعیت تحقق می‎یابد؟ باید تا خرداد 92 منتظر ماند.

نکته آخر درباره مستقل‎ها است. آقایان محسن رضایی، محمد سعیدی‎کیا و علی فلاحیان به‎رغم وجاهت و سوابق خوب و ارزنده‎ای که در دفاع مقدس و وزارت‎‎های مختلف داشته‎اند، سازمان رأی و پایگاه اجتماعی ندارند و شانس و اقبالی برای آنان متصور نیست. اما کسانی‎که از جریان اصلاح‎طلب به‎عنوان مستقل پا به صحنه می‎گذارند آقایان حسین کمالی، محسن مهرعلیزاده، مصطفی کواکبیان، محمدرضا عارف، محمد شریعتمداری نیز افراد خوشنام و باسابقه‎ای هستند. هرچند که کواکبیان فاقد سابقه مدیریت کلان می‎باشد. این افراد مشکلی هم به‎ظاهر برای تأیید صلاحیت از سوی شورای نگهبان ندارند. اما مسئله اصلی این است که اینان نمی‎آیند که بمانند، اینان می‎آیند که به‎نفع کاندیدای اصلی اصلاح‎طلبان کنار بروند. البته در این میان موقعیت دکتر محمدرضا عارف متفاوت است. شاید او تنها کسی باشد که به‎عنوان کاندیدای منفرد و مستقل اما از جریان اصلاح‎طلب وارد انتخابات شود.

به‎راستی یک انتخابات با این همه سناریو و شرایط و کاندیدا برای چیست؟ ان‎شاءالله هدف، خدمت به اسلام و ایران و مردم و آرمان‎های بلند و الهی حضرت امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) و شهیدان باشد. اما نباید از توطئه دشمنان قسم‎خورده و استکبار جهانی غافل شد. آنان با حربه‎‎های مختلف به‎دنبال یأس و ناامیدی مردم از انقلاب و نظام هستند. چاره‎سازترین وسیله غلبه بر دشمنان و حل مشکلات، حفظ وحدت و همبستگی، حضور آگاهانه، مشارکت گسترده در انتخابات و پیوند ناگسستنی با رهبری فرزانه انقلاب اسلامی است. سربلندی و موفقیت همه ایرانیان آرزوی ماست

منبع:تسنیم    

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.