نشانهای ملی کشور را رها کنید، نشان رفاقت اهدا کنید!
20 اسفند 1391 |
نشان ملی فرهنگ کشور ایران در شرایطی طی مراسمی رسمی به رئیس دفتر رئیس جمهور تعلق گرفت که این اهدا، با نقدهای جدی همراه شد و مهمترین نقد پیش روی، علت اهدای این نشان و جایگاه صاحب این نشان در حوزه فرهنگ و میزان سابقه و اثرگذاریاش در فرهنگ ایران زمین بوده است و گویا با اهدای این نشان، این بار مبحث شیوه نامه اهدای نشانهای ملی به چالش کشیده شده است.
به گزارش «تابناک»؛ نشان ملی در تعریف معمول و لغتنامهای، نمادی است که هر جامعه یا ملتی به وسیله آن شناخته میشود و نشان ملی میتواند بصری، گفتاری یا تمثالی باشد که البته در کشورهای گوناگون، عمدتاً مدالی کوچک است که بر سینه صاحبش از سوی عالیترین مقامات هر کشور زده میشود و در ایران نیز پس از تصویب هیأت وزیران درباره اشخاص دارای نشانهای ملی، رئیس جمهور نشان را اهدا میکند.
بنابراین، دادن نشان ملی فرهنگ به مشایی در نشست چهارشنبه هفته گذشته هیأت دولت تصویب و امروز این نشان طی مراسمی رسمی به وی اهدا شد. اهدای این نشان طبیعتاً با نقدهای کلامی در محافل فرهنگی همراه شده و میشود، چرا که این نشان آن هم از در سطح درجه یک، تنها به معدودی از چهرههای شاخص در تاریخ ایران اهدا شده و این اشخاص نیز عمدتاً دارای فعالیتهای وسیع شفافی در حوزه فرهنگ بودهاند.
البته ابهام در کیفیت انتخاب اشخاص برای اهدای نشانهای ملی، تنها به حوزه فرهنگ خلاصه نمیشود و اقسام دیگر نشانهای ملی نیز با همین ابهام همراه است؛ برای نمونه، هرچند محمد بنا به واسطه کارکرد موفق تیم ملی کشتی فرهنگی، شایسته اهدای نشان ملی بود، نه نشان شجاعت ـ چرا که باید نشان شجاعت طبیعتاً به سربازان فداکار یا چهرههایی که شجاعتهای اینچنینی در نبرد یا سطح جامعه انجام دادهاند، تعلق گیرد ـ باید به واسطه این افتخارآفرینی، نشان درجه یک لیاقت را دریافت میکرد.
به عبارت دیگر، نخستین نقدی که همواره به نشانهای ملی وارد است، شرایط غیرشفاف و نامشخص بودن معیارهای کاملاً شفاف برای اهدای چنین نشان مهمی به اشخاص با صلاحیتهای نامشخص است، حال آن که صاحب چنین نشانی، خواسته یا ناخواسته را در تاریخ به عنوان یکی از دارندگان این نماد ملی ثبت میشود.
در رابطه با مشایی البته رئیس جمهور پس از سخنرانی ویژهای که برای رحیم مشایی در مراسم امروز انجام دادند، ارزش کمکها و تلاشهای مشایی در ثبت جهانی نوروز به عنوان یکی از فعالیتهای فرهنگی مشایی یاد کرد و همچنین عنوان نمود که در یک دوران کوتاه (دوران ریاست مشایی برای سازمان میراث فرهنگی) چندین برابر تاریخ ثبت جهانی آثار ما شاهد ثبت جهانی و ملی میراث ملی و آثار ملی کشورمان بودیم و این آثار به جامعه جهانی معرفی شد.
با این حال، آیا این دو اتفاق که قطعاً توسط گروههای مختلف صورت پذیرفته و مشایی در خوشبینانهترین حالت، در بخشی از پروسه ثبت این عناوین تنها رئیس سازمان میراث فرهنگی بوده، ملاک کاملی برای اهدای چنین نشان مهمی محسوب میشود؟ آیا واقعاً مشایی جزو نمادهای زنده فرهنگی کشور است که نشان ملی به عنوان مهمترین نماد هر حوزه به وی اهدا شود و آیا در این حوزه بسیاری از چهرههای شاخص فرهنگی که کهنسالی را نیز سپری میکنند، در قیاس با مشایی، جایگاه به مراتب شایستهتری ندارند؟
در واقع اگر قرار باشد به چهرههای چون مشایی نشان ملی داده شود، قطعاً نشان رفاقت میتواند تعلق گیرد که متأسفانه هنوز در میان نشانهای ملی طراحی نشده است. در کنار این مباحث شاید بتوان این درخواست را پیش کشید که درباره اهدای این نشانها، شفاف سازی بیشتری کرد و معیارهای اهدای هر نشان به صورت کامل دقیق تعریف و به کمیسیونهای کاملاً غیردولتی متشکل از متخصصان یا مجامع تخصصی هر حوزه واگذار شود و در نهایت گروهی از اشخاصِ صاحب صلاحیت هر ساله از سوی این نهادهای تخصصی به ریاست جمهوری معرفی شوند و از میان ایشان یکی از متخصصان برگزیده شوند.
منبع:تابناک
|