واژه «جریان انحرافی» را برای مقابله با رهبر انقلاب ساخته اند!
  23 اسفند 1391

 

فضای سیاسی کشور به شدت در حال انتخاباتی شدن است و هر روز خبر جدیدی از کاندیدا و یا ائتلافی جدید به گوش می رسد. این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به دلیل شرایط خاص کشور اهمیت مضاعفی پیدا کرده است، اهمیتی که اگر به صورت کاذب به آن دمیده شود مسائل اصلی کشور را در سه ماه باقی مانده تا انتخابات، تحت شعاع قرار خواهد داد.
پس از اعلام کاندیداتوری محمدرضا باهنر ، اتفاق مهم ساعات گذشته در فضای انتخاباتی کشور، این است که تشکلی موسوم به «جنبش مردمی مطالبه آرمان‌های انقلاب اسلامی تهران» طی بیانیه‌ای از برخی چهره‌هایی که از نگاه آنها صلاحیت‌های گفتمانی و تشخیصی را برای اداره پست ریاست‌جمهوری دارند، دعوت کرده اند تا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوند. بنا بر برخی ادعاها این تشکل، متشکل از تعدادی از فعالان فرهنگی، رسانه‌ای و دانشجویی شهر تهران هستند.
آنان در مقدمه دعوت نامه خود برای یازده نفر از افراد مورد علاقه خود برای کاندیاتوری درانتخابات ریاست جمهوری آورده اند :
جمعی از مجموعه های مردمی انقلابی سراسر کشور و جمع های نخبگانی انقلابی، با اعتقاد به بحرانی نبودن شرایط کشور و عدم قحط الرجال و وجود ظرفیت های گسترده در نسل دوم انقلاب و ضرورت نهادینه شدن جمهوریت غیر اشرافی و حزبی برامده از صلاحیت های حقیقی افراد، ضروری دیدند تا بعضی از چهره هایی که از نگاه آن ها صلاحیت های گفتمانی و تشخیصی را برای اداره ی ریاست جمهوری دارند و را از بین لیست بلند بالایی از نیروهای توانا، به عرصه ی انتخابات دعوت نمایند . اسامی یازده نفره دعوت شده این تشکل به شرح زیر است :
سعید جلیلی، محمد محمدیان،سید عباس نبوی، محمد جواد حاج علی اکبری، سعید قاسمی، محمد رضا نقدی، حسین علی عظیمی، وحید جلیلی، مسعود ده نمکی، حسن رحیم پور ازغدی، علیرضا پناهیان.
اما در جبهه دولتی ها حمایت های مستقیم و غیر مستقیم از آنچه رقبا جریان انحرافی می خوانندش ادامه دارد. پس از حمایت های رد و بدل شده بین رئیس جمهور و مسئول دفتر سابق وی از هم، اکنون جنبه تئوریک حمایت از جریان موسوم به جریان انحرافی هم شروع شده است و کسانی را که به وجود جریان انحرافی معتقدند را در رویارویی با رهبر انقلاب قرار داده اند. در واقع یکی از رسانه های دولتی با اشاره به پیوند زبان و سیاست نوشته است که ایجاد واژه های جدیدی سیاسی چون جریان انحرافی در نظام امت و امامت ابتدا باید از طریق امام صورت گیرد . در غیر این صورت استفاده از واژه های سیاسی که امام از آنها استفاده نکرده است، ضدیت با امام تلقی خواهد شد. این رسانه در این باره نوشته است :
کسانی که حوادث پس از انتخابات را با هر واژه ای به جز واژه «فتنه» (ترمینولوژی تولید شده توسط رهبری برای مهار بحران سال 88) توصیف کردند (تعابیری چون کدورت، دعوای سیاسی و در گیری خانوادگی، اعتراض به نتایج انتخابات و ...) با رهبری انقلاب وارد یک منازعه ترمینولوژیک شده اند.
حدود دو سال نیز از تولید یک ترمینولوژی سیاسی جدید در فضای سیاسی کشور می گذرد. ترمینولوژی انحراف» از جانب رهبرانقلاب ساخته و پرداخته نشده و در میان سخنان ایشان حتی یک مورد اشاره به وجود «جریان انحرافی» یا «انحراف مسئولان از ارزشهای انقلاب» وجود ندارد. با این وجود این روزها، ادبیات انحراف، ادبیات سیاسی غالب در فضای نخبگانی و رسانه ای است . در حقیقت طی دو سال گذشته برای دومین بار منازعه ای ترمینوژیک با رهبر انقلاب آغاز شده است.
خلاصه کلام این که این رسانه دولتی معتقد است که افرادی که در سالهای گذشته از واژه فتنه استفاده نکردند و همچنین افرادی که از از واژه جریان انحرافی استفاده کرده اند؛ هر دو به مقابله واژه ای با رهبر انقلاب برخاسته اند.
سئوال اصلی این است که به فرض پذیرش این ادعا ، رئیس جمهور چه اندازه از ترمینولوژی رهبر انقلاب درباره فتنه سال 88 استفاده کردند؟ مسئول دفتر سابق رئیس جمهور چه اندازه از این ترمینولوژی رهبر انقلاب استفاده کرده است؟ اگر بنا بر رویارویی ترمینولوژیک باشد آیا این دو در صف مقدم نیستند؟
مثال دیگری می زنیم رهبر انقلاب از انقلاب های اخیر در کشورهای اسلامی از ترمینولوژی بیداری اسلامی استفاده کرده اند، دولت و رئیس جمهور و دوستان چه اندازه مطیع این ترمینولوژی بوده اند؟ آیا غیر از این است که رئیس جمهور و دوستان خود از ترم های جدید و البته متضاد استفاده کردند؟ چه کسانی در دولت باعث شدند از فراگیری گفتمان بیداری اسلامی در مورد انقلاب در کشورهای عربی جلوگیری شود؟ چه کسانی ترم بیداری انسانی را جایگزین بیداری اسلامی کردند؟ آیا در این موارد هم نبرد ترمینولوژیک با رهبر انقلاب شکل گرفته است؟ اگر اینگونه است چرا ؟ چرا زمانی که تئوریسین های دولتی خود را متخصص تبیین رابطه امام و امت می دانند اینگونه موارد را فراموش می کنند؟ در ادبیات رهبر انقلاب مبارزه قاطع با فساد یک کلید واژه است، آیا خلق کلید واژه خط قرمز در مورد رسیدگی به اتهامات نزدیکان رئیس جمهور هم نبردی ترمنولوژیک با رهبری است؟
اما در فضای انتخاباتی کشورعده ای از کاندیداها یا کسانی که فعالبت انتخاباتی هستند، همچنان نگران مطرح شدن اتهامات مالی علیه خود هستند و پیش از ورود به رویارویی مستقیم با رقیب، پیشدستانه خود را پاکدست معرفی می کنند. آخرین نمونه آن صادق محصولی از اعضای جبهه پایداری است که گفته می شود از میلیاردرهای این جبهه است. وی پیشدستانه در حال تاکید بر پاکدستی خود است. مساله ای که بنا بر اصل برائت ، باید آن را تایید کرد. اما بهتر است که این افراد فهرست اموال و دارایی های خود و خانواده خود را پیش از گرفتن مسئولیت و پس از آن و راه های به دست آوردن آن را شرح دهند تا دیگر ابهامی باقی نماند. شاعر هم که می فرماید
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی!
پولدار های جناح های سیاسی البته کار بدی نکرده اند، اما خوبی کنند و شفاف سازی کنند، ثمره اش را خواهند دید. اگر عقلای جبهه پایداری به عنوان نمونه فردی مثل محصولی را ملزم به چنین کار خوبی کنند، ذهن مردم هم از تشویش بیرون خواهد آمد. راستی خوبی چه بدی دارد که یک بار نمی کنند ؟
اما جدا از مباحث انتخاباتی سخنان محمد رضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور، در یک مراسم هم بسیار جالب است،آنجا که درباره توسعه علمی در آمریکا و ایران می گوید:
آمریکا را از 13 مهاجر تبعیدی انگلیسی ساختند. یه مشت لات و ... اما یک آدم عاقل رفت آنجا و ادم های نخبه را جمع کرد و حالا شده آمریکا. قدرت آمریکا اف 14 و اف 16 و اسلحه نیست. علمش است که او را برتر کرده بر جهان. درست که 50 کشور کنار هم نشسته اند و یک کشور بزرگ درست کرده اند. چند سال پیش یکی از مقامات آمریکایی به یکی از مقامات ایرانی نامه ای فرستاد و می گوید ما دو قدرت. بقیه را آدم حساب نکرده. گفته ما و شما هستیم!

منبع:تابناک   

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.