قطار انقلاب
  20 اسفند 1390

 

احزاب و شخصیت‌ها - رضا تاجگرهمیشه ملت، برنده اند؛ اگر آگاه باشند و آگاهانه رفتار نمایند. انتخابات، مثل دیگر رفتارهای مدنی، صرفاً یک آزمون شهروندی است. هراندازه که ما شهروندان، از حقوق شهروندی بیشتر آگاه باشیم و حق و تکلیفِ مدنی خود را بهتر، دقیق تر و قانونی بدانیم، طبیعی و بدیهی است که بیش از پیش، توفیق پیدا می کنیم و در حیاط سیاست، بانشاط تر به حیات مدنی خویش ادامه می دهیم.
از همین رو، خداوند تأکید دارد که ما به این سؤال استفهامی، آگاهانه و با تفکر، پاسخ مثبت دهیم که : مگر نه این که آنان که می دانند با آنان که نمی دانند باهم برابر نیستند؟!
و به مصداقِ هرکه بامش بیش، برفش بیش! هرکه دانایی و آگاهی و دانش و علمش بیش، مسؤولیتش بیش تر!
آنان که بر طبل « رأی ندهید! » هربار می کوبند، از آنان که مردم را فریب می دهند، به مراتب بیشتر، قابل نکوهش و سرزنش اند لیکن موضعِ نزاع و بحث و اختلاف اینجاست که؛ آنان که شعار « رأی ندهید! » سر می دهند، نه این مرتبه؛ که همه وقت! خود را مدعی پرچم داریِ آگاهی و سواد و شعورِ مدنی می دانند و متأسفانه به جای آگاهی بخشی و اقدام در جهت بالا بردنِ سطح سواد و میزان شعور مدنی و اطلاعات حقوقی افراد جامعه، با صدور دستور و فرمایش های صریح و آشکار، از پشت پرده و زیرپوستی، بجای همین دیگرانِ ناآگاه و کم آگاه تصمیم می گیرند و انتظارِ تبعیت و پیروی گروه های گرسنه و تشنه ی ایستگاه های شکم ( تکرار همان یک لقمه ی معروف مشروطیت ) را نیز دارند. تورا چه می شود که بگویی رأی دادن و یا رأی ندادن ـ هردو ـ حق شهروندی من و توست؛ اما آگاهانه! یعنی بدان و آگاه باش که اگر می خواهی رأی بدهی، آگاهانه رأی بده و اگر هم نمی خواهی رأی بدهی، آگاهانه رأی نده! اساساً رفتار مدنی صحیح یعنی همین!که شهروندان، آگاهانه رفتار نمایند و نه!کورکورانه و ناآگاهانه!
مشارکت در امور مدنی جامعه، حق ابتدایی هر شهروند است؛ لیکن برخورد آگاهانه داشتن با مسایل روز اجتماعی و امور شهروندی، تکلیفِ شهروندان است. یک شهروند، تکلیف دارد که آگاهانه در امور مدنی، مشارکت نماید؛ نمی تواند به راحتی از زیر بارِ مسؤولیتِ اجتماعی و شهروندی خویش شانه خالی کند، مگر آگاهانه!
وقتی گفته می شود آگاهانه! به این معنا نیست که می تواند در امور مدنی، مشارکت نكند؛خیر! یعنی بایستی دلیلی موجه، قانع کننده و محکمه پسند در نزد دادگاه وجدان های بیدارِ جامعه داشته باشد.
به نظر نگارنده، همان طور که هیچ پدرومادری نمی توانند به دلایل واهی و بی اساس و توجیه های غیرقابل پذیرش از نظر منطقِ تربیتی، از حضورِ فعال و مشارکتِ پویا در نشست های اولیا و مربیانِ مهدکودک و دبستان و دبیرستانِ فرزندخویش، خودداری نمایند، نیز نمی توانند ناآگاهانه! در امور مدنی و مهم شهروندی همچون انتخابات، مشارکت نداشته باشند.
شاید صحیح تر باشد اگر به جای کوبیدن بر طبل توخالیِ « رأی ندهید! » سازِ آگاهی بخشی شهروندان از حقوق اجتماعی و شهروندیِ ایشان، کوک می شد؛ و حالا، انگشتِ ندامت و پشیمانی، نشانِ صاحبان انگشتِ مشارکت و حضورِ مدنی داده نمی شد! و کاش از راه نیافتن به بهارستان نهم، رازِ آگاهی دهی و آگاهی بخشی شهروندان و حق و تکلیف های شهروندی، آشکار شود تا که دیگرباره ـ بی منطق و ناآگاهانه ـ بر طبل توخالیِ « رأی ندهید! » نکوبند!
طرفدارانِ این طبل توخالی که از آزادی های مدنی هم دم می زنند، دستِ کم! یکبار برای همیشه، به شهروندِ فرهیخته ای( که به یقین و به تحقیق در نظریه ی « گفت و گوی تمدن ها » صاحب نظر است) در عمل گوشِ جان بسپارند که حضور نمی تواند منفعل و ساکت باشد لیکن مشارکت، ممکن است هم پویا، هم فعال و در عین حال، اعتراض گونه باشد و در هرصورت، چشم های تیزبین و نکته سنجِ تاریخ نویسان را به تعجب باز نگاه دارد!
و این، درسی است از درس های مردم سالاری و تمرینِ دموکراسی که در جامعه ی مدنی، هر شهروندی ـ خود ـ مسؤولِ إعمالِ حق خویش و انجام تکلیفِ خود است؛ آگاه که باشد از دیگری تکلیف نمی خواهد. حق خویش می داند و آگاهانه به تکلیفِ مدنی اش عمل می کند.
آری! قطار انقلاب، در حرکت است. و تداوم حرکت این قطار، به میزانِ تکاپو، پویایی و فعال بودن مسافرانِ آن است. قطار انقلاب، نمی ایستد. و ایستگاهی برای پیاده شدن ندارد. هیچ کس هم، از آن پیاده نمی شود؛ مگر این که خود بخواهد!

منبع:خبرآنلاین   

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.