تشکل های سیاسی بی خاصیت
16 اسفند 1390 |
علی نقیه،
۱- هزینه هزاران هزار نفر ساعت پیرامون تهیه دو لیست انتخاباتی مرا به فکر فرو برد. مخصوصا اینکه افراد درگیر این مساله- اعم از شرکت کنندگان در جلسات و مناظره ها، سخنرانان، نگارندگان یادداشت های سیاسی، تحلیل گران،...- مسوولین و نخبگان نظام هستند.
آیا این بهترین استفاده از زمان و منابع و نزدیک ترین سازوکار به آرمان ها و به حرکت در مسیر پیشرفت و عدالت است؟ بعد از تهیه لیست چه می شود؟ غالبا برنامه مدون برای پیشرفت کشور و گسترش عدالت و حل مشکلات مردم ندارند، لذا شعار می شود محور پویش گروه ها و بعضا به تخریب یکدیگر می پردازند. از اصول اخلاق گرفته تا آبروی افراد و علمای برجسته، هزینه می شود.
وعده های محلی نیز بعضا خارج از حیطه اختیارات و توانایی نمایندگی مجلس داده می شود. حالا چرا این همه حزب و تشکل با هم سر یک میز می نشینند و تن به سهم حداقلی در لیست مشترک می دهند؟ زیرا به خودی خود وزنی ندارند! چرا؟ به این دلیل که محتوا و برنامه مدونی ندارند- فعالیت هایشان در گردهمایی های سیاسی، سخنرانی اعضای شاخص، انتشار بیانیه های کلیشه ای و نگارش یادداشت های سیاسی خلاصه می شود.
وقتی لیست می دهند، یعنی: مردم، اگر به ما اعتماد دارید و شعارهای ما را قبول دارید، به آدمهایی که ما معرفی می کنیم رای بدهید! این که این نامزدها قرار است چه تخصصی به میدان بیاورند، چه سیاست هایی را پیگیری کنند، کدام یک از زخم های مردم را التیام بخشند... بماند! فراموش نشود که ادعاهای "اصول گرایی" و "پشتوانه گفتمانی برای انقلاب اسلامی" تا زمانی که همراه با برنامه مدون برای تبلور آن در سیاست گذاری های متعدد عمومی نباشد، تنها شعار است.
۲- حزب های ما برخی خصوصیات منفی حزب گرایی را در خود جمع کرده اند، مانند: زد و بند های سیاسی برای رسیدن به قدرت، تقدم منافع حزبی بر اخلاق سیاسی و در مواقعی بر مصلحت و منفعت ملی، صدور بیانیه های بی خاصیت، ارتباط با کانون های ثروت و غالب فعالیت در دوران انتخابات. مخالفت برخی از دلسوزان با حزب گرایی نیز ناظر بر این واقعیات است. در مقابل نکته کلیدی مثبت اما مغفول تحزب، برنامه ریزی روش مند برای همه عرصه های سیاست گذاری عمومی از جمله رفاه اجتماعی، اقتصاد، سلامت، انرژی، فرهنگ عمومی، ارشاد اسلامی، ساختار اداری و مدیریتی، کشاورزی، صنعت، تجارت، سیاست خارجی، آموزش و پرورش، آموزش عالی،... می باشد.
تدوین برنامه برای سیاست گذاری در عرصه های عمومی امری تخصصی است و مراحل آن به صورت اجمالی عبارت است از برآورد دقیق از وضع موجود، مطالعه علمی و جمع آوری و تحلیل روش مند تجربه بشری در گزینه های مدل مورد نظر، طراحی مستند مدل در چارچوب نظری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، امتحان اجزای مدل، پایلت پژوهشی مدل کامل، تحلیل هزینه-اثربخشی، تدوین مراحل و شرایط دقیق پیاده سازی، سازوکارهای نظارت بر برنامه و ارزیابی روش مند پیامد های برنامه. با مراجعه به سایت احزاب با سابقه - فی المثل حزب موتلفه اسلامی- کارگروه های مختلفی مانند اجتماعی، اقتصادی، بانوان،... در این تشکل دیده می شود. هر کارگروه محتوایی نیز منتشر کرده است. مثلا مطلبی با عنوان "رفاه اجتماعی" کلیاتی فهرست وار از ساختار و اهداف و وضع موجود بیان کرده است.
همچنین "راهکارها و پیشنهادات" فهرست وار ارائه شده است، اما این مطلب به هیچ عنوان یک برنامه مدون علمی و کاربردی برای استفاده در سیاست گذاری نیست. دیگر تشکل ها و احزاب- از تشکل های فراگیر اصول گرایی گرفته تا حزب های پر طمطراق اصلاح طلب- همین مطالب نیم بند را هم نداشته و ندارند! چه برسد به برنامه مدون برای سیاست گذاری. ۳- حال سناریوی زیر را متصور شویم: چند حزب یا تشکل بزرگ نهادینه شده داریم. این نهادها در همه عرصه های سیاست گذاری عمومی برنامه مدون علمی و کاربردی و متمایز از یکدیگر دارند. برنامه ها بسیار روش مند با رعایت مراحل فوق الذکر تدوین شده است، بهترین مسیر پیشرفت کشور در آن عرصه سیاست گذاری را مدعی هستند و به صورت عمومی در سایت حزب قابل دسترسی می باشند. برخی از این برنامه ها تمرکز جزیی دارند و به دنبال هدف قرار دادن معضل خاص اجتماعی یا منطقه ای و یا بهینه سازی بخشی از سیاست و ساختار موجود هستند.
برخی دیگر از این برنامه ها سیاست و ساختاری کاملا متفاوت با وضع موجود همراه با مراحل دقیق مدیریت تحول و لحاظ هزینه های مرتبط پیشنهاد می کنند.این تشکل ها خیل عظیمی از استعدادهای جامعه، حوزه و دانشگاه را به کار گرفته اند و طی مراحل شفاف و عادلانه کادرسازی و عضویت در کارگروه های مختلف، مشارکت فعال و مستمر عمومی را نهادینه ساخته اند. در زمان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، تبلیغ برای سیاست های پیشنهادی خود را در اولویت قرار می دهند. سیاست های پیشنهادی هم به زبان عمومی منتشر و تبلیغ می شود و هم به زبان تخصصی علمی به همراه با داده ها و جزییات پژوهشی در سایت حزب قابل دسترسی است. نامزدهایشان به عنوان عضو کارگروه های مربوطه حزب و با هدف پیاده کردن این سیاست ها برای شرکت در انتخابات معرفی می شوند. مردم نیز با رای به کاندیداها، در اصل به سیاست های مطبوع خود رای می دهند. نماینده مجلس وجه قانون گذاری سیاست های پیشنهادی حزب را پیگیری می کند و کاندیدای ریاست جمهوری به دنبال پیاده سازی مجموع برنامه های مدون حزب است.
۴- در چنین فضایی دیگر بستر برای شعار و وعده سرخرمن فراهم نیست. احزاب "سیاست محور" خواهند بود، نه "سیاسی کار". فضای رقابت انتخاباتی تبدیل می شود به بستری برای نقد و بررسی سیاست های پیشنهادی مختلف، به جای مکان شعارهای مبهم و تخریب شخصیت یکدیگر. مردم مجذوب حزب هایی می شوند که مجموع سیاست هایشان را برای پیشرفت کشور می پسندند. یا حتی ممکن است یک نفر سیاست فرهنگی حزب الف را بپسندد و سیاست سلامت حزب ب. در آن صورت در انتخابات مجلس به کاندیدایی که در کارگروه فرهنگی حزب الف است رای می دهد و به کاندیدای کارگروه سلامت حزب ب. دغدغه در صدر این نوشته هم برطرف می شود، زیرا دیگر احتیاجی به لیست بازی نیست! همچنین دیگر شاهد ثبت نام تعداد زیاد کاندیداها نخواهیم بود. چند حزب قوی با سیاست گذاری های مدون خواهند بود که کاندیدا معرفی می کنند. یک فرد مستقل هم معمولا فرصت مقابله با کاندیدای حزب را ندارد، زیرا کاندیدای مستقل یک سری شعار و در بهترین حالت ایده های نو اما نپخته ارائه می دهد و کاندیدای حزب سیاست های مستند و مدون.
۵- پس از انتخابات پر شور ۱۲ اسفند، وارد فاز جدیدی از بلوغ سیاسی شده ایم. دیگر فضای مقابله با اپوزیسیون معاند نظام تمام شد و شاهد رقابت گروه های داخل نظام بودیم. در چنین فضایی دغدغه اصلی کارآمدی است و حضور محافظه کاران سنتی طبیعتا کم رنگ می شود- همان طور که در آرای تهران مشهود است. گروه های سیاسی نیز اگر خود را به روز نکنند به سرعت از صحنه خارج خواهند شد. رهبر انقلاب در سخنرانی راهبردی کرمانشاه در سال جاری فرمودند: "نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد". همچنین فرمودند: "ما با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم" و "قبل از پيروزى انقلاب، پايههاى يك حزب بزرگ و فعال را خود ما ريختيم...". آیا به نظر نمی رسد که تغییر پیشنهادی در این نوشته در سازوکار تشکل های سیاسی برای کارآمدی و حرکت در مسیر پیشرفت و عدالت بیش از هر زمانی لازم باشد؟ یا اینکه ساز و کار فعلی تشکل ها و لیست بازی های انتخابات مجلس و شعارهای کلی و مبهمی مانند "آزادی" و "عدالت" در انتخابات ریاست جمهوری ما را کفایت می کند؟
منبع:الف
|