ناگفته‌های خواندنی از التقاط فکری مهره های اصلی فتنه 88/ تاج زاده روی کتاب‎های شهید مطهری خط می‎کشید
  11 اسفند 1390

 

اميرحسين ثابتي: سردار حسن حمیدزاده از دانشجویان فعال و مبارز قبل از انقلاب است که در دانشگاه علم و صعنت فعالیت داشته و بعد از پیروزی انقلاب نیز با عضویت در گروه منصورون، به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیوست و به همین خاطر، خاطرات جذاب و ناگفته های فراوانی از جریان ها و گروه های سیاسی و مبارز دهه 60 دارد.

وی سال‎ها بعد نیز جانشین معاون آموزشی دانشگاه امام حسین علیه السلام شد و مدتی نیز معاون پارلمانی ستاد کل نیروهای مسلح بود. حمیدزاده در حال حاضر نیز از کاندیداهای جبهه پایداری انقلاب اسلامی است که نام وی در لیست 30 نفره تهران دیده می شود.

او چندی قبل میهمان رجانیوز بود و گفت‎وگویي تفصيلي در مورد انتخابات مجلس و نوع آرایش احزاب و جریان های سیاسی داشت؛ هر چند چاشنی این گفت‎وگوی جذاب، بیان ناگفته هایی جذاب از تاریخ انقلاب و برخی سیاسیون بود که در فتنه 88 نقش تأثیرگذاری داشتند.



جزییاتی از اختلاف‌هاي طیف چپ و راست سازمان مجاهدین انقلاب در مورد شریعتی، مطهری و روز کارگر/ تفسیر مارکسیستی خوئینی ها از قرآن طوری بود که می گفتند "الم" یعنی انگلس، لنین، مارکس!

رهبری به موسوی لاری گفتند چرا جلوی مردمی را که می خواهند علیه کودتاگران تظاهرات کنند، می گیرید؟/ احمدی‌نژاد قدرناشناسی کرد و می‌توانست همان احمدی‌نژاد 3 تیر باقی بماند/ علایی به سرویس های اطلاتی بیگانه وصل نیست اما بیش از این فهم و کشش ندارد

حمید زاده در ابتدای این گفت‎وگو ضمن معرفی خود به بیان خاطراتی از دوران دانشجویی‎اش در دانشگاه علم و صنعت و مبارزات علیه شاه و جریان مارکسیسم پرداخت و تاکید کرد: بارها در جمع‌های دانشجویی علیه مارکسیسم و مارکسیست‌های دانشگاه صحبت کردم. در ضمن مبارزات وقتی مسافرتی در نظر می‌گرفتیم یا مثلاً به کوه می‌رفتیم، برخلاف بعضی‌ها که اینها را به جمع خودشان راه می‌دادند، آنجا مارکسیست‌ها بین ما نبودند و اگر کسانی به تفکرات آن زمان مجاهدین خلق که جلوه‌ای برای خودشان در بین دانشجویان دست و پا کرده بودند، گرایش داشتند ما سعی می‌کردیم زاویه خودمان را در راستای الهام گیری از تفکرات شهید مطهری در کتاب "علل گرایش به مادی گری"، "عدل الهی"، "انسان و سرنوشت" و "جهان‌بینی توحیدی" ایشان که 7 جلد بود و بعداً استاد تکمیل کردند، نشان دهیم.

وی در ادامه با يادآوري فعالیت های گروهک فرقان و ترور استاد مطهری و همچنین تفسیرهای مارکسیستی موسوی خوئینی ها از قرآن، به بیان چگونگی تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سال 58 پرداخت و گفت: در روز اعلام موجودیت سازمان در فروردین 58، بیانیه را خواندم، در حالی که بنی‌صدر در سمت راست و ابوشریف به عنوان فرمانده سپاه در سمت چپ من ایستاده بودند. منافقین از تشکیل این سازمان به شدت نگران شدند و علیه سازمان اعلام موضع کردند. استاد مطهری در تشکیل سازمان نقش اول را بر عهده داشت.

حمیدزاده در ادامه به بیان روایت هایی جذاب و تاریخی از رگه های فکری التقاطی- انحرافی در چهره های طیف چپ سازمان پرداخت. افرادی که سالها بعد در فتنه 88 نیز نقش پر رنگی داشتند. وی در این باره می گوید:

«از همان روزهای اول سال 58 که بیانیه‌های سازمان به مناسبت های مختلف باید صادر می‌شد من عدم اعتقاد گروه امت واحده به مسئولیت بهزاد نبوی و عدم التزام آنها به ولایت فقیه را به خوبی متوجه شدم.

به عنوان مثال به مناسبت 15 خرداد و قیام اسلامی امام، سازمان پوستری چاپ کرد که در آن هیچ نامی از امام و حوزه علمیه و فیضیه و اسلام نبود. در آن پوستر فقط یک اسلحه ژ3 بود که سرنیزه آن به قلب یک فرد عادی فرو رفته بود. من احساس کردم ما در کنار کسانی در سازمان فعالیت می‌کنیم که اعتقادی به این مبانی اصیل ندارند. مخصوصاً که سابقه تفکرات مارکسیستی آنان (بهزاد نبوی) به همراه مصطفی شعاعیان غیر قابل انکار بود. یعنی آنها مارکسیست بودند، و بعداً که خواستند تحولی در آنان ایجاد شود تمام عیار التقاطی شدند. در همان روزهای اول تشکیل سازمان ما متوجه این موضوع شدیم، اینها نسبت به نمایندگی حضرت امام در سازمان و در این که ایشان نسبت به تمامی فعالیت‌های سازمان بایستی مشرف و مطلع باشند تشکیک کردند.»

وی با تفصیل بيشتر در اين مورد این ماجرا می‎افزايد:

«وقتی من با بهزاد نبوی بحث می‎كردم، او یک جمله به من گفت که اینجا (سازمان مجاهدین انقلاب) کمیته‌ی امداد امام خمینی نیست، به اینجا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می‌گویند که برای خودش دارای تفکر و ساختار عقیدتی و سیاسی خاص است. یعنی آنها خود را جدا از امام می‌دانستند، که حتی من در پاسخ به طرفداران سازمان که به طور مستمر از ما سؤالات عقیدتی می‌پرسیدند و ابهام داشتند، آثار شهید مطهری را پیش‎رو می‌گذاشتم و خودم مسئول پاسخگویی به آن سؤالات بودم و از آثار استاد مطهری پاسخ سؤالات طرفداران سازمان را می‌دادم، اما آقای مصطفی تاج‌زاده روی اینها خط می‌کشید و می‌گفت این ایدئولوژی سازمان نیست! به او می‌گفتم امام در مورد استاد مطهری فرمودند آثار ایشان بی‌استثناء آموزنده و روان بخش است، برای عارف و عامی سودمند و فرح‌زاست شما چرا این‌ها را خط می‌زنید؟ مگر شما جایگزین دارید؟ و استدلال او این بود که سازمان برای خودش دارای تفکری مستقل است.»

حمیدزاده در مورد سابقه التقاطی در تفکرات موسوی خوئینی ها هم می گوید:

«آقای خوئینی‌ها در همان مسجد جوستان در نیاوران تفسیر می‌گفت. تفسیرهای آقای خوئینی‌ها آن‌قدر رنگ مارکسیستی داشت که بعضاً مشهور شد که می‌گفتند وقتی او می‌خواهد الف‌ لام ‌میم را تفسیر کند، می‌گوید كه قسم به انگلس، قسم به لنین و قسم به مارکس. اینها هیچ مشکلی با امثال خوئینی‌ها نداشتند و به همین علت هم 33 سال بعد در سال 90 در فتنه‌ی 88 یکی شدند. به قول امام التقاطی فکر کردن خطری بزرگ برای اسلام و مسلمین است که آثار آن سال‌ها بعد روشن می‌شود.»

وی درباره محسن آرمین نیز گفت: طیف چپ سازمان به محسن آرمین گفتند شما درباره شناخت کتاب بنویس! و محسن آرمین شد استاد ایدئولوژی سازمان واینجاست که باید گفت"وعلی‌الاسلام والسلام".

حمیدزاده درباره نوع تفکرات ملی مذهبی ها و مهندس بازرگان اظهار داشت: آقای بازرگان به وزیر شعار همیشه می‌گفت آقا محمود! به جای اینکه این‎قدر بگویی مرگ بر امریکا، بگو مرگ بر شوروی. چرا هر دم می‌گویی مرگ بر امریکا، که امام در سال 66 در پاسخ به آقای محتشمی ابعاد تفکر نهضت آزادی را خوب تبیین می‌کند.

وی در ادامه با ذکر خاطره ای از نوع نگرش طیف چپ سازمان به شهید مطهری گفت: روز 12 یا 13 اردیبهشت بود که پیام حضرت امام از رادیو در مورد شهادت استاد مطهری پخش شد، همه‌ی ما نشسته بودیم و به رادیو گوش می‌دادیم که در خصوص این حادثه بسیار تلخ و شهادت جان‌سوز این استاد امام چه می‌فرمایند. وقتی بیانیه‌ی امام توسط آقای دعایی از رادیو پخش شد آنها (طیف چپ سازمان) یک مرتبه برآشفتند که عجب! دید امام درباره استاد مطهری این است! آنها توقع داشتند که امام اصلاً استاد مطهری را تحویل نگیرد و چنین بیانیه‌ای را صادر نکند. آن پیام، پیام عجیبی است به لحاظ شناساندن ابعاد گوناگون شخصیت استاد مطهری به عنوان یک اسلام‌شناس کم‌نظیر یا حتی بی‌نظیر.

کاندیدای جبهه پایداری برای مجلس نهم در ادامه به بیان خاطراتی از دوران سازندگی و چگونگی به‌وجود آمدن دولت دوم خرداد پرداخت و ضمن تشریح برخی بحران های امنیتی این برهه از مله غائله 18 تیر اظهار داشت:

«هجدهم تیر فتنه شروع شد و درحالی‌که آقا از وزیر کشور پرسیدند مردم که می‌خواهند برای 23 تیر به خیابان‌ها بیایند و از نظام حمایت کنند و با این اغتشاش‌گران مقابله کنند، چرا استانداران شما با مردم مقابله می‌کند، چرا بسترها را برای حضور فعال مردم در عرصه‌ها آماده نمی‌کنند؟ وزیر وقت کشور آقای موسوی لاری بود که گفت: اخبار ما غیر از این است. آقا فرمود: نخیر و حداقل 10 نفر از استاندارهای شما الآن جلوی مردم را گرفتند و نمی‌گذارند که مردم بیایند.»

حمیدزاده درباره تغییرات بوجود آمده در رییس جمهور نیز گفت: «به نظر من آقای احمدی‌نژاد قدرناشناسی کرد. چون آقای احمدی‌نژاد می‌توانست همان احمدی‌نژاد 3 تیر باقی بماند و با گذر زمان این تغییراتی را که الآن در ایشان شاهد هستیم به وجود نیاید. چون ما احمدی‌نژاد سال 84 را به عنوان کسی می‌شناختیم که با دولت های پنجم تا هشتم یک اختلاف ماهوی دارد.»

این فعال سیاسی در ادامه ضمن تشریح علت بوجود آمدن جبهه پایداری و پتانسیل گفتمان سوم تیر، به بیان چرایی عدم وحدت این جبهه با جبهه متحد اصولگرایان پرداخت و در ادامه پیرامون شخصیت علامه مصباح و شهید مطهری گفت: «واقعاً بنده تفکیکی بین این دوبزرگوار قائل نیستم. همچنان که استاد مطهری کمترین انحراف و اعوجاج را در سیستم فکری اصیل اسلامی به هیچ وجه برنمی تابید، حضرت علامه مصباح یزدی هم همین‌طور است. اصلاً در این وجه این دو شخصیت کاملاً با هم مشترک هستند. در برابر کمترین اعوجاج و انحرافی عکس العمل نشان می دهند تا مرز شهادت. استاد مطهری به شهادت رسید و علامه مصباح هم بارها اعلام کردند که من جان ناقابل خود را کف دست گذاشتم برای جلوگیری از انحراف.»

وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو در پاسخ به برخی تخریب های صورت گرفته علیه جبهه پایداری و به طور خاص احمد توکلی اظهار داشت: «در مورد عبادت می گویند قلب‎تان اگر اقبال داشت خودتان را وادار به خواندن نوافل هم بکنید. واجبات که سرجای خود دارد. گاهی هم ادبار دارد، سعی کنید خودتان را سبک کنید. چون ممکن است آثاری روی روح و روان‌تان بگذارد که آثار مطلوبی نباشد. من فکر کنم جناب توکلی این جمله را در شرایطی گفتند که عادی فکر نمی‌کردند.»

حمیدزاده به استراتژی اصلاح طلبان برای انتخابات پیش رو نیز اشاره کرد و گفت: «به نظر می رسد هدف اصلاح طلبان هماهنگ و هم زبان با تحریم های اقتصادی و تهدیدهای نظامی است که یک تحریم هم اینها اضافه کنند آن هم تحریم انتخابات. این هم دقیقاً هماهنگی با دشمن است. البته مردم می دانند هدف چیست و حرکت مزورانه را باید پاسخ دهند و با حضور فعالشان پای صندوق‌های رأی ان‎شالله این توطئه را هم خنثی خواهند کرد.»

وی در پایان با اشاره به سابقه آشنایی خود با حسین علایی، تحلیل خود درباره یادداشت های شرم آور اخیر وی را اینگونه بیان کرد: جناب آقای علایی اگر در صدر اسلام در زمان امیرالمؤمنین و در فتنه جمل بود به آقا می‌گفت: «"أ یمکن ان‏ یجتمع زبیر و طلحه و عائشة علی باطل؟" آن وقت آقا به او جواب می داد: "انک لملبوس علیک" سرت کلاه رفته است. امر بر تو مشتبه شده است. "ان الحق و الباطل لایعرف باقدام الرجال". حق و باطل را نمی‌توانی با شخصیت‌ها بسنجی؛ "اعرف الحق" ایشان در شناخت مصداق حق دچار اشتباه شده است.

آقای علایی اگر در جنگ صفین بود مقابل آقا امیرالمؤمنین مثل ربیع بن خثیم می‌گفت: "انا شککنا فی هذا القتال" ما شک داریم. ما را در میدان نبرد بفرست آنجایی که مستقیم با امریکا واسرائیل بجنگیم. اینجا نمی‌کِشیم، قدرت تجزیه و تحلیل نداریم.

وقتی عمار هم به شهادت رسید "تقتلک الفئه الباغیه" دستگاه عملیات روانی عمروعاص راه افتاد و معاویه گفت که درست است فئه باغیه عمار را کشت ولی چه کسی عمار را به میدان نبرد آورد؟ علی علیه‌السلام! یکی از پسرهای عمروعاص که وضع بهتری داشته است گفت اگر این استدلال درست است پس قتل حمزه بن عبدالمطلب بر گردن پیغمبر است! آقای علایی نمی‌کِشد. من به هیچ وجه اتهام نیت خبیثانه و مزدورانه را به او نمی‌بندم که مثلاً به دستور خارجی و اتصال به سرویس خارجی این مطلب را نوشته باشد. این تحلیل اشتباه خودش است. در دورانی هم که رئیس ستاد کل سپاه بود متاسفانه با مصطفی تاج زاده و جلایی پور و سعید حجاریان و تیپ اینها ارتباطاتی داشت.

منبع:رجانيوز   

 

 
استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.