اصولگرايي و آينده آن/ سر مقاله روزنامه آفرينش/حميدرضا عسگري
8 اسفند 1390 |
چند روزي ديگر تا آغاز روز سرنوشت ساز انتخاب نمايندگان خانه ملت باقي نمانده است. آنچه به ظاهر مشاهده مي شود، نشان از حضور اكثريت اصولگرايان دارد كه در اين رقابت با دو دسته شدن و ارائه ليست هاي جداگانه در قالب جبهه متحد و جبهه پايداري عملا اتكا به راي واحد را شكستند . اينكه كدام يك از اين گروه ها با آرمان و ارزش هاي اصول گرايي مطابقت بيشتري دارند و كداميك اصلح ترهستند قضاوت بر عهده خود مردم كه از فهم و شعور سياسي برخوردار هستند. اما نكته اي كه در اين ميان كمتر به آن توجه شده و يا برخي پرداختن به آن را به صلاح نمي بينند، بحث آينده اين دوطيف اصول گرا مي باشد.
درطول ايامي كه از دسته بندي اصول گرايان گذشت، بارها مشاهده كرديم كه بزرگان دو گروه اعضا را به وحدت و يكدستي فراخواندند. اما هربار نقطه نظرات اعضاي دو طرف مانع از اين اتحاد گرديد. هريك از طرفين گروه مقابل را به زاويه گيري با صراط مستقيم اصول گرايي متهم مي كردند و با تعابيري همچون اعتدال در اصول گرايي يا اصالت در اصول گرايي درصدد اثبات خود بودند.
اما نكته بسيار مهم در اين رقابت درون گروهي به بعد از انتخابات مجلس مرتبط خواهد شد. دوستان و همراهاني كه امروز در عرصه رقابت با يكديگر حاضر به اتحاد نيستند، آيا بعد از انتخابات و پيروزي يكي از طرفين بازهم ادعاي همراهي در كنارهم را خواهند داشت؟ آن دسته از افرادي كه از راهيابي به مجلس بازمانده اند اين لطف را دارند كه دركنار نمايندگان انتخاب شده درراستاي اهداف اصول گرايي و خدمت به مردم فعاليت كنند؟ يا با عدم كاميابي در رسيدن به كرسي هاي سبزمجلس اين رقابت را در عرصه خصومت دنبال خواهند كرد.
درهر تشكلي خواه ناخواه برخي افراد با سلايق مختلف موجب اختلافاتي ميشوند كه آتش آن تر و خشك را باهم مي سوزاند، چه تضميني وجود دارد كه در جبهه مغلوب برخي سلاح كارشكني را برندارند و تيشه به ريشه خودي نزنند.
حال كه اصول گرايي دو شقه شده است، عزيزان اصول گرا در دو جبهه فكر نمي كنند شبهاتي براي مردم پيش خواهد آمد كه اين بازي سياسي به خاطر چيست؟ آيا به سبب تشنگي از خدمت بايد شاهد دو جبهه اصول گرايي باشيم يا به خاطر شيفتگي به قدرت!
آيا اصول گرايان به اين كه ممكن است (قطعاً) ديد مردم نسبت به ارزش هاي اصول گرايي تغيير كند و دچار ريزش شوند فكر كرده اند؟ اگر اين صف بندي و مسابقه كه احتمال تبديل شدن آن به مخاصمه وجود دارد و بعضا پيش لرزه هايي هم از آن ديده شد، بخواهد تا انتخابات رياست جمهوري نيز ادامه پيدا كند، آن وقت بايد چه كرد؟ تكليف مردم چيست، طرفداران واقعي اصولگرايي بايد چه كنند، كدام طرف را بايد اصول گراي اصلح بدانند. اين چند خط را بدون نگاه سياسي بخوانيد؛ امروز جمعي از مبارزان انقلاب پس از گذشت بيش از سي سال نمي توانند باهم زير يك سقف بمانند و به اجماع برسند درحالي كه داعيه همفكري باهم را دارند. اين جدايي را نمي توان به حساب تكثر آرا گذاشت چون هردوطرف معتقدند كه صراط اصلي، راهي است كه آنها مي روند. خواسته و ناخواسته عملي را در پيش گرفتند كه اولين ميوه آن كاهش وحدت طيف عظيمي از جامعه مي باشد. حال اگر اين جدايي به تولد آرا و افكاري جديد مي انجاميد بازقابل تحمل بود اما حالا باعث قرار گرفتن قشركثيري از مردم بر سردوراهي ترديد شده اند.
يادمان نرود هدف از برگزاري انتخابات تجديد وحدت قشرهاي همفكر و هم رأي در كشور مي باشد، نه ايجاد تفرقه ميان گروه هاي همسو و شكسته شدن هيبت و وحدت آنها.
منبع:آفرينش (روزنامه)
|